رشد تولید ملی با نیروی کار ارزان ناجی اقتصاد کشور است!
کیاست - متین فیروز آبادی - کارگر در لغت به معنای کسی است که در قبال دریافت دستمزد مشغول به کار در کارخانه یا کارگاه است. کارگران در جامعه ایرانی بیشتر به عنوان افرادی با وضعیت مالی ضعیف و انجام دهنده کارهای طاقت فرسا و خسته کننده و حتی خطرناک شناخته میشوند؛ موضوعی که به قطع یقین با فعالیتهای کارگران در واحدهای صنعتی و کارگاهی کشور در ارتباط است.
اما از نظر علم حقوق؛ شخص باید دارای ویژگیهایی باشد تا به عنوان کارگر شناخته شود، این ویژگیها عبارتند از شخص حقیقی بودن، دریافت حق زحمت و سعی از کارفرما، اطاعت و تبعیت از کارفرمایی که قرار است دستمزد کارگر را پرداخت کند، در حقیقت یعنی کسی که از خود استقلال در عمل داشته باشد و کاری را که خودش کارفرما و مالک آن است را انجام میدهد نمیتوان کارگر به معنی حقوقی دانست.
اگرچه کارگران دارای پایینترین توان ملی و اقتصادی در کشور ما هستند اما در حقیقت میتوان گفت در سرتاسر جهان این کارگران هستند که بار اقتصاد کشور را بر دوش میکشند، چرا که این کارگران هستند که در واحدهای تولیدی و صنعتی مشغول به فعالیت بوده و علیرغم دریافت دستمزد پایین چرخ تولید که اکسیر حیات اقتصاد یک کشور است را با دستان خود به گردش درمیآورند.
کشور چین یکی از کشورهایی است که به قیمت پایین کارگر و رشد اقتصادی با استفاده از نیروی کار ارزان خود مشهور است، اما باید توجه داشت این نیروی کار ارزان در خدمت تولید داخلی است نه اینکه صرفا مانند بنگلادش یا دیگر کشورهای جهان سومی این نیروی کار ارزان در خدمت تولیدات گران قیمت کشورهای اروپایی باشد، بلکه نیروی ارزان محصولات داخلی را تولید میکند، محصولاتی که نسبت به مشابه خارجی خود ارزانتر هستند و هم در داخل مورد استفاده همین کارگران با دستمزد کم قرار میگیرد و هزینه معاش آنها را کاهش میدهد. و هم با صدور این کالای ارزان به خارج از کشور بازار کسب و کار چین رونق میگیرد به گونهای که در برنامه بلند مدت تغییرات گسترده اقتصادی چین که از سال 1980 شروع شد همواره شاهد رشد جذب نیروی کار و کارگر در این کشور هستیم، این برنامه که تکیه ویژهای بر نیروی کارگری چین داشت همچنان ادامه دارد و امروزه نزدیک به 150 میلیون نفر در کشور چین به عنوان کارگر مشغول به کار هستند.
چینیها توانستهاند در یک بازه زمانی 20 ساله نیروی کار مجرب و ارزانی را تربیت کنند که آنها را در رقابت تولیدات مختلف یاری رسانند، اگر چه حمایتهای دولتی از این نیروی کار ارزان، مجرب و سخت کوش بسیار است اما از خودگذشتگی مقطعی و برنامه ریزی دقیق مسوولان و نبود فساد مالی و اداری موجب شد این نیروی کار ارزان با به جان خریدن یک رنج اولیه به دلیل پایین بودن دستمزد عملا اقتصاد پرجمعیتترین کشور جهان را دچار دگرگونی کند، زمانی که نیروی کارگری چین حاضر شد با دستمزد پایین نسبت به دیگر کشورها وارد بازار کار شود دولت نیز نفرات بیشتری از یک خانواده را با فراهم کردن بستر مناسب در تولید داخلی مشغول به کار کرد تا کمکی باشد برای اقتصاد خانوار، این موضوع سرآغاز ورود چین در قرن بیستم به بازار جهانی و رقابت با تولید کنندگان گران قیمت در این بازار بود.
در حقیقت چینیها ارزانتر از رقبای خود تولید میکنند و ارزانتر از آنها میفروشند، تولیداتی که اگرچه اغلب کپی محصولات خارجی هستند اما در بالاترین حد ممکن داخلی هستند و همین موضوع موجب میشود که هزینههای جانبی آنها پایین آمده و بیشترین منفعت را برای تمام نهادها و ردههای درگیر تولید داشته باشد، در نهایت هم نیروی کار سخت کوش و ارزان در کنار اینکه خدمت بزرگی به تولید داخلی میکند از این حرکت سلسلهای و زنجیروار بیشترین منفعت را میبرد و شاهد هستیم که در یک بازه زمانی 20 ساله از سال 1980 تا 2000 سطح زندگی مردم 20 بار بهتر میشود و اقشار کم درآمد جامعه از 53 درصد به کمتر از 8 درصد کاهش پیدا میکنند و این روند همچنان ادامه دارد.
اما چرا در کشور ما این اتفاق رخ نداده است؟ پاسخ به این سوال را با ادله بسیار میتوان مطرح کرد، یکی از دلایل مهمی که پیرامون کار و کارگر و عدم ایفای نقش مناسب در کشور میتوان به آن اشاره کرد این است که نیروی کار ما نمیتواند ریسک ارزان شدن را بپذیرد، عدم حمایت از تولید داخلی و کمبود فضای کار برای کارگران است، در حقیقت زمانی که نیروی کار ارزان شود لازم میشود حداقل 2 نفر از یک خانواده به عنوان کارگر مشغول به کار شوند این درحالی است که در حدود 8 سال اخیر شاهد کاهش شدید تولیدات داخلی و عدم حمایت دولت از تولید کنندگان و کارگران هستیم، این موضع باعث میشود کارگر ترجیح دهد ریسک نکرده و تلاش کند تا دستمزد خود را بالاتر ببرد همین موضوع موجب میشود تا تولید کننده هم میلی به فعالیت در عرصه تولید نداشته باشد.
حقیقت این است که کارگران کنده زیر ساطور رشد اقتصادی در تمام جهان هستند، هر کشوری که مایل است رشد کند و اقتصادی پویا و جهانی داشته باشد باید ابتدا شرایطی را فراهم کند که کارگران در آغاز نهضت کار بتوانند با دریافت هزینه کم زندگی و امورات خود را آبرومندانه سپری کنند، که راحتترین کار در این زمینه فراهم آوردن بستر کار در خانه برای بانوان و برای اعضای خانواده یک کارگر است، باید دقت شود که قشر کارکنان دولت در این امر ورود پیدا نکنند و تمام منافع مالی و حق السعی این کار مشمول خانواده کارگران شود و از این طریق اقتصاد خانواده کارگری که قرار است با هزینه کمتر در خدمت تولید داخلی باشد تا حدی تامین گردد.