• پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
  • الخميس 17 شوال 1445
  • Thursday 25 April 2024
اجتماعی

خطوط اخلاق و انسانیت در خطر!

   17 مرداد 1396  212

کیاست - مهدی برزین - بسیاری از ما عکس بنیتا دختر هشت ماهه‌ای را که چند روز پیش گم شده بود روی صفحات اینستاگرام خود یا دیگر رسانه های اجتماعی دیده‌ایم، صدای یاری خواهی خانواده او شنیدیم.

شاید در دل آرزو می کردیم این کودک پیدا شود، کسی او را برده باشد که باجی بگیرد و نگه داشته باشد، یک منظوری حداقل در این کار وجود داشته باشد.

حالا جواب چه شده؟ دو نفر ماشینی را ربوده و این کودک هم درون آن بوده است. بنیتا را رها کرده و کودک هم مرده است.

به همین راحتی کودک مرد. این جمله برای کسی آشنا نیست؟ فریادها و ضجه های پدر و مادر بنیتا و مانند او را کسی شنیده است. آیا کسی چند دقیقه بدون اینکه فکر تغییر عکس پروفایل صفحه اجتماعی و ابراز تاسف یا بد و بیراه گفتن به سرش بزند، دو دستش را فرق سرش نکوفته که چرا؟

خاک بر سر کرده است که یک کودک در گوشه ای از این ملک، آنقدر گریه کرده یا گرسنگی کشیده تا جانش درآمده است. یک روز آن دختر افغان، چند ماه بعد آتنا، امروز بنیتا، در لا به لای خبرها دختر اصفهانی هم گم شد.

قاتلان و مقصران به سرعت پیدا می شوند، کاری هم ندارد، عملیات پلیسی شروع می شود و مجرمان سابقه دار شناسایی شده و شاید فردا بر چوبه دار بروند. اما با روح جریحه دار خانواده چه باید کرد، تنی که بی جان و و جانی که هدر رفته را کجای خاطرات باید گذاشت؟

در همین روزها که من و شما در خیابان های شهر راه می رویم، حرف می زنیم یا از رکود اقتصادی مینالیم، در گوشه شهر کودکی مورد آزار ناپدری قرار می گیرد، فرزندی مورد تعرض قرار می گیرد، شاید هم کسی از سوی شخصی که مورد اعتماد اوست، بی حرمت شود.

سوال این نیست که نیروی انتظامی کجا بوده است، جواب این نیست که بیشتر احتیاط کنید یا فلان مساله را بیشتر رعایت کنید و مساله این نیست که چرا کسی را کک نمی گزد یا شیون از نهاد ملت بلند نمی شود.

آنچه گم شده است، یک چرا به طول تاریخ است، چرا کسی به خودش اجازه می دهد که از خط عبور کند و هنجارها را بشکند، اصلا هنجار برای چیست. یک آدم هر کجا بزرگ شده، بی پولی کشیده، حسرت ماشین یا موتور کسی را خورده، حقش توسط کسی داده نشده، به ورشکستگی افتاده و چرخ روزگار به وفق مرداش نچرخیده است.

چگونه به خود اجازه می دهد یک جان را هدر دهد، در لحظه ای که دستش را گلوی دیگری فشار داده یا انگشتش ماشه ای را می چکاند، فرمانی که از سر بی فکری و حماقت، غلط می چرخاند و می گوید دیه اش را می دهم، از کجای چنبره این همه بی همه چیزگری کسی به سفلی درجه ناآدمی‌گری می رسد؟

 کسی که خودش شاید فرزندی داشته، موجودی که روزی پیش از دگردیسی و مسخ شدن در بی معنایی، وجودی داشته، برای چیزی یا کسی حرمت قایل بوده و هر چقدر هم می خواسته پلشتی یا حماقت کند، حدی برای خود داشته است.

کار از گسترش آسیب اجتماعی گذشته است، شوراهای شهر بر سر تقسیم پست های شهرداری مجادله و مبادله و لابی گری می کنند. در تهران فقط برای اینکه آن یکی وارد نشود، به دنبال گزینه خارج شورا می روند و اسامی را از قوطی هر عطاری و ویترین های موزه سیاست بیرون می کشند.

در اصفهان به جای اینکه شهرداری تلاش خود را بر هنجارپذیری متمرکز کند، فارغ از سیاست، وظیفه ذاتی خود را انجام دهد، کارش شده جلسه پشت جلسه برای افتتاح 4 متر آسفالتی که باید می کرد، پلی که ساختنش بدیهی بوده است یا ساختمانی که بود یا نبودش جز برای بهره برداران پیمانکار، چیزی برای مردم ندارد.

وقتی رییس شورای شهرش، مدام اظهارات شاذ می کند، از قرآن کریم برای باخت خود و دوستانش، آیه میآ‌ورد و آن را به جنگ احد تشبیه می کند، دیگر چگونه به او یا رقبایش باید اعتماد کرد؟

در مشهد، دو میلیون نفر حاشیه نشین وجود دارد، تهران از مشهد اوضاعش خرابتر است، مردم روستاها، دسته دسته به شهرها مهاجرت می کنند و بی پناه در هاضمه پول محور شهرها هضم می شوند، از آنجا مانده، شهری نشده، خروجی آن قشری خواهد شد در برابر آسیب ها شکننده می شود.

چند استان کشور درگیر خشکسالی و مشکلات عدیده از راه و طوفان شن و ریزگرد گرفته تا بیکاری های مزمن و نداشتن نقشه راه توسعه هستند و از سوی دیگر استان‌هایی که در شعار برخوردار هستند، دچار معضلات بسیاری مثل مهاجرت هستند.

نرخ بیکاری هنوز تغییر چندانی نداشته که معنای آن گذران زندگی نیروی کار غیر شاغل از راه‌های غیررسمی و بدون آمار مشخص است. برخی از بیمه بیکاری به صورت محدود استفاده می کنند و برخی نیز از اعانه‌های سازمان‌های خیریه و کمیته امداد استفاده می‌کنند.

یکی از پرسش‌ها در زمینه بیکاران و بی درآمدها این است که از کجا معیشت خود را تامین می‌کنند و هر کدام از این راه‌ها بر بر فرض قانونی بودن تا کجا می‌تواند ادامه پیدا کند.

اصل 29 قانون اساسی در فصل حقوق ملت، داشتن تامین اجتماعی را حق هر ایرانی می‌داند، این اصل می‌گوید: برخورداري از تامين اجتماعي از نظر بازنشستگي‌، بيكاري‌، پيري‌، از كارافتادگي‌، بي‌سرپرستي‌، در راه‌ماندگي‌، حوادث ‌و سوانح و نياز به خدمات بهداشتي و درماني و مراقبتهاي پزشكي‌به صورت بيمه و غيره حقي است همگاني‌.

اما اکنون چه تعداد از جمعیت ثبت شده و دارای شناسنامه ایرانی، مشمول این اصل هستند؟ آیا همه هستند؟ پاسخ منفی است. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که وزیری چون آقای ربیعی دارد، پاسخ دهد آیا این مهم قانون اساسی تا چه حد اجرا شده است؟

آمارهای ارایه شده و قوانین بالادستی یا آیین‌نامه ها در عمل چیزی را ثابت نمی‌کنند بلکه اجرای کامل و بدون تبصره یا اما و اگر  اصل 29  است که میزان موفقیت و البته ناموفق بودن دولت و این وزارتخانه را نشان می‌دهد.

وقتی وزیر محترم کشور، صحبت از ارایه آمارها و گزارش‌های مختلف از آسیب‌های اجتماعی به رهبر معظم انقلاب را می‌کند، باید پاسخ دهد در برابر نقصان‌ها، مسایلی که در حال تبدیل به بحران هستند یا فجایع زیرپوستی در جامعه ایران، چه توضیحی نزد ایشان ارایه کرده‌اند؟

حضرت آقا در برابر گزارش‌های وی و دیگر نهادها، چه واکنشی نشان دادند، آیا نگفتند هر چه هست به اطلاع مردم رسانده شود؟!

پس وزیر کشور و دیگر دستگاه‌های تابعه آن به چه کاری مشغولند؟ این آمارها و گزارشات کجاست تا محققان و کارشناسان بتوانند بر اساس آن راه‌حل نشان دهند؟ نتایج عملکرد اتاق های فکر کجا منتشر شده و ارایه حل هایی که ارایه کرده‌اند در  چه سطح و ساختاری به کار گرفته شده است.

رییس پزشکی قانونی اصفهان از ارایه آمار خشونت خانگی اجتناب می‌کند، آیا با آمار ندادن این معضل حل می‌شود یا انتشار آنها جامعه را ملتهب می کند؟

اگر  پرداختن صریح به آسیب‌های اجتماعی می تواند جامعه را دچار استرس کند، آیا خبر جان دادن جگرگوشه‌ای چنین توانی ندارد؟ کسی منکر احتمال التهاب یا واکنش‌های عصبی جامعه مانند آنچه در مورد آتنا اتفاق افتاد، نیست اما تا کی می توان در خواب خرگوشی فرو رفت، چیزی نگفت یا ننوشت؟

اگر جامعه نتواند بفهمد چه بر سر خود آورده، با هنجارهای خود چه کرده و نداند تا چه حد در برابر ناهنجاری‌ها آسیب‌پذیر شده است چه می‌تواند به دنبال راه چاره باشد.

مردمی که فکر می‌کنند با اعدام فلان قاتل یا متعرض در ملا عام مساله را حل کرده‌اند، دوباره مرتکب همان اشتباه برخورد با معلول به جای علت شده‌اند. مجازات هر فعل یا ترک فعلی که در قانون جرم شناخته شده، وظیفه حکومت و حق ملت است، هیچ عاقلی نیز آن را نفی نکرده اما بالاتر از آن جامعه باید بفهمد چگونه و چرا یک شخص خط را رد می‌کند، آن هم خطی که خداوند، گذشتن از آن را هلاکت کل امت می‌داند.

امروز با همه پیشرفت‌های فناوری، این سووال پیش می‌آید که اگر کسی سابقه جرایم خشن دارد، باید پس از تحمل مجازات فورا به زندگی عادی برگردد؟ در همه جای دنیا مجرمانی که سوابق ویژه دارند یا مرتکب خشونت علیه طرافیان یا دیگران شده اند را تا مدت ها زیر نظر قرار داده و موظف به گذراندن دوره‌های تربیتی، کنترل خشم و مانند آن می کنند.

اما آیا چنین کلاس‌های عمومی در کشور ما موجود است، آموزش و پرورش و دو وزارتخانه مهم دیگر یعنی علوم پزشکی و علوم و تحقیقات باید جواب دهند با لشکری از کارشناس و استاد دانشگاه چگونه و کی جامعه در شاخص های عملکردی مرتبط با هنجارها از خود پیشرفت نشان خواهد داد.

چه زمانی قرار است سن اصلی هنجارپذیری که صفر تا 7 سال است را نیز در برنامه های آموزشی و تربتی خود بگنجانند؟

 جامعه بیمار است، افسردگی شایع شده، مشارکت اجتماعی و کار داوطلبانه پایین و مطالبات ناهماهنگ و ناهمگون در همه اقشار بدون بودن جایگاه پاسخگویی برای آنها در حال گسترش است. حتی در جاهایی قبح ارتکاب تخلف و جرم در حال زدوده شدن است.

اخبار برخی تخلفات مالی و اتهام زنی های جناح های مختلف علیه یکدیگر که گاه تا حد متهم کردن همدیگر به خیانت به ملک و میهن هم پیش می‌رود، وجدان عمومی را  دچار کرختی کرده است.

تا کی نشسته بر سر شاخ بن بریدن، با چه استدلالی بر سر آسیب ها سرپوش نهادن و برای چه مدت سر خود را تمسخر حوادث و فجایع در دیگر نقاط گرم کردن، وقتی آرمان‌ها و آروزهای یک ملت این چنین از بیرون و بدتر از آن، دانسته یا ندانسته توسط خودی‌ها در حال هجمه باشد؟

اگر همان سالی که مقام معظم رهبری، اصلاحات را مبارزه با فقر و فساد و تبعیض خوانده بود تا به حال، هدف کاهش فاصله طبقاتی و نه رکورد زدن در واردات پورشه و مازراتی قرار گرفته بود و اگر مسوولان به جای انداختن تقصیرها بر گردن جناح مقابل؛ خود را موظف به مبارزه واقعی با فساد می کردند، آیا جامعه، امروز به راحتی شاهد نادیده گرفتن خطوط بود؟

برای رسیدن به آنچه ملت، جامعه آرمانی اسلامی خوانده و از جان و مال خود هزینه کرده، بهترین فرزندان خود را در 39 سال گذشته تقدیم کرده و همچنان در مرزهای عقیده فدا می کند، همتی بیشتر از محکوم کردن و اعلام انزجار وجود دارد.

باید حساسیت مردم در برابر رعایت هنجارها و حفظ آن تقویت شود، متصدیان امور وقت خود را برای رفع سه مساله اصلی، فقر و فساد و تبعیض بگذارند و در برابر کاستی‌های خود پاسخگو باشند.

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس