• چهارشنبه 6 تير 1403
  • الأربعاء 20 ذو الحجة 1445
  • Wednesday 26 June 2024
اجتماعی

گذری بر زندگی مهاجرین افغان در اصفهان؛

تبعه ی بدون وطن...!

   08 آذر 1394  497

شیرین هوشنگی: شهر اصفهان از دیرباز پذیرای مهاجرینی از قومیت های مختلف بوده که به اختیار یا به اجبار به آن پناه آورده اند و در گوشه ای از آن سکونت یافته اند و امروز بخشی از جامعه ی مدنی این شهر را تشکیل می دهند. اگرچه این گروه همواره سعی داشته اند خود را جزئی از شهروندان و این جامعه به حساب بیاورند ولی متأسفانه برخوردها چه از سوی مقامات و چه از سوی مردم همواره به گونه ای ناهمگون بودن را به رخ آنان کشیده است.

افغان های ساکن در اصفهان یکی از گروه های مهاجری بود که در طی چندین مرحله یا بهتر بگوییم طول تاریخ این شهر وارد آن شد و هم اکنون یکی از قومیت های مهاجر غالب در اصفهان را شامل شده است. با وجود این، هیچگاه از حقوق شهروندی مطلوبی برخوردار نبوده و نگاه جامعه نیز به آنان شکل مطلوبی ندارد.

هر چند در ایران به دلایل مختلف و به رغم سال ها میزبانی و پناه دادن به افغان ها نوعی نگاه منفی به آنان وجود دارد در این گزارش ضرورت نگاه انسانی تر به مقوله مهاجرت افغان ها یادآوری شده است. این گزارش را بدون پیش داوری و با درنظر داشتن این واقعیت که چند میلیون ایرانی هموطن نیز در کشورهای دیگر به عنوان مهاجر زندگی می کنند و از جامعه میزبان توقعاتی دارند، بخوانید.

نگاهی به پدیده مهاجرت

مهاجرت شاید در تعریف تنها یک جابه جایی باشد ولی در حیطه ی عمل و از جایگاه فرد مهاجر بدون شک امری اجتناب ناپذیر بوده و به ناچار حاضر به ترک وطن شده است. حال اینکه در کشور میزبان با چه قوانین و رفتاری روبرو خواهد شد خود حکایتی دیگر برای مهاجرکننده دارد. اکنون در بیشتر کشورها قوانین مشخص برای مهاجران و اتباع کشورهای دیگر که به شکل قانونی یا غیر قانونی وارد کشور پذیرنده می‌شوند تدوین شده است. در برخی کشورها با توجه به جمعیت و وضعیت عمومی اقتصادی و گاهی سیاسی قوانین بعضاً سخت گیرانه یا برابر با دیگر شهروندان آن کشور وضع می‌شود. در ایران اما شرایط مهاجرانی که وارد کشور می‌شوند و عمدتاً از کشور افغانستان و عراق هستند متفاوت است و سیاست‌های متغیر اعمال می‌شود.

طبق آخرین آمار ارائه شده در سال 1384 سالانه به طور میانگین 180هزار ایرانی از ایران مهاجرت می کنند. و در مقابل بنابر سرشماری 1390، حدود 2 درصد جمعیت ایران را اتباع بیگانه ای تشکیل می دهند که در مناطق مختلف اسکان یافته اند. بر اساس نتايج این سرشماری گرچه جمعیت مهاجر افغان 4/1 ميليون نفراعلام گردیده امّا با لحاظ یک تا یک و نیم میلیون مهاجرغیر قانونی این آمار به حدود 5/2 میلیون نفر می رسد. بررسی توزيع استانی مهاجران افغان در ايران نشان می دهد كه استان اصفهان پس از تهران و خراسان رضوی بالاترین جمعیت مهاجر افغانی را در خود جای داده است (مرکز آمار ایران، 1390). یکی از کارشناسان اداره اتباع و مهاجرین استانداری اصفهان عنوان کرد آمار غیر رسمی طرح  آمایش 2 که در اواخر سال 1389 انجام شد، آمار مهاجرین افغانی در استان اصفهان را بیش از 300 هزار نفر دانست. که از این تعداد حدود 140 هزار نفر دارای کارت شناسایی معتبر و بیش از 180 هزار نفر بدون برگه هویتی و به صورت غیر قانونی در استان اصفهان ساکن هستند.

نگاهی به گذر تاریخ و مهاجرت افغان ها به ایران

ایران یکی از مناطق عمده تمرکز مهاجران و پناهندگان افغان در جهان است. مهاجرت های فصلی افغانها به ایران از قرن نوزده میلادی به بعد به دلیل تفاوتهای اقتصادی همواره وجود داشته است. در کنار آن، ورود افغانی های شیعه به ایران جهت اعمال زیارت، پدیده ای معمول در طول تاریخ بوده است. نخستین جابجایی ثبت شده از مهاجرت افغانها به ایران به دهه ی 1230 شمسی باز می گردد که طی آن 5 هزار خانوار هزاره به ایران مهاجرت کردند و در جم و بخراز ساکن شدند. همچنین در حدود 15هزار خانوار افغان طی سال های 1259 تا 1282 ش در دوران حکومت امیر عبدالرحمان در تربت جام استان خراسان مستقر شدند که تقریباً 90 درصد جمعیت محلی را تشکیل می دادند. به علاوه، تعداد بی شماری از هزاره ها در رفت و آمدها به ایران به ویژه از اواخر قرن نوزدهم میلادی در شهرهای مختلف خراسان و روستاهای مجاور مرزی در امتداد رودخانه جم از شاخه های هریرود، برای همیشه ساکن شدند که امروزه به قوم بربری و یا خاوری معروفند.

مهاجرت افغان ها یکی از بزرگترین موج های مهاجرتی قرن بیستم محسوب می  شود به طوریکه در طول سال های 1358 تا 1380 حدود 30 درصد از جمعیت افغانستان کشور خود را ترک کردند. گرچه مهاجران و پناهندگان افغان در 72 کشور جهان پراکنده شده اند، با این حال 96 درصد آن ها در ایران و پاکستان، به عنوان دو کشور همسایه افغانستان، اقامت گزیده اند. مهاجرت های برون مرزی می تواند معایب و مزایای مختلفی برای کشورهای مبدأ و مقصد در پی داشته باشد و موجب بروز پدیده های مختلفی گردد که البته با سیاست های هر دولت و کشوری متغیر خواهد بود.

در سال 1357 با بروز جنگ داخلی میان نظامیان وابسته به اتحاد شوروی و شبه نظامیان داخلی و سپس حمله شوروی به افغانستان، تعداد زیادی از افغان‌ ها به ناچار مهاجرت به ایران، تاجیکستان و پاکستان را انتخاب کردند. از دهه‌ ی 60 هجری شمسی و با شروع جنگ های داخلی در افغانستان و ظهور طالبان دوباره سيل مهاجرت به سمت ايران بيشتر شد. اين در حالی بود كه پذيرش قانونی از طرف ايران وجود نداشت و مهاجران اكثراً به صورت غیر قانونی وارد ايران و ساكن می شدند.

در این گزارش نگارنده بیشتر توجه خود را معطوف به این گروه مهاجر نموده که بیش از 30 سال است در ایران ساکن شده اند و اقامت قانونی دارند.

آیا آنگونه که تصور می شود بخشنده هستیم؟

اکنون بیش از 30 سال است که از مهاجرت تعدادی از خانواده‌های افغان به ایران می‌گذرد. ولی قوانین، همچنان سخت گیرانه و زندگی مهاجران در ایران بسیار دشوار است. خانواده‌هایی که در دهه های 50 و 60 دروازه‌های ایران را به روی خود باز دیدند و زندگی در افغانستان را رها و به ایران مهاجرت کردند، در ایران صاحب فرزند شدند و ساختار فکری و شیوه زندگی فرزندان‌شان را با قوانین ایران پرورش دادند. اما هنوز پس از گذشت سه دهه از حداقل حقوق شهروندی، آموزش رایگان، بیمه تامین اجتماعی، احترام و امنیت برخوردار نیستند.

در حقیقت نمی‌توان نقش افغان‌ها را در سازندگی ایران در دوران جنگ و پس از جنگ نادیده گرفت. تعدادی از همین افغان‌ها در جبهه جنگ مقابل عراقی‌ها برای دفاع از ایران به شهادت رسیدند. در زمانی که ایران به علت جنگ با عراق دچار بحران نیروی کار بود بخش زیادی از افغان‌ها در اموری مانند کشاورزی، دامداری و ساخت‌ و‌ ساز به‌عنوان نیروی کار ارزان قیمت مشغول به کار شدند و به تدریج ایران تنها خانه برخی از مردم مهاجر افغان شد. مهاجرانی که فرزندان‌شان در ایران متولد شده اند ولی هنوز نه ما آن‌ها را شهروند ایرانی می دانیم و نه آن‌ها این تعلق خاطر را نسبت به خاک کشورایران دارند. کودکان افغانی که زادگاهشان ایران است، اجازه دارند در مدارس ایران تا مقطع دیپلم و در برخی رشته‌ها به مدت 6 سال تحصیلات دانشگاهی کسب کنند. اما پس از آن اجازه کار و استفاده از تخصصشان را ندارند.

شاید گفته شود  با توجه به مازاد تقاضای کار و وفور نیروی تحصیل‌کرده دانشگاهی، سیاست اعمال شده درست باشد. و بدون شک در حالی که جوانان کشور جویای کار هستند و نیازمند درآمدزایی، انتظار اینکه کار به مهاجری سپرده شود جای پرسش دارد.اما جوان افغانی که زادگاهش ایران است و این‌ کشور هزینه آموزش و تحصیل وی را متحمل شده، چرا باید دقیقاً زمانی که از این سرمایه‌گذاری می خواهد بهره‌ ببرد، نیروی تحصیل‌کرده اش از کشور خارج شود و در کشورهای اروپایی ثمره را عرضه کند؟

از سوی دیگر باید بپذیریم که برخورد غالب مردم ما با افغان‌های مهاجر با سوءظن و همراه با نگاه نژادپرستانه است. متأسفانه تنفر از افغان‌ها به یک نوع بینش اجتماعی در ایران تبدیل شده است. به گونه‌ای که اکثر شهروندان ایرانی، افغان‌ها را به دیدهٔ انسان‌هایی که جای ما را تنگ کرده اند و مستحق کار و فعالیت در این شهر و دیار نیستند، می بینند.

 

این در حالی است که همگی نگاهی انسان دوستانه به حقوق ایرانیان در کشورهای دیگر داریم و به آن از دید حقوق بشری نگاه می کنیم و انتظار داریم همۀ مهاجرین ایرانی در کشورهای دیگر از بهترین شرایط و امکانات رفاهی و اجتماعی برخوردار باشند. و باور داریم که تن و روح انسان با هر تابعیتی شریف است. اما آیا همین قضاوت در مورد مردم افغان ساکن در همسایگیمان نیز وجود دارد؟ لحاظ حقوق برابر و قانونگذاری در این زمینه مربوط به دولت هاست اما شاید لازم باشد نگرش مردم نیز در ایران درباره حضور افغان ها تغییر کند. نگرشی که رنگ و بوی خوشایندی ندارد و شایسته این جامعه نیست.

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پیشنهاد سردبیر

  • یادداشت
  • گفتگو

خبر خوان

پربازدیدترین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

قیمت ارز

قیمت طلا

قیمت سکه

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس