يکي از عوامل مؤثر در وقوع جرم، محيط اجتماع و زندگي است و بررسي موضوعاتي همچون کيفيت و نحوه معماري مسکن و چگونگي شهرسازي در جوامع و شهرهاي مختلف يک کشور و يا محله هاي متفاوت يک شهر مبين تأثيرگذاري محيط بر بزهکاري است.
نوع و کيفيت معماري و شهرسازي در کاهش يا افزايش وقوع جرايم تأثير بسياري دارد هرچند در تصويب قوانين به اين موضوع توجه چنداني نشده است.
شهرسازي و نيز معماري ساختمان ها رابطه مستقيمي با جرم دارد. از اين روست که برخي کشورها در حوزه معماري جنايي به گونه اي علمي عمل مي کنند و در طراحي ساختمان ها و شهرها توجه ويژه اي به اين موضوع دارند که اين توجه سبب جلوگيري از بروز جرم و جنايت تا حد ممکن مي شود.
اگر به آمار پرونده هاي وارد شده به مراجع انتظامي و قضايي مناطق جنوب و حاشيه شهرهاي بزرگ توجه کنيم، مي بينيم که درصد قابل توجهي از جرايم ناشي از درگيري و نزاع ساکنان يک کوچه يا خيابان به واسطه نداشتن پارکينگ اختصاصي براي پارک وسيله نقليه و همچنين فقدان خيابانها و کوچه هاي متناسب با استانداردهاي شهرسازي اصولي است و همين موضوع باعث بروز اختلاف و درگيري و در نهايت وقوع جرايم و ايجاد اخلال در نظم اجتماعي مي شود.
بر اين اساس، از آنجا که کيفيت معماري و شهرسازي بر منش و خلق و خوي انسان ها تأثير فراواني مي گذارد، به نحوي که افراد ساکن در يک شهر فاسد و منحرف امکان رشد و تعالي ندارند، از اين رو در طراحي شهرها و معماري شهري بايد به الگوهاي معماري اسلامي و ايراني که متناسب با خصوصيات اجتماعي و فرهنگي کشورمان هستند، توجه شده و در الگوبرداري از طراحي هاي ساير کشورها مراقبت شود که از هويت اسلامي خارج نگردد. وظيفه مسئولان امر اين است که با استفاده از نظريات کارشناسان سازمانهاي مختلف، مهندسان و حقوقدانان برجسته به تصويب قوانين متناسب اقدام نموده و به نقش مهم و کليدي معماري و شهرسازي در کاهش جرايم و افزايش امنيت اجتماعي بيش از پيش توجه کنند.(دکتر حميد علوي، جامعه شناس)
نويسنده کتاب «پيشگيري از جرم از طريق معماري و شهرسازي» مي گويد: کيفيت نامناسب ساخت و سازهاي شهري و همچنين عوامل محيطي که از ديدگاه روانشناسانه سبب گرايش افراد به خشونت مي شوند،ارتکاب جرم را تسهيل مي کنند.
وقوع جرم را مشروط به عوامل متفاوتي مي داند و مي افزايد: در اين ميان زمان و مکان از مهمترين عوامل تأثيرگذار بر اين امرند که در صورت ايجاد تغيير در آنها ميتوان خطر ناشي از جرم را براي مجرم افزايش داد، به اين معنا که امکان ارتکاب جرم با موانعي که بر سر راه مرتکب قرار مي گيرد، کاهش مي يابد.
وي يکي از مهمترين عوامل در طراحي شهرها را افزايش نظارت بر نقاط آسيب پذير عنوان مي کند و مي گويد: معماري قادر است انگيزه ها و وسوسه هاي ارتکاب جرم را تا حد زيادي کاهش دهد و اين امر نيز با عامل مهم نظارت امکانپذير است. به اين معنا که شهرها به گونه اي طراحي شوند که تمامي بخش ها در معرض ديد و قابل بررسي و نظارت باشند.
تاکيد بر اعمال عامل نظارت در طراحي پارک ها يادآورمهم تلقي مي شود زيرا پيش از اين، پارک ها به صورت محيط هايي وسيع همراه با درخت ها و پوشش هاي گياهي انبوه طراحي مي شدند که داراي مکان هاي جنبي بسياري نظير محل بازي کودکان بودند. تمامي اين عوامل دست به دست يکديگر مي دهند و نظارت بر مکان ها را دشوارتر مي سازند. همچنين در طراحي مدرن، پارک ها پوشش هاي انبوه گياهي و درختان کم ارتفاع جاي خود را به درختان با ارتفاع زياد مي دهند تا امکان نظارت و بررسي بر اين محيط و به تبع آن امنيت محيط افزايش يابد.
روانشناسي محيط در پيشگيري از وقوع جرم موثر مي باشد و با توجه به تأثيرات قابل ملاحظه طراحي محيط بر کنش هاي انساني و دگرگوني هاي رفتاري، شهرسازان و طراحان مي توانند با تغيير در فضاهاي شهري، سبب کاهش رفتارهاي پرخطر و خشونت آميز در سطح جامعه و در نتيجه جرم شوند.
بسياري از طرح هاي معماري سبب ايجاد و افزايش «احساس ازدحام» در افراد مي شوند، احساسي که رفتارهاي خشونت آميز را در پي دارد. اين موضوع درباره حيوانات نيز صادق است. به عنوان مثال بسياري از دانشمندان بر اين عقيده اند خودکشي نهنگ ها به دليل همين احساس ازدحام است. اين حيوانات پس از اين که حس ميکنند ازدحام به سبب افزايش جمعيت، بيشتر شده است، دست به خودکشي زده و خود را به ساحل مي رسانند. («پيشگيري از جرم از طريق معماري و شهرسازي» دکتر محمدرضا رحمت,محقق علم جرمشناسي).
از آنجا که جرم بايد داراي بستر زماني و مکاني باشد، از حدود دهه 70 اين انديشه به وجود آمد که با تفاوت در شرايط مکاني ميتوان نابرابري جرائم را مشاهده کرد. به اين معنا که مکانهايي که فرصتهاي ارتکاب را با دشواري همراه ميکند با ميزان وقوع جرم کمتري روبهرو است و برعکس، شرايط تسهيل کننده باعث ايجاد ناهنجاريهاي شهري خواهد شد. نظريه پيشگيري از جرم از طريق محيط به اين نکته توجه دارد که مجرمان در ارتکاب جرم دست به انتخاب منطقي ميزنند؛ بنابراين سوژه و هدف جرم را به گونهاي انتخاب ميکنند که به راحتي به آن دسترسي داشته باشند يا از طرفي ديگر امکان شناخته و دستگير شدن آنها کم شود. بنابراين اگر در معماري و شهرسازي بتوان از تکنيکهايي استفاده کرد که امکان شناسايي و دستگيري مجرمان بالقوه را افزايش دهد، ميتواند قدم موثري در کاهش وقوع جرم برداشت.
اين يک مسأله علمي و ثابت شده است که در گذشته بحثهايي درخصوص تاثير محيط بر روان وجود داشت که البته هنوز هم مطرح است و همچنان روانشناسان بر آن تاکيد دارند. از نظر جرمشناسي هم تاثير محيط بر امنيت مردم ثابت شده است. اگر محيط القاء کننده نوعي بينظمي باشد، اين بينظمي باعث کاهش کيفيت زندگي ميشود. کاهش کيفيت زندگي احساس ناامني را بالا ميبرد و در اين حالت بزهکاران بالقوه به دنبال فعليت بخشيدن به انديشههاي مجرمانه خود خواهند بود. به اين حالت در جرمشناسي گذر انديشه به عمل ميگويند.بنابراين سياه ماندن ديوارها براي مدت طولاني، تعمير نکردن وسايل عمومي، آراسته نبودن شهر و مسائلي از اين دست چنانچه برطرف نشود کيفيت زندگي شهري کاهش خواهد يافت و باعث بروز جرم خواهد شد.
اين تئوري به تئوري پنجرههاي شکسته معروف است که براي اولين بار سال 1969 توسط شخصي به نام فليپ زينباو مطرح شد. وي در آزمايشي نشان داد ايجاد بينظمي حتي در منطقهاي کم جرم پس از مدتي باعث بروز رفتارهاي ناهنجار ميشود. بر همين اساس در بسياري از کشورها در قوانين مربوط به شهرسازي مقرراتي براي از بين بردن بينظميها و افزايش کيفيت زندگي وجود دارد. مثل ممنوعيت استفاده از برچسبهاي تبليغاتي روي درها، مقرراتي در خصوص حفظ زيبايي نماها، مقررات مربوط به منع استفاده از برخي تابلوها و تبليغات و موارد اين چنيني که يکي از اهدافشان بهبود چهره شهر و رد اثرات منفي ناشي از بينظمي محيطي است.
در مورد اماکن مسکوني همانطور که گفته شد دو نکته بايد مورد توجه قرار گيرد؛ يکي اثرات رواني محيط است مثل استفاده از سنگها، وضعيت نور طبيعي، تراکم و پراکندگي جمعيت، مصالح به کار گرفته شده، وجود فضاهاي فرهنگي و آموزشي و فضاي سبز و مسائلي از اين قبيل. در کنار اين مسائل عوامل معماري عاري از جرم که ما در جرمشناسي به آن فضاهاي قابل دفاع ميگويم هم در کاهش وقوع جرم تاثير بسزايي دارد. اين عوامل عبارتند از افزايش رويتپذيري، از بين بردن نقاط کور در ساختمانها مثل تسلط بر پارکينگها، افزايش امکان نظارت طبيعي در اماکن عمومي و فضاهاي مشاء آپارتمان مثل پلهها، پارکينگها، پشتبام، استفاده مناسب از زمين، بهبود منظره و... در خصوص خيابانها هم بايد بگويم آنچه جرمشناسان امروزه مطرح ميکنند در واقع کوچککردن محلههاست. برابر نظريه گري کلولند (سال 1972) در خصوص محلهها بايد استانداردهاي طراحي محيط را رعايت کرد که شامل وسعت منطقه، تراکم آن، فراهم آوردن تسهيلات و.... ميشود.
اين جرمشناس پيشنهاد کوچکي مناطق مسکوني را مطرح ميکند و معتقد است از اين طريق ميتوان ارتباطات محلي، اجتماعي و اقتصادي را پيشرفت داد. ساخت محلههاي کوچکتر موجب بهبود روابط اجتماعي ميشود. در ساختمانهاي شهري بايد به دنبال شناخت و بهبود فضاهاي بدون دفاع بود. اين مکانها جاهايي هستند که مراقبتهاي لازم از آنها نميشود و فضاي مطمئن براي فعاليتهاي غيرمجاز به شمار ميروند، مثل پلههاي خيابانها، گذرگاه?هاي زيرزميني، زمينهاي متروکه پارکها و مکانهاي نيمهتمام و فضاهايي که در آنها ارتباط بين فرم و عملکرد وجود ندارد. با تغيير اينگونه مکانها ميتوان جلوي بسياري از ناهنجاريها را گرفت.
رنگها ميتوانند باعث ايجاد يا کاهش هيجانات شود. در لندن مشخص شد با تغيير رنگ پلههاي پلهاي عابر پياده از مشکي به سبز، ميزان خودکشيهاي انجام گرفته از طريق پرتاب از بلندي بسيار کم شدهاست. بنابراين در بحث محيط ما به اين مسأله توجه داريم که در زندگي شهري رنگ بسيار مهم است. در حقيقت تصور دنيايي بدون رنگ امکانپذير نيست. در محيط شهري رنگ را در همه جا ميتوان ديد؛ در بدنه و نماي ساختمانها، خودروها، مبلمان شهري، پوشش بامها و... در جوامعي که رنگهاي کدر و تيره غالب است، رفتار مردم در مقايسه با شهرهايي با طراحي تند و شاد متفاوت است. بنابراين در جرمشناسي به تاثير رنگ بر انسان و پاسخهاي انسان نسبت به رنگهايي مانند قرمز، زرد، آبي و صورتي توجه زيادي ميشود.
در دانشگاه جان هاپکينز مطالعات زيادي روي رنگها انجام شده است. بعضي از اين مطالعات به طور سنتي در برخي از اماکن شهري قابل مشاهده است به عنوان مثال در رستورانهايي با مشتريهاي گذري، معمولا از رنگ قرمز استفاده ميشود. اين رنگ باعث کاهش زمان و بالا بردن سرعت غذا خوردن و خروج سريع مشتريان از رستوران براي جانشيني مشتريان جديد ميشود. امروزه از رنگ در خصوص درمانهايي معروف به رنگدرماني نيز استفاده ميشود تا به اين ترتيب احساسات، روحيه و روان افراد را متعادل سازند.به نظر من مديريت رنگ در طراحي شهري نکتهاي است که نبايد از نظر دور باشد.
يکي ديگر از فاکتورهاي موثر در طراحي محيط، استفاده مناسب از نور است. نور چند کارکرد دارد که اولا باعث رويت بهتر اشياء ميشود. دوم اين که محيط نوراني احساس مطلوبتري را نسبت به محيط تاريک و محيطهايي که از نور مصنوعي استفاده ميکنند در فرد ايجاد ميکند. به طوري که گفته شده، نور باعث افزايش قدرت نظارت و بالابردن خطر ارتکاب جرم ميشود. آمار وقوع برخي جرائم نشان ميدهد ارتکاب جرائم در فصل زمستان بيشتر است. علت اين افزايش تا حدي به طولانيبودن مدت تاريکي در اين ماهها مربوط است. در يک تحقيق پس از آن که نور خيابانهاي يک منطقه را 4 برابر بيشتر کردند، مشاهده شد ميزان جرم بيش از 14 برابر کاهش پيدا کرد. توجه داشته باشيد حتي نوع نور (لامپ) ميتواند در وقوع يا جلوگيري از برخي جرائم موثر باشد.
چشمهاي انسان به سختي با درجات مختلف نور سازگار و منطبق ميشود. بنابراين اگر روشنايي خيلي ناموزون يا تابش بسيار زياد باشد، اين مسأله به کاهش مراقبت طبيعي منجر خواهد شد. از سوي ديگر بعضي نورپردازيها تاثيرات منفي در سلامت اشخاص ميگذارد. اين همان وضعي است که امروزه در بسياري از تابلوهاي تبليغاتي وجود دارد. همچنين برخي نورپردازيها ميتواند باعث رعب و وحشت در خيابانها شود.
معماري شهري نبايد باعث ايجاد احساس کاذب ترس در شهروندان شود. در بسياري از مواقع خانههايي را مشاهده ميکنيم که از کف تا سقف با نرده پوشيده شده است. وجود اين خانه در يک محله يک پيام دارد و آن ناامن بودن محلهاست. مسئولان شهري بايد در نظر داشته باشند طراحي ساختمانهاي شهري، دکوراسيون آن و نماي بيروني ساختمانهاي شهر تاثير بسياري در روان شهروندان ميگذارد. نبايد اين زيباسازي به گونهاي باشد که احساس امنيت يا ناامني کاذب را در فرد به وجود آورد.
محيط مي تواند بر رفتار به صورت عام موثر باشد و از اين طريق تاثير غير مستقيم بر وقوع جرم خواهد داشت.شناسايي مکان هاي متعدد براي ارتکاب بزه در شهرها و تلاش براي پيشگيري و کاهش ميزان جرم، اهميت به سزايي در مقطع کنوني دارد.
درباره موضوع تاثير محيط بر وقوع جرم بايد به اين مسئله اشاره داشت که هرچند عوامل زيادي در وقوع جرم تاثير گذار هستند ولي بايد توجه داشت که اين عوامل در کنار ساير عوامل باعث ايجاد انگيزه و قصد مجرمانه در فرد مي گردند. به عبارت ديگر تا زماني که فرصت ارتکاب آسان و بي دغدغه جرم از يک طرف و نيز عدم حفاظت و حمايت فيزيکي از بزه ديده يا موضوع بزه از طرف ديگر، براي مجرم، ارتکاب جرم با ريسک بسيار پايين را فراهم مي سازد، نمي توان از وقوع بزه توسط بزهکار جلوگيري کرد.
در واقع پيشگيري از جرم از طريق طراحي محيط فيزيکي به دنبال اين مساله هستيم که از طريق تغيير در شرايط هدف مورد جرم و نيز از دسترس قرار دادن آن نسبت به بزهکار و افزايش هزينه ارتکاب جرم، وقوع جرم را به حداقل برسانيم.
بسيار اتفاق مي افتد که مجرم از يک نقطه خاص مي گذرد ولي مطمئنا به دنبال نقطه مناسب ديگري جهت انجام فعل مجرمانه خود مي رود به گونه اي که امکان وقوع جرم مورد نظر وي با خطرات و هزينه پايين تري وجود داشته باشد. اين همان چيزي است که اصطلاحا به آن جابجايي گفته مي شود. جابجايي جرم يک ايراد اساسي در اين نوع از پيشگيري است. البته در پاسخ مي توان گفت تصميم به ارتکاب بسياري از جرايم، يک تصميم کور نيست، بلکه تا حد زيادي به شرايط و موانع اطراف بستگي دارد.
چنانچه خواهان پيشگيري همه جانبه و فراگير از جرم در جامعه از طريق طراحي محيطي فيزيکي باشيم،بايد تمام جوانب و سطوح در نظر گرفته شود و تنها به پيشگيري مقطعي آن هم در مناطق جرم خيز، اکتفا نکنيم.
هر فرم فضايي، پذيراي نوع خاصي از آسيب هاست. بنابر اين هرآسيبي در هر فضايي اتفاق نمي افتد. به طور مثال، يک جيب بر به فضاي پرازدحام نياز دارد در صورتي که يک معتاد براي استفاده از مواد مخدر به فضايي نياز دارد که دنج بوده و قابل رويت نباشد. با توجه به ساختار و فرم فيزيکي فضا، مي توان گونه هاي مختلفي از فضا را ارائه نمود و کارکردهاي هر کدام را با عنايت به هر گونه خاص برشمرد.
گونه هاي فضاهاي بدون دفاع:
1: نداشتن متولي يا عدم حضور مالک: تجمع ولگردان و استفاده از مواد مخدر
2: ساختمان نيمه تمام ومتروکه: تصرف مردم به عنوان سرپناه، اعمالي که نياز به اختفاء دارند،استفاده از مواد مخدر
3: رويت ناپذير بودن، فضاي گم: زور گيري، تجاوز، آزار و اذيت ديگران
4: کنج ها: گذاشتن زباله، توقف جوانان بيکار
5: طرح هاي در دست اجرا يا رها شده: استعمال مواد مخدر
6: نبود روشنايي: کيف قاپي، سرقت
7:شکل کوچه ها و خيابان ها: گذاشتن زباله
8: زيرگذرها و زير پل ها: استفاده از مواد مخدر، قمار، کارتن خوابي
9: فضاهاي بدون کارکرد يا داراي کارکرد متناوب: فضاهاي مقابل ادارات، درب خروجي سينما که در ساعاتي از روز داراي کارکرد بوده و در ساعاتي کارکرد خود را به علت تعطيل بودن از دست مي دهد.
با اين همه اوصاف و استفاده از نظريات محققين جامعه شناس و روانشناس اميدواريم در آينده ايي نزديک با همکاري ساير ارگان هاي ذيربط شاهد شهري با معماري زيبا و به دور از هر گونه آسيب اجتماعي و جرم باشيم.
مركز اطلاع رساني فرماندهي انتظامي استان اصفهان