امروز: جمعه 10 فروردين 1403 برابر با 29 مارس 2024

اخبار مهم روز
بازنشستگان زیر تیغ عدالت - سه شنبه, 10 بهمن 1402 03:08
اقتصاد ایران، پیش و پس از انقلاب - سه شنبه, 10 بهمن 1402 03:08
درباره مهاجرت معکوس - سه شنبه, 10 بهمن 1402 05:50
درباره رابطه ایران و آمریکا - دوشنبه, 02 آبان 1401 23:15
پیام
  • Failed loading XML...
  • Failed loading XML... Opening and ending tag mismatch: link line 1 and head Opening and ending tag mismatch: link line 1 and html EndTag: '
  • Failed loading XML...

احزاب نیازمند شفافیت!

  • سه شنبه, 23 خرداد 1396
  • نوشته شده توسط 

ایمان محمدی- از دهه بیست خورشیدی که حزب توده در کشور پا گرفته تا امروز هنوز کسی نتوانسته ادعا کند، حزبی منسجم تر در ساختار، پایدارتر در اهداف، و متشکل تر در تشکیلات مثل این حزب در کشور وجود داشته است.

گستره فعالیت آن با توجه به اقتضائات آن روز دنیا و البته خطای راهبردی سران حزب در گره زدن ایده های جهان وطنی خود با آرمان شهر خودساخته شان یعنی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی باعث شد اگر چه حزب توده بعد از فراز و نشیب های طولانی تا اوایل دهه شصت دوام بیاورد، اما با تمام شدن تاریخ مصرف آن برای شوروی که صدای خرد شدن استخوان هایش در مسابقه نظامی و جنگ سرد به گوش می رسید، با یک حرکت از هم پاشید و آخرین سران آن در زندان و حبس خانگی جان سپردند، آن هم در حالی که مرگ رویای استالینیستی خود را در بزنگاه پروستریکای گورباچف دیدند و پاره پاره شدن مجموعه ای را به نظاره نشستند که به تعبیر مقام معظم رهبری با شلاق به هم پیوسته نگاه داشته شده بودند.

بعد از حزب توده که تشکیلات منسجم هواداری و عضوگیری گسترده و البته شاخه های مختلف از جمله شاخه نظام آن بسیار فعال بود، دیگر حزب یا تشکلات دیگری بنا به تجربه ناخوشایند و البته نامتجانس ای حزبی در کشور به وجود نیامد.

در طول دوران پهلوی دوم نیز اگرچه جبهه ملی یا حزب زحمتکشان مظفر بقایی برای مدتی توانستند برای خود تشکیلاتی بنا نهند اما باز هم نتواستند در قامت یک حزب واقعی عرض اندام کنند.

حزب پان ایرانیست هم که از معدود احزاب فعال غیر حکومتی پس از کودتای سال 32 در کشور بود به دلیل محدودیت های گتمانی و همچنین فضای بسته ای که رژیم پهلوی حاکم کرده بود جایگاه بارزی نیافت و اگر چه بعد از انقلاب در قالب حزب اتحاد ملت خود را بازسازی کرد اما کماکان به عنوان یک نیروی کم شمار و بدون پشتوانه مردمی و اقلیت محور شناخته می شد که آخرین دبیرکل معروف آن هم در پاییز 77 در یک توطئه ناشناخته توسط عناصر خودسر کشته شد.

احزاب فرمایشی دوران پهلوی نیز به فرموده آمدند و رفتند همان معدود نمایش های تکثرگرایی شاه در جریان تشکیل حزب فرمایشی رستاخیز دود شد و به هوا رفت.

اما با پیروزی انقلاب اسلامی چند تجربه منحصر بفرد و البته بدفرجام نیز به وجود آمد. اول از همه سازمان مجاهدین خلق(منافقین) که اگر چه یک میلشیای مخفی بود اما در بعد از انقلاب با حفظ شاخه نظامی خود تلاش کرد تا تشکیلاتی شبیه حزب برای خود دست و پا کند ولی با تعلل بر سر دو راهی به یک نیروی سیاسی کلاسیک و سازمان مخفی تبدیل شد تا در حرکتی غیرراهبردی اعلام جنگ مسلحانه کند و به دامن دشمن ملت ایران پناه ببرد. به طور حتم یکی از عوامل کم اقبالی به کار سیاسی حزبی و تشکیلاتی در سال های پس از انقلاب همین رفتار جنون آمیز آنان بود برای اینکه هم خودشان را برای همیشه از معادله سیاسی کشور خارج کرد و هم فضای سیاسی کشور را مثل یک سم خطرناک مسموم نمود.

دیگر دسته ها و جمعیت های چپ گرای آن روزها هم به دلیل سبقه نظامی و راهبردهای غلط به مرور بدون داشتن هرگونه پشتوانه اجتماعی به تاریخ پیوستند.

اما تجربه دیگر، نهضت آزادی بود که توسط طیف مذهبی جبهه ملی تشکیل شد و بیشتر به جای حزب، یک تشکل نخبه گرای بسته بود، هرچند این جمعیت در تشکیل اولین دولت بعد از انقلاب سهم زیادی داشت اما آنها نیز علی رغم راهبرد گفتگومحورشان از گردونه رقابت خارج شده و امروز بیشتر یک طیف پیر و بازنشسته از آنان باقی مانده است.

یکی از مهمترین تجربه های احزاب بعد از انقلاب، حزب جمهوری اسلامی بود که از ابتکارات شهید بهشتی محسوب می شد. این حزب با تشکیلات فراگیر خود توانست برای سال ها قوای اجرایی و قانون گزاری کشور را بر عهده بگیرد. اما با بالا گرفتن اختلاف اعضای آن، حضرت امام توصیه به انحلال کردند.

در کنار حزب جمهوری اسلامی دو تجربه متفاوت شکل گرفت، اول ادغام چند گروه چریکی طرفدار انقلاب اسلامی که بعد از انقلاب با تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در دولت، مجلس و سپاه زمان جنگ صاحب نفوذ شدند اما با مشخص شدن گرایش های سیاسی چپ و راست و جدا شدن طیف راست از این تشکل، فعالیت های آن به محاق رفت تا بعدها در دهه هفتاد مجددا با کسب مجوز فعالیت حزبی، به عنوان یک حزب تاثیرگذار و کادرساز در جبهه اصلاحات وارد شد. حزبی که بعدها حتی جبهه مشارکت را نیز ویترین بیرونی آن می دانستند.

مجاهدین انقلاب اسلامی دارای ساختاری بسته، سختگیر و نخبه گرا بود که به راحتی هوادار هم نمی پذیرفت که البته پس برگزاری آخرین کنگره و تغییرات در اساسنامه خود می رفت تا ساختار بازتری داشته باشد با وقایع سال 88 دیگر محلی برای فعالیت آن باقی نماند.

اما در دیگر سو جمعیت موتلفه اسلامی که ائتلافی از هیئات مذهبی بود که در دوران مبارزات علیه رژیم پهلوی، برای حمایت از جریان انقلاب به رهبری حضرت امام(ره) تشکیل شد و اعضای بیشتر از اینکه چریک یا روحانی باشند، از بازاریان و فعالان اقتصادی علاقه مند به انقلاب و حضرت امام (ره) تشکیل می شد.

هیات های موتلفه اسلامی نیز در مجالس مختلف از ابتدای انقلاب شرکت داشتند و برای چندین دوره وزارتخانه های اقتصادی در اختیار خود گرفتند.

این تشکل که بعدها تبدیل به حزب موتلفه اسلامی شد، را شاید بتوان در حال حاضر یک حرب منسجم و دارای راهبرد مشخص دانست که البته تنها در انتخابات سال جاری کاندیدای اختصاصی داشته است و توانسته بی سر و صدا در بیش از یک دهه گذشته به کادرسازی و تربیت نیرو البته باز هم محدود و نخبه سالارانه بپردازد.

دیگر احزاب رسمی کشور در حال حاضر به جز سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی که تشکیلات ملی و استانی ساختارمند دارد، دیگر احزاب در واقع یک دورهمی برای فصول انتخابات محسوب می شوند و فاقد راهبردهای مشخص برای کسب قدرت، نگه داشتن آن، پروتکل های مشخص برای موضع گیری در زمان های بحران و البته کادر توانمند، آموزش دیده و متعهد هستند.

هنوز در زمان انتخابات، کشور به دلیل همین نبود راهبرد دچار سردرگمی، عدم اعتماد نسبی به برنامه های ارایه شده و نبود ضمانت در وعده دادن ها به خاطر مشخص نبودن مرجع صادرکننده حرف یا وعده، می شود.

احزاب اتوبوسی یا فولکس واگنی که اعضای آن گاه از انگشتان دو دست فراتر نمی رود با انتشار روزنامه و در اختیار گرفتن فضاهای اطلاع رسانی سعی می کنند بیشتر به عنوان یک واسطه دلالی پست ها عمل کنند و نه یک حزب واقعی!

هنوز دولت در سایه در معنای مثبت آن و به طور شفاف توسط هیچ حزبی تشکیل نشده تا بتواند برنامه های دولت مستقر را به صورت جامع و با ارایه دلیل و مدرک نقد یا مورد بررسی قرار دهد.

جای خالی تربیت کادر برای زمان در اختیار گرفتن قدرت و فقدان چند حزب فراگیر پرقدرت در کشو احساس می شود.

در ایران انتخابات به صورت مداوم انجام می شود، تفکرات مختلف هم حضور دارند، اما نبود انسجام فکری، خط مشخص و بنیان راهبردی شناسنامه دار باعث شده تا یک روز فردی با حمایت یک عده رییس جمهور شود یا وارد مجلس و شورای شهر شود اما زیر تعهدات تشکیلاتی خود بزند. زیرا هنوز اصالت فعالیت حزبی و تشکیلاتی در میان نیروهای سیاسی کشور به رسمیت شناخته نشده است.

وقتی هم حزبی در کار نباشد مسوولیت را هم کسی بر عهده نمی گیرد، تا جایی یک شخص می گوید فلان جریان با من ارتباطی نداشته و اگر هم ناموفق شود، جریان حامی او منکر هر ارتباطی با وی می شود.

راه مردم سالاری با تشکیل احزاب پاسخگو و فراگیر که اعضای اصلی آن اعتقاد به گردش شایسته سالارانه اعضا و خرد جمعی داشه باشند، هموار می شود.

برای رسیدن به وضعی که وعده ها در کوران احساسات گم نشوند، جوان گرایی در کشور رواج پیدا کند و نیروهای پیر و لزران به اتاق های فک بازگردند، و از ائتلاف های یک شبه جلوگیر شود، باید احزاب کار تشکیلاتی را جدی بگیرند.

نکته دیگر فقدان شفافیت مالی احزاب، تشکل های سیاسی و نیروهای آنان است که همیشه در پشت کلمه ستادهای مردمی یا کمک های مردمی خود را پنهان می کند و ربطی هم به جناح خاص ندارد.

دیگر اولویت احزاب و نیروهای سیاسی برای نهادینه کردن فضای تضارب افکار و رقابت سالم در کشور باید همین شفافیت مالی و انتشار سالانه گزارشات مالی و کمک های جذب شده از طرف آنان باشد.

تا زمانی که احزاب قدرتمند، راستگو و شفاف در کشور به وجود نیایند و افرادی رنج ساختن آن را بر خود هموار نکنند دوباره در دم انتخابات شاهد شکل گیری لیست های عجیب و غریب، تبلیغات سرسام آور و اتحادهای یک شبه خواهیم بود که در نهایت دود آن به چشم مردم سالاری و نهادهای مدنی خواهد رفت.

منتشر شده در سیاسی
کد خبر: 1289

خبر خوان

آخرین اخبار

اخبار

  •  
    مدیر عامل شرکت نفت سپاهان و لحظه تحویل
     
  •  
    استفاده هر چه بیشتر از ظرفیت جوانان به
     
  •  
    دادخواهی عمومی مردم شاهرود از رییس جمهور
     
  •  
    استقبال از غرفه نفت سپاهان در نمایشگاه
     
  •  
    افتتاح مجموعه انبارهای سردار شهید سید
     

به روايت تصوير

حالت های رنگی