استعفای شیخ نور و اعلام حضور وی در عرصه سیاست و محبوبیت بیچون و چرای سید حسن خمینی نزد افکار عمومی از یکسو و چهره جدید اسحاق جهانگیری در انتخابات ریاست جمهوری و رای نخست محسن هاشمی فرزند مرحوم آیت الله هاشمی در تهران بسترساز شکلگیری چهرههایی جدید در عرصه سیاست ایران شده است.
اکنون که اصولگرایان و اصلاحطلبان با کمبود چهرههای کاریزماتیک برای جلب آرای مردمی مواجه هستند بازسازی چهره ناطق نوری و افزایش محبوبیت سه فرد نامبرده در بالا میتواند قدرت جناح چپ را برای ادامه کار در آینده افزایش دهد.
شایعات پیرامون این چهار چهره جدید بسیار فراوان است و اگر بهدرستی هدایت نشوند نه تنها اصلاحطلبان و اعتدالگرایان بلکه جامعهای که به این افراد اعتماد کردهاند نیز آسیب جدی خواهند دید. زمزمههای ریاست ناطق نوری بر مجمع تشخیص مصلحت رخداد بسیار خوبی است که اگر به وقوع بپیوندد بار دیگر فردی معتدل و با تجربه در عرصههای مختلف سیاسی بر این کرسی مصلحتاندیش تکیه خواهد زد و اگر غیر از این برای ناطق رقم بخورد باید وی را در کنار شیخ ممنوعالتصویر اصلاحات صحنهگردان عرصه سیاست داخلی دانست و از ورود وی به پستهای اجرایی که شایعات آن به گوش میرسد جلوگیری کرد.
سید حسن دیگر ذخیره نباشد
سید حسن خمینی نیز چهره محبوبی است که با درایت هاشمی رفسنجانی قرار بود به یکی از اعضای مجلس خبرگان رهبری تبدیل شود اما متاسفانه از ورد وی به انتخابات جلوگیری به عمل آمد و شاید بهتر باشد اکنون برای تجربهاندوزی این چهره محبوب فکری کرد تا در آینده نهچندان دور بتوان وی را برای مقامهای بالاتری کاندیدا کرد. نمایندگی مجلس فرصت خوبی بود که از دست رفت و شاید اکنون سید حسن خمینی گزینه مناسبی برای حضور در دولت دوازدهم و پستهایی هم چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و یا یکی از معاونتهای ریاست جمهوری باشد. سید حسن باید یکبار برای همیشه تکلیف خود را برای حضور در عرصه سیاست روشن کند و اگر تصمیم دارد یک سیاستمدار باشد وقت آن رسیده خود را از حالت ذخیره خارج و پای به میدان امور اجرایی بگذارد.
معاون اول در لباس رییسجمهور
اما اسحاق جهانگیری که به یکباره در کارزار انتخابات ریاست جمهوری چهرهای جنجالی از خود به نمایش گذاشت و به عقیده برخی پدیده این دوره نام گرفت با سوابق اجرایی خوبی که در اختیار دارد مورد هدف بسیاری از رسانههاست. برخی وی را گزینه مناسبی برای شهرداری تهران میدانند در حالی که بیتردید برای کسی که نامزد ریاست جمهوری بوده است و حکم معاون اولی رییسجمهور را در اختیار دارد حضور در شهرداری تهران یک تنزل به شمار میرود. اگرچه شاید شرایط کنونی شهرداری تهران نیازمند مدیر با تجربه و تکنوکراتی همچون اسحاق جهانگیری است. با این وجود اسحاق جهانگیری بهتر است همچنان در مقام معاون اولی باقی بماند و یکی از گزینههای اصلاحطلب برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری باشد اگرچه اصلاحطلبان باید آگاه باشند این چهره جدید برای دستیابی به ریاست جمهوری چند مشکل اساسی دارد نخست یکبار بلیت خود را خرج حسن روحانی کرده است و از سوی دیگر به لحاظ مهارت در سخنرانی و چهره و زبان بدن بسیار ضعیفتر از حسن روحانی است.
بهبود جایگاه شورای شهر
محسن هاشمی فرزند کم حاشیه آیت الله بوده است که اگر بتواند حواشی را از خود دور کند شاید در سالهای نهچندان دور گزینه مناسبی برای ریاست جمهوری در ایران باشد. هاشمی یک سیاستمدار تکنوکرات با رویکردهای مهندسی است که مهمترین سابقه اجرایی وی به مدیرعاملی مترو تهران باز میگردد. در دوره قبلی شورای شهر در رقابت با محمدباقر قالیباف با اختلاف یک رای از شهرداری تهران بازماند اما اکنون با رای مردم تهران در رأس شورای شهر قرار گرفته است. هاشمی دو راه بیشتر ندارد یا باید به رای مردم احترام بگذارد و در چهره ریاست شورای شهر که به احتمال خیلی زیاد به دست خواهد آورد جایگاه و شان شورای شهر را نزد افکار عمومی و دولت ارتقا دهد که اگر چنین رویکردی را در پیش بگیرد بدون تردید موفقیت خود را در آینده برای کسب کرسیهای بالاتر تضمین خواهد کرد.؛ اما اگر بخواهد وارد عرصه اجرا شود و مسئولیت شهرداری تهران را بر عهده بگیرد بدون تردید در صورت عدم موفقیت با وجود بدهکاری سنگین شهرداری تهران و چالشهای این شهر بزرگ باید کرسیهای بالاتر را نیز برای همیشه به فراموشی بسپارد.
اصلاحطلبان و اعتدالگرایان باید آگاه باشند رای مردم به آنها تمدید نمیشود اگر فرصت کنونی که شورای شهر، مجلس و ریاست جمهوری را با هم در اختیار دارند به بهترین شکل مورد استفاده قرار ندهند. جناح چپ سیاسی کشور باید در این دوره چهار ساله تلاش کند با اصلاح ساختارهای سیاسی و اقتصادی و پرهیز از تصمیمگیریهای کوتاهمدت اعتماد مردم را به خود جلب کند و نگذارد بار دیگر پوپولیسم و عوامفریبی بر کشور حاکم شود.