• دوشنبه 11 تير 1403
  • الإثنين 25 ذو الحجة 1445
  • Monday 01 July 2024
فرهنگی

جوابیه بر جوابیه؛ "عقده، یونگ، فروید" و برچسب های یک یادداشت نویس گمنام!

تمام فسادهایی که در عالم پیدا می شود، از خودخواهی پیدا می شود

   18 مهر 1395  510

نادره عالمی - حضرت امام رحمه الله می فرمایند: تمام فسادهایی که در عالم پیدا میشود، از خودخواهی پیدا می شود.

تمام مفاسدی که در عالم واقع می شود از این توجه به خود است .

مادامی که انسان خودش را می بیند، نمی تواند به آن راهی که راه هدایت است دست پیدا کند. هیچ شکی در این نکنید که هر که گفت "من" این "من" شیطان است. چه قدر انسان باید جاهل باشد که این چیزها را مقام بداند؛ و چه قدر ضعیف النفس باشد.

این روزها یک بلیه ای که جامعه ما بدان مبتلاست همین منیّت ها و حب ریاست است که در لباس های رنگارنگ خود را نشان می دهد و بدتر از همه وقتی است که هدف آن خدمت بیان می شود.

انسان وقتی در هر جایی از سلسله مراتب جامعه به واسطه ضعف نفس، خود را پایین تر احساس می کند فکر می کند با چنگ زدن به ریسمان های پوسیده زمینی می تواند برای خود زمینه ای فراهم کند تا عطش بالا رفتنش را فرو بنشاند.

همین می شود که به دروغ و تزویر متوسل می شود یا هر چه خود دارد را به دیگران نسبت می دهد. دچار کیش شخصیت می شود تا بدل از حق بر جای حق بنشیند.

مفهوم حق در روابط انسان توحیدی با همه عالم پیرامون او جاری است. آدمی وقتی نیک می نگرد می فهمد که در این عالم ذره ای نیست، و همه چیز اوست و حق نزد اوست.

همه قیل و قالی که این و آن دارند بر سر همین است که حق کدام است و کدام نیست.

برای انسان بودن که ذات اقدس الهی از روح خود در وی دمیده اگر بخواهد در نردبان هستی بالا برود راهی نیست جز راه حق و حق خواهی!

اینکه یک  شخصی یا گروهی و جمعیتی بر علیه آنچه ناحق می داند و برایش دلیل دارد بایستد یعنی حق خواهی و در مسیر صحیح گام برداشتن.

این معنا در همه شئونات زندگی دنیوی جریان دارد و اگر حقی، ناحق شود یعنی جایی در نظام هستی ظلمی شده که تا جبران نشود و به مسیر درست بر نگردد، آثار آن گریبان همه را می گیرد.

در این فقره اخیر هم که با شواهد غیر قابل انکار در دایره انتخاب کسانیکه قرار است حافظ حق بندگان خدا باشند، خللی پدیدار شده و بدلی از حق بر جای حق نشسته، وظیفه بود تا گفته شود آنچه را که باید گفت.

باید حقیقت بیان می شد تا حق، قربانی سود و منافعی اندک نشود. نباید گذاشته می شد تا گلوی حقوق جمعیت این معرکه، فنا و فدای نوعی از خودخواهی چند روزه شود که صلاح هیچ کس در آن نبود.

اما آنچه آمد فارغ ازآنچه بود که باید می شد، وقتی هم که صدای اعتراض برآمد، دوباره همان داستان نفاق سر برآورد که بله! شما موفقیت دیگران را تاب نیاورده اید و به فرموده جناب یونگ، مرضی در دلهای شماست که برای سیاه نمایی بالا رفتن شمایان ازنردبان ترقی، گلو پاره می کند.

ولی کدام موفقیت؟ کدام ترقی؟ گفت از دستبوس میل به پای بوس کرده ای! خاکت به سر، ترقی معکوس کرده ای.

اینکه دوباره یک عده ای، به تدلیس رو بیاورند و عزم جایگاهی را بکنند که همه خاصیتش به مسوولیت آن است، جمعیتی که وظیفه اش استیفای حق و نظام امور است برای روزنامه نگاران؟!

خانه ای که بودنش برای هموار کردن تعالی قشری است که رسالتش خدمت به خلق از راه آگاهی بخشیدن است و فراز شدن بر نگاه های احزاب و دسته ها و نه گرفتار شدن در خودخواهی دنیاخواهان!

این مسوولیت سنگین که به راستی ادامه راه اولیاء الله است، کجا به سرانجامش حتی نزدیک شده است که چند نفری از همان دسته سابق باز هم بخواهند بار آن را به دوش بکشند؟

کجا، چه شده است که اینگونه شتابان برای رضایت خلق خدا، رضای خدا را که در وفای به عهد و حرکت در صراط مستقیم است را وا نهاده اند!

مطبوعات قرارشان بر روشنگری و بیان حق است، اصحاب جراید کارشان همین است که فکر آحاد امت اسلامی را متعالی تر از قبل برای گسترش و نشر معرفت آماده کنند.

این چنین به عرصه جنگ نرم با هیمنه استکبار فکری و نفوذ ایادی آن وارد می شویم؟ باید امروز افسوس خورد بر این فکر و اندیشه که چنین دنیایی را بخواهیم، چنین رفتاری را ببینیم و به خدا باید پناه ببریم که مبادا روزی برسد که چنان از مسیر دور افتاده باشیم و مشغول به دنیا باشیم که چشممان بر نفوذ فرهنگی جبهه مادیون بسته باشد و راه برگشت نداشته باشیم.

باید گفت؛ فاین تذهبون.


جوابیه یادداشت ، آرایی که خریده شد و تدبیری که اعمال نشد!

"عقده، یونگ، فروید" و برچسب های یک یادداشت نویس گمنام!

وقتی فردی به یک موقعیت مطلوب نمی رسد، می کوشد به جای تلاش برای رسیدن به آن، یا تحسین کسانی که به آن رسیده اند، آن موقعیت را با برچسبی خاص نکوهش کند و مثلاً بگوید: "شرکتی که مرا استخدام نکرد، اصلاً جای پیشرفت نبود" و بدین ترتیب از ناراحتی درونی اش بکاهد. افراد ناموفق و آنانی که احساس ناکامی درونی می کنند، بیش از بقیه به این و آن برچسب می زنند.

عقده" یکی از مهم ترین مباحثی است که در روان شناسی "پروفسور کارل یونگ" به طور ویژه و عمیق بررسی می شود.

  این یادداشت کوتاه البته قصد ورود گسترده به این بحث را ندارد و فقط از یک منظر گریزی به موضوع "عقده" می زند.

در بحث عقده، گفته می شود که وقتی انسان ها، آرزومند یک موقعیت هستند ولی به هر دلیلی نمی توانند بدان برسند، معمولاً افرادی که دارای آن موقعیت هستند را تخطئه می کنند.

مثلاً دانشجویی که آرزومند کسب بهترین نمرات است ولی به هر دلیلی تلاش نمی کند و نمرات پایینی می گیرد، به جای تحسین همکلاسی اش که برنامه درسی منظمی دارد و نمرات بالایی هم می گیرد، به او برچسب "خر خوان" می زد.

یا کسی که می خواهد پولدار شود ولی "تنبلی را بر کار" و "محافظه کاری را به ریسک پذیری" ترجیح می دهد وقتی فرد موفقی در بازار می بیند که پول خوبی هم در می آورد، با حرف هایی مانند "پول چرک کف دست است"، اصل ثروت را نادیده می گیرد و به آن فرد هم لقب "پول پرست" می دهد یا برچسب "دزد" می زند.

یا کسی که دوست دارد زیبا باشد، به افراد زیبا رو، برچسب های غیراخلاقی می زند و ... .

این برچسب زدن ها، ناشی از عقده هاست. یعنی افراد به جای تلاش برای رسیدن به جایگاه انسان های موفق تر از خودشان، ممکن است با زدن برچسب، صورت مسأله را پاک کنند و به غار تنهایی و جهالت خود برگردند و به خواب خود ادامه دهند. به بیانی دیگر، برچسب زدن نوعی مکانیزم دفاعی است تا فرد برچسب زننده از اضطراب درونی اش بکاهد.

"آنا فروید" (روان شناس و دختر زیگموند فروید) این بحث را تحت عنوان "بی ارزش سازی" (DEVALUATION)مطرح می کند و می گوید وقتی فردی به یک موقعیت مطلوب نمی رسد، می کوشد به جای تلاش برای رسیدن به آن، یا تحسین کسانی که به آن رسیده اند، آن موقعیت را با برچسبی خاص نکوهش کند و مثلاً بگوید: "شرکتی که مرا استخدام نکرد، اصلاً جای پیشرفت نبود" و بدین ترتیب از ناراحتی درونی اش بکاهد.

افراد ناموفق و آنانی که احساس ناکامی درونی می کنند، بیش از بقیه به این و آن برچسب می زنند.

اگر با این مقدمه به جامعه خودمان بر گردیم، می توانیم ریشه های روانی بسیاری از برچسب ها را دریابیم، چه در زندگی فردی و چه در حیات اجتماعی.

واقعاً باید بزرگان روان شناسی را ستود که چه زیبا و علمی بحث عقده ها و مکانیزم های روانی دفاعی را مطرح کرده و کلیدی برای سنجش رفتار آدمیان در همه زمان ها به دست داده اند.

بلوغ و رهایی از عقده، زمانی است که افراد بتوانند به جای پناه بردن به مکانیزم دفاعی برچسب و بی ارزش سازی، افراد موفق و جایگاه های مطلوب را تحسین کنند و خود برای دستیابی به موفقیت حرکت کنند. حال شاید بهتر بتوان چرایی و چگونگی تحلیلی که نویسنده یادداشت « آرایی که خریده شد و تدبیری که اعمال نشد! »بر انتخابات خانه مطبوعات نوشته بود را بهتر فهمید!! هر چند که انتشار این قبیل توهمات از سوی سایت نشر دهنده سابقه ای چندین باره دارد!!

برچسب‌ها

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پیشنهاد سردبیر

  • یادداشت
  • گفتگو

خبر خوان

پربازدیدترین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

قیمت ارز

قیمت طلا

قیمت سکه

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس