• جمعه 31 فروردين 1403
  • الجمعة 11 شوال 1445
  • Friday 19 April 2024
اجتماعی

آیا کارمان درست است؟

   28 دی 1396  439

کیاست - ایمان محمدی- کرمانشاه هنوز می لرزد، پس لرزه هایی از دل زمین و لرزه هایی که روی زمین بر دل می نشیند، موقعیت جغرافیایی و فصلی کرمانشاه، شرایط سختی را برای کمک رسانی رقم زد، از همه ارگان ها، هلال احمر، ارتش و سپاه و بسیج تا تشکل های غیردولتی و شهروندان غیرسازمان یافته به هر راهی که توانستند برای یاری حاضر شدند. حجم بالای کار، پراکندگی روستاها و شرایط جاده ها و دسترسی های دشوار امدادگران باعث شد تا مسایل و مشکلاتی هم در این راه به وجود بیاید، هر چند در سایه همکاری و کمک شهروندان از سراسر کشور، امید برای بهبود اوضاع بیشتر بود اما هشدارهایی که همان روزها، با تجربه ترها نسبت به عوارض پس از زلزله و نیازهای روحی و جسمی مردمان آن خطه می دادند، خود را نشان می دادند.

این باتجربه ها که معمولا از میان فعالان و کنشگران اجتماعی دهه هشتاد بودند، خاطرات قابل انطباقی از زلزله بم با خود داشتند، که چگونه پس از پایان موج کمک های مردمی و نیامدن مسوولان حتی به بهانه عکس گرفتن، چگونه بازماندگان را دچار ترس و نامیدی کرده بود.

دختران و پسرانی که همه یا بخشی از عزیزان خود را از دست داده بودند، دلبستگی های زندگی شان را زیر خروارها خاک و سنگ مدفون می دیدند و بدون پدر یا مادر و خواهر برادر بزرگترشان، تنها خاطرات را با خود حمل می کردند و در ترس از فرداهای نانوشته و نامطمئن سرها را به بالین خواب می گذاشتند.

ترس و ناامیدی که حفره های خالی و سیاه را در روح و جان بازماندگان حفر می کرد، هر روز عمیقتر می شد تا زمانی که همه روان و خودبودگی شخص را در خود فرو می بردند و در پایان از او پوسته ای با چشمانی خالی از فروغ حیات باقی می گذاشتند، این سرگذشت و سرنوشت بسیاری شد و می شود، در پس هر مصیبتی مانند زلزله و آتش سوزی و فقدان های عظیم و گروهی که رنگ و نژاد و قوم هم نمی شناسد، آدمی زاد است بالاخره، یک روز دیگر طاقتش طاق می شود و سرش را می کوبد به دیوار زندگی تا ترک بردارد و فرو بریزد.

اینجاست که نقش مشاوران و روانشناسان بیشتر و روشنتر می شود، کسانی که بتوانند در وانفسای رفتن عزیزان، بازماندگان را از نظر روحی برای پذیرش فقدان آماده کنند، فرصت سوگواری کردن و وداع را شاید باید از حقوق اولیه هر مصیبت زده دانست، جای خالی فعالان اجتماعی برای شاد کردن و انجام برنامه هایی به صورت دسته جمعی، اینجا احساس می شود.

در زلزله بم و زمانی که مردم کم کم قصه زلزله را فراموش می کردند، چند تشکل غیردولتی به همراه مسوولان محلی، در مناطق مختلف، سیرک ها و برنامه های مفرح دسته جمعی برگزار می کردند یا بعضی از مشاوران با هزینه شخصی و کمک های مردمی در منطقه برای کمک به تسلی بخشی و جلوگیری از احساس فراموش شدن به بازماندگان به صورت دوره ای تا حتی دو سال بعد از واقعه حضور پیدا می کردند.

ارزیابی روانی نیروی انسانی و کمک به ارتقای سلامت روانی آحاد جامعه اهمیت کمتری از تامین آب و غذا و سرپناه ندارد، قرار است که در ورای هر مصیبت و فقدانی، آنان که باقی می مانند بتوانند زندگی کنند و نه فقط زنده باشد.

با همین نگاه است که وقتی نماینده پاوه در مجلس از خودکشی بیش از بیست نفر پس از زلزله در کرمانشاه، خبر می دهد باید گوش ها و حواس ها بشتر جمع شود، که فرقی نمی کند در کجا مصیبت اتفاق بیفتد، هر جا باشد بازماندگان در فقدان دچار احساس فراموش شدن، بی سرنوشتی و بی پناهی می کنند، کسانی که در لحظه رفتن عزیزان، فرصت خداحافظی پیدا نکردند و حالا هنوز سوگوار نتوانسته اند خود را با آنچه رفته است تطبیق دهند.

محرومیت منطقه کرمانشاه پیش از زلزله هم ناشناخته نبود، حالا آیا باید گذاشت بعد از همه فداکاری های زمان جنگ و محرومیت کشیدن های ناشی از سیاست های توسعه ای مرکز محور در چند دولت گذشته، باز هم در پی لرزه های خانمان برانداز، دختر و پسر یا بازمانده کرمانشاهی آنقدر احساس سرخوردگی و بی کسی داشته باشد که زمستان را با خزان جان ها در کنار هم بنشانند؟

می توان آنها را از یاد نبرد، همانگونه که فارغ از وظایف قانونی این همه دستگاه های عریض و طویل بحران و ضد بحران، انسان در قبال انسانیت خود مسوول است. خیل عظیم روانشناسان و فعالان اجتماعی و کنشگران مدنی که آماده اعزام به منطقه هستند باید با آغوش باز از سوی مسولان پذیرش شوند، نه فقط کسانی با خود کمک های نقدی و اقلام آورده اند. حتی گپ و گفت و در آغوش کشیدنی چند لحظه ای می تواند در کاستن از آلام یک بازمانده کودک موثر باشد، عروسک گردانی یک هنرمند یا شاید یک گرگم به هوای ساده با دخترکی که همبازی اش را در روز واقعه از دست داده است.

مسوولیت انسانی و پذیرش آن یکی از اصول اولیه قوام جوامع انسانی و ضرورت بقا در همه ادوار زندگی بشر بوده و هست، نمی توان با این جمله  که وظیفه مسوولان است یا این همه کمک کرده ایم پس چه شد، از زیر بار مسوولیت اجتماعی جا خالی داد، کم کاری و بی نظمی و حتی خالی شدن محتوای نهادهای ضد بحران قابل بازخواست از سوی افکار عمومی هست اما همین جلسه بازخواست را باید تک تک وجدان های بیدار جامعه با خود برگزار کنند که ما چه کرده ایم؟ آیا کارمان درست است؟

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس