• جمعه 7 ارديبهشت 1403
  • الجمعة 18 شوال 1445
  • Friday 26 April 2024
سبک زندگی

فاکتورهایی ساده برای شناخت عرفان‌های کاذب؛

رسیدن به کمال تنها از طریق شریعت میسر می‌شود!

   06 خرداد 1396  220

مدعیان طریقت و عرفان ابتدا نسبت خود با دین را مشخص کنند!

متین فیروزآبادی _ این روزها به گوش همه اسم حداقل یک عرفان یا مکتب عرفانی و یک آیین جدید خورده است، مکاتب و عرفان‌هایی که همه مدعی هستند تنها راه وصول به حق و حقیقت هستند و دیگران را هم نفی می‌کنند، اگرچه باید تک تک این نحله‌های عرفانی و مکاتب فکری و عقیدتی به بوته نقد کشیده شوند اما در این میان نکته مهمتر این است که باید دید چرا و چگونه این مدعیان دروغین در جامعه منشتر می‌شوند و جا پا برای خود باز می‌کنند.

برای داشتن یک تحلیل صحیح از خاستگاه یک جریان باید ریشه و بنیان و مبنای آن را شناخت و فارغ از جنجال های رسانه ای و تبلیغی و سیاسی به آن پرداخت تا بتوان به خوبی به حقایق شکل گیری آن پی برد، در کنار آسیب شناسی ریشه ای و بنیانی باید از دیدگاه عمومی و بازخوردهای اجتماعی و عمومی نیز به بررسی یک جریان پرداخت تا تحلیل به عمل آمده جامع و کامل باشد و بتوان بازخوردهای جامعه شناختی و عمومی آن را شناخت و باتوجه به این شناخت حاصل شده برای آن راهکار ارایه داد.

عرفان‌های حقیقی و کاذب همگی مدعی ارتباط با حقیقت هستند

عرفان یعنی راه و سلوک ارتباط با حقیقت، اساسا تحت هر مذهب و مسلک و در هر دینی، چه عرفان کاذب و شیطانی و یا عرفان حق و دینی دارای یک فصل مشترک هستند و آن واسطه گری برای ارتباط با یک حقیقت است، حتی در عرفان های کاذب شاهد این هستیم که مدعی کشف حقیقت باطنی و غیر ظاهر هستند، می‌توان گفت علت اصلی زیاد بودن آسیب عرفان های کاذب را ادعای کشف و ارتباط با حقیقت و خبر از رازهای نادیدنی و غیر ظاهر و غیر مادی است، اشخاصی که دچار عرفان های کاذب می شوند، به خاطر نامشهود بودن مسایلی که در آن مطرح می‌شود گرفتار این فرقه‌های کاذب می‌گردند زیرا قرار است از مقوله ای ورای فهم و درک خود خبردار شوند و توانایی تحلیل صحیح و درک کامل را ندارند و هرگونه حقه و شیادی در این حیطه از سهم بیشتری برخوردار می شود. و در نهایت خود را دچار گرفتاری‌ها و مشکلات متعدد می‌بینند.

غالبا اشخاصی که ابداء کننده یک عرفان کاذب هستند از مشهود نبودن و تکیه بر توانایی کشف باطن و پرده برداری از حقیقت در فرقه خود حداکثر استفاده را می برند و با ارایه شواهدی و البته استفاده از توانایی های خاص که برخی ذاتی و بعضی اکتسابی است به جذب افراد و توسعه شبکه عرفانی خود می نمایند. در این بین هرچه انحرافات و انحطات‌های موجود بیشتر باشد افراد درک کمتری از این مسیر انحرافی پیدا خواهند کرد و این ظرافت موجود در انحراف عرفان های کاذب موجب شده تا ضربات بسیاری از سوی آنها بر جامعه وارد شود و هر چند وقت یکبار شاهد ظهور یک عرفان جدید در کشور باشیم، تا زمانی که معرفت مردم به سطحی نرسد که توانایی درک حقایق را پیدا کنند امکان ریشه کنی عرفان های کاذب و نوظهور وجود ندارد، در حقیقت بهترین راه مبارزه با این مشکل بصیرت افزایی و بالا بردن سطح معرفتی مردم است.

اگر حقیقت عرفان به درستی برای جامعه تبیین و تشریح شود مردم هم به خوبی درک خواهند کرد عرفانی که در مراحل سیر و سلوک آن تقید به شریعت وجود نداشته باشد بنابر هر دلیلی هم که باشد به یقین یک عرفان باطل است و این مساله یک کد و شاخصه ای است که مردم اگر قدری به آن توجه کنند به علت وضوح آن و اهمیت خاص رعایت اصول شریعت و دین برای رسیدن به حقیقت به راحتی توانایی شناخت عرفان های کاذب را پیدا خواهند کرد.

راه رسیدن به حق و حقیقت و نقشه راه رسیدن به خداوند توسط خداوندی که حق و حقیقت را در فطرت انسان قرار داده طراحی شده و در اختیار انسان قرار داده شده است و امکان ندارد که انسان بدون پیمودن راهی که خداوند متعال برای رسیدن به خودش طراحی کرده کسی بتواند به خدا برسد. در عرفان شیعی راه و صراط تنها یکی است و تنها یک صراط مستقیم وجود دارد اما در سیر سالک در این صراط روش ها و الگوهای مختلف وجود دارد و هر کسی با توجه به روحیات و توانایی های خود زیر نظر اساتید عرفان و عرفا طریقی را برای طی مسیر حق بر می گزیند.

تمام روش‌های سیر و سلوک در تشیع در یک چارچوب و تحت لوای شریعت هستند

اگرچه سیر و سلوک با شرایط مختلفی در عرفان شیعی مطرح شده است اما شاکله و چارچوب همه این مسیرها یکی است، عرفان شیعی کاملا در چارچوب حقیقت و مبانی دینی و شرعی قرار داد زیرا بهترین راه برای شناخت حق و حقیقت و تشخیص عرفان حقیقی از عرفان کاذب و باطل قرار داشتن در چارچوب دین و شریعت است و عرفانی که خارج از شریعت قدم بردارد انسان را به حقیقت نمی رساند. اگر عرفانی مدعی شود که اهل بیت(ع) که بنابر دین و شریعت دارای مقام هدایت به امر هستند و قرآن و قوانین دینی که توسط خداوندی که مقصد عرفان است برای هدایت انسان قرار گرفته اند نیازی نیست سرچشمه الگو و عمل قرار گیرد و مدعی شود راه رسیدن به خدا غیر از این چارچوب و صراط است، هر قدر هم که مدعیان و بنیان گذاران آن عرفان توانایی های خراق العاده داشته باشند بازهم آن عرفان برمبنای کذب و باطل است زیرا از راه حق و رسیدن به خدا منحرف شده است.

ادعای کشف حقیقت و وصل به خداوند متعال به عنوان سرچشمه حق و نهایت مسیر کمال در حالی است که نادیده گرفته شدن قرآن، توسل به اهل بیت(ع) و وظایف شرعی و دینی توسط عرفان های کاذب مخصوصا عرفان حلقه امری است طبیعی و در راستای مسیر عارف شدن! وقتی سردمداران و مدعیان یک جریان عرفانی به گناهانی مانند کشف حجاب و تماس با نامحرم دامن می زنند و مرتکب این گناهان می شوند، یعنی این عرفان مخالف شریعت و مبانی دینی و شیطانی است و بنیان و اساس آن کذب است.

یکی از جاذبه‌های عرفان‌های نو‌ظهور توانایی‌های خارق العاده‌ای است که بزرگان و سردمداران آن به نمایش می‌گذارند و مردم را به خود جذب می‌کنند، اما باید دقت داشته باشیم شیطان هم دارای توانایی های خارق العاده ایست و حتی شاهد هستیم مرتاضان بودایی که به هیچ وجه مدعی ارتباط با خدای یکتا نیستند نیز دارای توانایی هایی خارج از توانایی بشر هستند و این اعمال دلیل بر حق بودن و الهی بودن آنها نیست بلکه بسیاری از آنها از طریق اعمال شیطانی، توهین به مقدسات، دشمنی با خداوند متعال و یاری گرفتن از شیاطین به این قدرت های ماورایی دست پیدا می کنند.

منشا توانایی‌های خارق العاده مهم است نه اثرات آنها

بعضی افراد به کل منکر اثرات و توانایی های اساتید عرفان‌های کاذب می شوند در صورتی که این چنین نیست و مواردی بوده که افراد در طریق و روش این مکاتب و عرفان‌ها به مقاصدی دست پیدا کرده اند اما باید علت این توانایی ها و منشا آن برای همگان مشخص شود و معلوم شود که این توانایی ها منبعی شیطانی و غیر الهی دارد تا باطل بودن آن و اهمیت فاصله گرفتن از آنها به خوبی توسط جامعه درک شود.

بیشتر از این که اثر بخشی امری مهم باشد باید به منبع آن و وسیله آن توجه کرد زیرا هدف توجیه کننده وسیله نیست و برای ارزیابی یک مکتب باید بیشتر از آثار ماورای طبیعت و خارق العاده آن منبع این آثار را بررسی کرد و بر این که آیا این توانایی ها در چارچوب شریعت کسب شده دقت نظر داشت. اینکه مشاهده می‌شود مدعیان عرفان از مریدان و شاگردان خود منافع مالی کسب می‌کنند و یا حتی در راستای ارضای شهوات خود از آنها در ازای آموزش‌های خود طلب ارتباطات نامشروع می‌کنند یکی دیگر از دلایل اساسی در رد آنها است، کسی که دغدغه تکامل بشر و رساندن انسان به حقیقت و خداوند را داشته باشد به دنبال کسب درآمد از طریق آن نیست و از طریق عرفان و روش های سیر و سلوک آن دکان باز نمی کند، در طول تاریخ شیعه و عرفان شیعه دیده نشده یکی از عرفا و اهل حق از شاگردان و مریدان خود طلب پول و مال کرده باشد تا طریق حق را به آنها نشان دهد.

عدم اتصال به منابع وحیانی را یکی دیگر از عوامل بطلان عرفان های نو ظهور است، این که شخصی ادعا کند طی مکاشفه ای که داشته مطلبی به ذهنش خطور کرده و بنابر حدسیات و بدون مشخص کردن نسبت مدعای خویش با روایات و قرآن به اظهار نظر پیرامون مسایل مختلف بپردازد نشان از بی پایه و اساس بودن ادعای وی دارد، ما در این دنیا به حال خود رها نشده ایم و این که منکر وجود راه رسیدن به خدا از سوی خداوند شویم ادعای قوم یهود است همانطور که در اکثر عرفان‌های کاذب و آیین‌ها و مکاتب نوظهور مشاهده می شود دعا، نذر و توسل به روش شیعه و اسلامی فاقد اثر و جایگاه تبیین می‌شود، این در واقع به معنای نفی ربوبیت خداوند است در صورتی که عالم محضر خداست و خداوند اگر لحظه ای فیض خود را از عالم بردارد و این رابطه علت حقیقی با معلول منقطع شد عالم نیست و نابود می شود.

در عرفان‌های کاذب اعمال و رفتار اشخاص مهم نیست

باید کسی که مدعی یک عرفان و طریقه سیر و سلوک می شود نسبت خود با قرآن روایات و مبانی دینی و الهی را مشخص کند و تبیین کند که آن چه در این عرفان ارایه می شود چه همخوانی و مطابقتی با معارف دینی و الهی دارد، نادیده گرفتن باطل و اختلاط آن با حق و حقیقت و بی توجهی به این ترکیب نامبارک از مشکلاتی است که عرفان‌های دروغین از طریق آن جامعه را آلوده کرده و عقاید افراد را دچار تزلزل می‌کنند، به همین دلیل است که شاهد هستیم در عرفان های کاذب مهم نیست که افراد مرتکب چه اعمالی می شوند و چگونه رفتار می کنند بلکه این عرفان ها با تاکید بر کافی بودن پاک بودن دل سعی می کنند بر گناهان و آسیب هایی که افراد به بدنه جامعه می زنند سرپوش گذاشته و این اعمال را عادی و معمولی جلوه دهند.

اگرچه در شناخت عرفان‌ها، مکاتب، آیین و نحله‌های دروغین گفتنی بسیار است و مسایل متعددی باید با مصادیق آنها مورد بررسی قرار بگیرد اما آنچه مطرح شد نکات ساده‌ای است که افراد می‌توانند با دقت داشتن به آنها مرز بین حق و باطل در آنچه به عنوان یک عرفان، دین، مذهب، آیین، روش سیر و سلوک، مکتب یا به طور کلی طریقتی برای رسیدن به کمال ارایه می‌شود را متوجه شده و خود را از گرفتار شدن به منجلاب این مدعیان دروغین که تبعات وحشتناکی دارد و نه تنها آخرت بلکه دنیای افراد را هم تباه می‌کند، نجات دهد.

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس