نسترنبیداد - انسان موجودی است، دارای دوبعد روحی(معنوی) و جسمی - دنیوی، فطرت او که حاصل خلقت خاص و ویژه اوست، همواره خداجویی بوده و همواره میل و گرایش به عبادت و عبودیت در مقابل خداوند را داشته است. حس و میل عبادت و کرنش در مقابل برتر، در انسان را گریزی نیست. منحرف می شود ولی (برای همیشه) سرکوب نمی شود.
هرچند نوع زندگی در جوامع امروزی و شهرهای بزرگ همراه با شلوغی‌ها، جنون سرعت و مسابقه‌های مجازی افراد بشری به سوی مصرف‌گرایی بیش از حد و مسایلی از این دست و نیز دور شدن مردم شهرها از زندگی طبیعی و به دنبال آن ایجاد فشارهای روحی و روانی، دور شدن از معنویت، افزایش مادی گرایی، فرصت‌طلبی و فراموشی ارزش‌ها و کرامات اخلاقی، باعث ایجاد نوعی خلاء و تشنگی مردم نسبت به مسایل معنوی و متافیزیکی شده است، اما این مسایل مانع از آن نشده که میل به معنویت برای همیشه در او سرکوب شود.
استاد مطهری در بحث فطرت، گرایش های فطری را برای انسان برمی شمرد و اضافه می کند که این گرایش ها؛ اولا خود محور نیستند، ثانیا شکلی آگاهانه و انتخابی دارند. یکی از این گرایش ها عشق و پرستش است.
کارل گوستاوینگ می گوید: « بی تردید، دین برترین تظاهرات روح انسانی است.»همچنین ساموئل کینگ در این باره می گوید: « دین عبارت است از ایمان به نیروهای مرموزی که ناشی از احساس ترس و پرستش است. عبارات فوق بیانگر این است که معنویت و دین از زندگی انسان و افکار او حذف نمی شود، حتی اگر به انحراف کشیده شود.
در باره تاثیرات دین و مذهب تحقیقات و بحث های فراوانی صورت گرفته است.
برخی اندیشه ها و دیدگاه های سولار برآنند که افراد غیر مذهبی شاداب ترند نسبت به افراد مذهبی. البته تحقیقات و گزارش های متعددی خلاف این را نشان داده است. این تحقیقات نشان داده است که افراد مذهبی معتقد به گرایش های پرستش و معنویت کمتر در معرض ابتلا به بیماری های روحی و روانی قرار دارند و این به خاطر حس اعتماد به والاتر و برتر و همچنین انطباق اعمال این افراد با اصل و ذات معنوی و خدایی بودن آنهاست.
میل و گرایش به معنویت در انسان، دریکی از بروزهای خود به صورت عرفان و تمایل به شناخت خداوند، خود را نشان می دهد.
بودن این مساله و غفلت از آن، باعث به وجود آمدن زمینه های سوء استفاده از مساله خدامحوری و میل به تعالی در جوامع به خصوص ایران شده است.
عرفان به شناختی که به وسیله ی شهود (دیدن) قلبی خداوند برای شخص عارف حاصل می شود گفته می شود. این شهود نیز به وسیله ی رعایت تقوای الهی و رسیدگی به نفس و اصلاح آن حاصل می شود.
فشارهای روحی و روانی، دور شدن از معنویت های واقعی و الهی، افزایش مادی گرایی، فرصت‌طلبی و فراموشی ارزش‌ها و کرامات اخلاقی، باعث ایجاد نوعی خلاء و تشنگی مردم نسبت به مسایل معنوی و متافیزیکی شده است. لذا ایجاد هرگونه روزنه‌ای تحت عنوان کلاس معنوی، آرامش روحی و روانی تفکر و خوشناسی، به شدت موجب جذب افراد به ویژه صدمه‌دیدگان از وضعیت روزافزون مشکلات زندگی شهری و تمدن به اصطلاح پیشرفته صنعتی گردیده است.
در دنیای پرهیاهو و آشفته که در آن ارزش های معنوی به شدت رنگ باخته و قدرت و ثروت هدف نهایی جلوه داده می شود، افرادی جهت کسب شهرت و آوازه و ثروت نامشروع و بعضا در پاسخ به عقده حقارت درونی با اهداف فردی یا گروهی با شگردهای مختلف درصدد جذب مرید با روش های سازمانی و تعیین سرگروه و حلقه های ارتباطی می باشند و در این راه از هیچ ادعایی گزاف و دروغ پردازی بزرگ مثل داشتن کرامت، داشتن اسرار و رموز هستی، کشف اسرار، تسلط بر علوم غریبه، دانستن خواص حروف و اعداد و جداول ابایی نداشته و با خواب سازی و با استفاده از سخنوری و سوء استفاده از قدرت بیان برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند.
از تفسیر به رای قرآن و منابع مذهبی تا بدعت در مناسک دینی، از صدور فتواهای بی اساس تا ادعای شفاعت گناهان و شفای امراض صعب العلاج، از نفوذ در NGOها با وعده کمک های مادی و دستگیری معنوی و انتقال حس شخصیت کاذب به مریدان مانند دادن ماموریت خاص به هر مرید و ارضای نفسانیات و اداره آنچه که مقصودشان است در بسیاری مواقع به تشکیل شبکه های فساد اخلاقی، باندهای توزیع مواد مخدر و ایجاد گروه های ضد اجتماعی و تسویه حساب های شخصی و گروهی اقدام نموده اند.
گاهی نیز با سازماندهی اعضاء در شبکه های سیاسی، امنیتی برای ایجاد اغتشاش و انجام عملیات خرابکارانه در کشور با هدایت و حمایت دشمنان نظام فعالیت می کنند. مبنای شرعیت را با تشخیص خودشان می گذارند و از رجوع به مراجع تقلید جهت کسب تکالیف دینی دوری می کنند.
ذکر این نکته ضروری می باشد که ریشه خرافات در نادانی و کم خردی بشر در شناخت خود و حقایق عالم است و در کلام معصوم داریم: «من عرف نفسه فقد عرف ربه». وقتی گرایش های متعالی انسان هدایت نشود و با توهم تلقین گردد خرافات پدید می آید. در این افراد خرافه جایگزین یک حقیقت گمشده در زندگی گشته است که همان معنویت می باشد که توسط خالق هستی در خلقت اشرف مخلوقات «انسان» به عنوان خلیفه الله به ودیعه نهاده است.
دعوت جوانان تحت عناوین کلاسهای رزمی، جلسات عرفانی، مذهبی، فرهنگی و… به دلیل جذب این عناوین است. در حالی که در این جلسات به مرور زمان شرکت کنندگان را به لاقیدی دعوت می کنند که در این بین به تفکر آموزه های پرزرق و برق معروف به عرفان های نوپدید مدرن بپردازند.
