به قول يکي از پيشکسوتان رسانه استان اصفهان «ظاهرا مد شده است که ابتدا يک خبر غیرموثق اعلام و مخالفین را محک می زنند و منتظر عکس العمل مخاطبین موثر می مانند و با توجه به نحوه عکس العمل، خبر قبلی را تایید یا تکذیب می کنند».
البته اين موضوع قدرت رسانه هاي اجتماعي و در راس آن شبکه هاي مجازي را مي رساند که تا چه حد و سرعتي مي توانند منعکس کننده افکار عمومي باشند و برايند نظرات افراد مختلف را بدون صرف کمترين هزينه مادي، منعکس نمايند.
در اين باره ظاهرا يک استثنا هم در ديار سپاهان وجود داشته و آن انتصاب دکتر سیدرحمان دانیالی به عنوان مدير کل محيط زيست استان اصفهان است که به جای حميد ظهرابی در 13 مهرماه 96 معرفی شد و قرار بود روز شنبه ۱۵ مهرماه ساعت ۱۰:۳۰ در تالار شهروند رسما سکاندار محيط زيست اصفهان شود اما در زمان مقرر به بهانه همزمانی با مراسم تکريم و معارفه شهردار اصفهان تعليق شد.
دانیالی دارای دکتری شیلات و محیط زیست است و پیش از این، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان قم بوده است. از مسوولیت‌های قبلي دانیالی می توان به رياست محیط زیست در شهرستان هاي اصفهان، نجف آباد، تیران و کرون، لردگان و منطقه حفاظت شده سبز کوه در استان چهار و محال بختیاری اشاره کرد .
همزمان با اين موضوع، اخبار مختلفي از تجمع مخالفان - مدیری که هنوز نيامده - نيز منتشر شد که خواهان مديريت فردي بومي برای محیط زیست استان بودند.
صرف نظر از ابعاد، فرصت ها و تهديدهايي که براي حضور يک مدير بومي يا غير بومي به ويژه در اصفهان مي توان قایل شد، نگارنده پيرامون اين موضوع و مخالفت همشهريان با انتصاب مدير غيربومي براي محيط زيست اين استان چند فرضيه را متصور شده و نتيجه گيري را به خوانندگان گرامي واگذار مي نمايد:
1- مخالفت اصفهاني ها با مديرکل غير بومي به اين دليل است که اصفهان هميشه صادر کننده مدير بوده و در کل با ورود يک مدير غيربومي، غرور اين مردم جريحه دار خواهد شد و شايد کسر شان مردم اين ديار باشد.
2- مخالفت اصفهاني ها با مدير کل غيربومي براي صرفا حوزه هاي مرتبط با زاينده رود و کشاورزي با اين توضيح که بيم آن وجود دارد تا با حضور يک فرد غير اصفهاني، حساسيت هاي پيگيري معضلات اصفهان کم رنگ شده و آنچنان که شايسته است مشکلات مردم اصفهان پيگيري و رفع نشود.
3- مخالفت اصفهاني ها با دانيالي، مديرکل معرفي شده چهارمحالي به دليل اختلافات ناشي از زاينده رود و برداشت هاي بي رويه در بالادست و خشکي رود حياتي اصفهان و بيم آنکه حضور چنين شخصي اتفاقاتي که در گذشته از سابقه تلخ تاراج زاينده رود در اين استان وجود داشته را تکرار يا تشديد نمايد.
نگارنده براي پاسخ به اين سه فرضيه سه توضيح ارایه مي نمايد.
1- موضوع اول براي شهر و استان اصفهان که از گذشته هاي دور مدير پرور بوده و حتي سابقه معرفي چندين وزير در دورهاي مختلف به دولت هاي وقت را داشته قابل تامل است.
در وصف مردم اصفهان همين بس که بیش از 23هزار شهید، 48هزار جانباز و سه هزار و 500 آزاده تقديم انقلاب نموده و فرماندهان و سرداراني همچون شهيدان حاج حسين خرازي، حاج مصطفي رداني پور، حاج احمد کاظمي، احمد فروغي، علي رضائيان، حاج عبداله ميثمي، حاج ابراهيم همت و... و سردار جاوید الاثر شهید حسن غازی و بسياري از افراد تاثيرگذار در انقلاب اسلامي، دفاع مقدس و دوران پس از جنگ تحميلي داشته که زبانزد خاص و عام کشور اند. براي چنين اصفهاني با آن پيشينه تاريخي چند هزار ساله بسيار سخت است که مديري از استان ديگر وارد نمايد.
اما آيا تا کنون هيچ مديرکل غير بومي در اين استان منصوب نشده است؟ آيا هنگام انتصاب مديران غير بومي قبلي نيز حساسيت ها و اعتراضات فعلي وجود داشته است؟ آيا معيار شايستگي صرفا بومي بودن است؟ و اگر قرار باشد در هر منطقه اي صرفا مدير بودمي وجود داشته باشد پس قائدتا اصفهان نمي توانسته صادر کننده مدير باشد چرا که در هر استاني بايد شاهد چنين تجمعاتي بوده باشيم!
2- در توضيح فرضيه دوم نيز نگارنده به عنوان يک اصفهاني بارها شاهد سکوت و بي توجهي بسياري از مديران و مسوولان اصفهاني در مواجه با مشکلات، معضلات و مطالبات اين مردم بوده ام. حتي مديراني بودند که پسوند اصفهان را نيز در ادامه نام خانوادگي خود يدک مي کشيدند اما دريغ از يک جو توجه و پيگيري!! اگر غير از اين بود که اکنون بايد بسياري از مشکلات ما رفع و شاهد زندگي بهتري در اين استان هنر خيز می بوديم.
مگر نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي، شوراي اسلامي شهر و مديران بسياري از ادارات و سازمان هاي اين استان، اصفهاني نبوده و نيستند؟ چرا هيچ يک از ايشان عملا در مقابل مشکلات موجود پاسخو نبوده اند؟ مگر جناب استاندار، از همين مردم نيست؟ مگر استاندار قبلي اصفهاني نبود؟ چرا هيچ اقدامي براي پاسخ به مطالبات اصلي اين مردم صورت نگرفت؟
به راستي سکوت عملي مديران و مسوولان اصفهاني در مقابله با شرايط نامطلوب اصفهان ناشي از چيست؟ آيا واقعا کاري از دستشان بر نمي آيد-که در اين صورت براي حفظ منافع جمعي بايد استعفا دهند - و يا امور پشت پرده اي از مصالح خواص وجود دارد که عوام از آن بي اطلاع اند؟؟!!
3- ناراحتي مردم ديار سپاهان و به ويژه کشاورزان از وضعيت اسفناک زاينده رود و شاهرگ حياتي اصفهان که در جلوي ديدگان همه خشک شده و ظاهرا تمام تلاش هاي اصفهاني ها و تيرهايمان براي عبور از اين بحران به سنگ خورده که البته قابل درک است و بايد به هر نحو ممکن و با عزمي جدي در جهت احياي اين رود زاينده تلاش نمود و رونق، نشاط و شادابي را به اين ديار بازگرداند.
اما بايد يادآور شد که بر اساس شرح وظايف سازمان محيط زيست؛ وظيفه اين سازمان حفاظت از اکوسیستم های طبیعی کشور و ترمیم اثرات سوء گذشته در محیط زیست، پیشگیری و ممانعت از تخریب و آلودگی محیط زیست، ارزیابی ظرفیت قابل تحمل محیط در جهت بهره وری معقول و مستمر از منابع محیط زیست، نظارت مستمر بر بهره برداری از منابع محیط زیست، برخورد فعال با زمینه های بحرانی محیط زیست شامل آلودگیهای بیش از ظرفیت قابل تحمل محیط و... بوده و در اين راستا بيشتر بر حفاظت، نظارت، پيشگيري، بررسی، مطالعه، تحقیق و... درباره موضوعات زيست محيطي جهت افزايش کيفيت محيط زندگي تاکيد شده است و اصولا شرح وظايف اين سازمان ارتباطي با مديريت منابع آبي يک استان در مقابل استان ديگر نداشته و ندارد و شايد نگراني هاي مطرح شده بيشتر ناشي از بي اطلاعي معترضين به اين موضوع باشد.
همچنين اگر ناراحتي مردم اصفهان به انتصاب يک مدير غير بودمي صرفا نوعي اعتراض به وضع موجود و پاسخگو نبودن دستگاه هاي مختلف نسبت به مطالباتشان باشد، در آينده بايد شاهد تجمعات ديگري براي ساير انتصابات غيربومي اصفهان نيز باشيم که بنا به تجربيات قبلي و اخبار شنيده شده از انتصابات جديد، بعيد به نظر مي رسد.
در پايان فقط يک نکته باقي مي ماند و اينکه ريشه اين اعتراضات چيزي فراتر از چالش هاي پيش روي مردم اصفهان و خشکي زاينده رود باشد!
شايد ريشه اين ناراحتي ها به منافع عده اي از داخل يا خارج از اداره کل محيط زيست استان اصفهان گره خورده است که با انتصاب شخص ديگري که مد نظر ايشان است، اين منافع بيشتر تامين شود .
شايد بتوان گفت مهمترين ويژگي يک مدير غير بومي اين است که همواره زير ذره بين بوده و نمي تواند افراد زيادي از نزديکان خود را به کار گمارد چرا که کوچکترين اشتباهش خيلي سريع در بوق و کرنا شده و برايش دردسرساز است.
از طرفي يک مدير غير بومي اصولا کسي را در محل خدمت خود ندارد که به عنوان آشنا يا فاميل بتواند مورد عنايت ويژه قرار دهد، در حالي که براي مديران بومي هميشه اين مشکل وجود دارد و آن انتظار زياد اقوام، دوستان و نزديکان است!
نگارنده در پايان با درنظر گرفتن حق طبيعي مردم اصفهان در استفاده از توانمندي هاي فرزندان خود در رده هاي مختلف مديريتي استان، با ذکر اين نکته که مديرکل قبلي اين حوزه نيز غيربومي بود، اما در طول چندسال مديريت ايشان هيچ اعتراضي بدين شکل صورت نگرفت، براي کسب اطلاع از اصل اين ماجراي خاص حق انتخاب را به خوانندگان گرامي واگذار نموده و از ايشان تقاضا مي نمايد بار ديگر فرضيات مطرح شده و توضيحات آن را صرف نظر از گرايش و ديدگاه خاص مطالعه و تبيين نموده و در صورت کسب اطلاع و ارایه نظر بيشتر، اين رسانه را مطلع کنند تا زمينه شفاف سازي، تنوير بيشتر افکار عمومي و انجام رسالت رسانه اي بيش از پيش فراهم گردد.
