• دوشنبه 11 تير 1403
  • الإثنين 25 ذو الحجة 1445
  • Monday 01 July 2024
فرهنگی

حاشیه نشینی؛از توهم تا واقعیت

   27 تیر 1395  410

فائزه.م -  بحث حاشیه نشینی و زاغه نشینی در کلان شهرها یکی از مشکلات شهرهای بزرگ صنعتی امروز است که از آن به عنوان بیماری مرموز کلان شهرها یاد می شود.

حاشیه نشینی را می توان پدیده ای اجتماعی دانست که به واسطه توسعه کلان شهرها شکل گرفته و این که حاشیه نشینی فرایند شکل گیری، تثبیت کانون ها و گروه های اجتماعی از جوانان و افراد مختلف است که در حاشیه شهر ها مستقر شده اند و این افراد ارتباط متقابل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با مرکز شهر دارند؛ ارتباطی به معنای بده و بستان، بدین معنا که قسمتی از نیروی کار کلان شهر را تامین می کنند و در عوض، مدرن شدن و به روز شدن را از شهر وام می گیرند.

حاشیه نشینی در تاریخ ایران بیشتر با نام کولی ها و دوره گرد هایی که در اطراف شهرها زندگی می کردند عجین شده است.

سابقه حاشیه نشینی بر پایه تعریف علمی آن در ایران بیش از یکصد سال نیست و انقلاب مشروطه و تحولات به وجود آمده که موجب اهمیت یافتن کلان شهرها و مهاجرت مردم به شهرهای بزرگتر شد را، نقطه ی آغاز حاشیه نشینی در ایران می دانند.

پس از انقلاب و وقوع جنگ تحمیلی نیز بحث حاشیه و مرکز وجود نداشت و مرزبندی بین حاشیه و مرکز شهر ها به واسطه دو رویداد جنگ و انقلاب از بین رفت و یا لااقل کمتر شد. اما امروزه که ما این دوره ها را سپری کردیم و در دوران ثبات بسر می بریم این فاصله ها دوباره قوت گرفته است.

در واقع حاشیه نشینی امروز معلول صنعتی شدن شهرها و تغییر در شیوه تولید اجتماعی است. یعنی شیوه تولید ما از حالت سنتی به حالت صنعتی تبدیل شده و این تغییراتی در کانون پدید آورده و همین تغییرات باعث تفکیک بین گروه های اجتماعی گردیده است. تفکیک بین حوزه ها و گروه های درون شهری و حوزه ها و گروه های برون شهری مرز بندی ها را به مرور نشان می دهد.

در قدیم کمتر شاهد تفکیک اجتماعی بودیم که آن نشان دهنده حرکت جامعه به سمت طبقاتی شدن و مرزبندی شدن بود اما امروز این لایه ها به وضوح قابل رویت است. می­توان گفت مهمترین عامل حاشیه نشینی همان صنعتی شدن است.

 یک تفاوت اصلی بین حاشیه نشینی در ایران و کشورهای صنعتی این است که در جوامع پیشرفته حکومت تسلط خود را بر حاشیه نشینان به صورت کامل دارد. بافت فرهنگی، بافت اجتماعی و ساختار سیاسی آن‌ها نیز با ما کاملا متفاوت است. به عنوان مثال در ایران فردی نامزد انتخابات می شود و این فرد می تواند از حاشیه نشینان یک بهره برداری ویژه سیاسی کند. مثلا این فرد از قومیتی خاص است به حاشیه شهر رفته و در میان هم قومی ها و هم زبان های حاشیه نشین خود سرمایه گذاری مناسبی انجام می دهد، در صورتیکه در جاهای دیگر تقریبا این امر منسوخ شده است.

یکی دیگر از عوامل این پدیده فاصله‌ی فرهنگی است بدین صورت که فرد از روستا و یا شهر کوچکتر وارد کلان شهر شده و با ورود خود به شهر دچار یک شوک فرهنگی می شود. این شوک فرهنگی بسیاری را پس می زند. به زبان ساده تر اگر همین فرد از لحاظ مالی نیز توانایی زندگی در مرکز شهر را داشته باشد به دلیل تفاوت فرهنگی ترجیح می‌دهد به حاشیه و اطراف شهر نقل مکان کند چرا که در آن محیط افرادی نزدیکتر با دیدگاه و شیوه رفتار وی زندگی می کنند. 

کلان شهر ها مسایل و شیوه زندگی خاص خود را دارد و هضم این شیوه برای این افراد آسان نیست. از طرفی یک سری نیروهای پنهان مثل افراد مجرم و باندهای قاچاق مواد مخدر سرمایه گذاری ویژه‌ای بر روی حاشیه شهر ها دارند. به عنوان مثال برای انتقال مواد مخدر از برخی افراد حاشیه نشین شهر استفاده می کنند.

ما در انحرافات اجتماعی مفهومی به نام «لیبل» یا همان برچسب داریم. وقتی برچسبی به شما زده می شود که مثلا خلاف کارید و در آماج بمباران فکری در این زمینه قرار می گیرید به صورت ناخودآگاه و خود به خود زمینه خلاف در شما ایجاد می شود. وقتی به شما گفته می شود که در حاشیه شهرها انسان های خلافکار و منحرفی زندگی می‌کنند حتی اگر بخشی از آن منطقه سالم باشد و چه بسا انسان های شریفی هم زندگی کنند به دلیل این بمباران فکری که صورت می گیرد این افراد به سمت و سوی خلاف کشیده می شوند.

حاشیه نشینی مانند دیگر مشکلات اجتماعی از جمله طلاق، جنگ و ... از بین نمی رود ولی تعدیل و کم رنگ می شود و می توان دو راهکار را برای کم رنگ کردن مشکل حاشیه نشینی ارایه داد؛ یکی راهکار تقویت فرهنگ رسمی و دیگری فرهنگ غیر رسمی است. راهکارهای رسمی همان راهکارهای نظارتی، قهری و قانونی است که از صبح ماموران نظارتی و پلیس ها در حاشیه شهرها حضور داشته باشند و یا اماکن اسقرار پلیس در محله بیشتر شود و راهکار دیگر ایجاد مراکز فرهنگی و تفریحی در مناطق حاشیه نشینی شهر برای کاهش فاصله طبقاتی است.

در واقع منظور از راهکار فرهنگی، کم کردن فاصله فرهنگی بین مرکز شهر و حاشیه شهر است. به عنوان پیشنهاد می توان کلیه فعالیت های فرهنگی که در سطح شهر و مرکز شهر انجام می شود به حاشیه شهر نیز منتقل کرد، البته به لطف شبکه های اجتماعی فاصله فرهنگی تا حدودی کم تر شده است.

راهکار دیگر فرهنگی افزایش تولیدات فرهنگی و افزایش مشارکت های اجتماعی و استفاده از سرمایه های اجتماعی از قبیل شورایار ها می تواند باشد که در بهبود این وضع بسیار موثر است.

احداث مکان های تفریحی و فرهنگی یکی دیگر از راهکارهای موثر برای تبادل فرهنگ و شناخت بیشتر حاشیه شهرها است.

در حوزه اقتصادی، ایجاد کارگاه ها و کارخانه های تولیدی با توجه به نیروی انسانی فعال جوان که در حاشیه شهرساکن هستند بسیار موثر است.

«بحث کار آفرینی» نیز می تواند موثر واقع شده، به نحوی که با شناسایی افراد مستعد و توانمند در حواشی

شهر می‌شود از هرز رفتن استعداد آنها جلوگیری کرد، که این عمل هم می تواند برای خود اشخاص سودمند باشد و هم برای جامعه.

در حوزه سیاسی نیز سیاست گذاران ما باید عملکرد بهتری در زمینه نگاه به این مناطق داشته باشند. انقلاب اسلامی مگر جز این بود که انقلاب مستضعفین و ستمدیدگان است. پس انتظار می رود که از این دیدگاه به این مناطق بیشتر توجه شود.

سیاست گذاری ها باید به سمتی برود که فاصله ها از نظر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و اقلیمی تعدیل شود.

و در پایان اینکه، می­توان از تجربیات کشورهای بیشتر توسعه یافته بهره برد با این توضیح که؛ نگاه ما به حاشیه شهر ها باید یک نگاه محتاطانه و توام با آرامش باشد تا مراحل تغییر و تحول طی شود.

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پیشنهاد سردبیر

  • یادداشت
  • گفتگو

خبر خوان

پربازدیدترین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

قیمت ارز

قیمت طلا

قیمت سکه

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس