بي شك حجاب و پوشش براي بانوان مانند قلعه اي است كه آنان براي صيانت خود از نگاه هاي افراد هوس ران، با اختيار خود انتخاب مي كنند كه فواید و آثار مثبت فراواني برايشان دارد .
ديوارهاي بلند با برجك هاي نگهباني، دري بزرگ و بسته و درباني كنارش ايستاده و اغلب مسلح و جمعي درون اين بنا و داخل اين محدوده و مراقبت در ورود و خروج اشخاص اين ها مشخصات كجاست؟ قلعه يا زندان؟
شباهت هاي بسياري ميان اين دو است، اما چرا زندانيان، در پشت اين ديوارهاي بلند و درهاي بسته محبوسند؟! چرا قلعه نشينان، درون اين دژ استوار پناه گرفته اند؟! ترس از چيست ؟ چرا محدوديت؟
به يك تفاوت بايد خوب دقت كرد. در را به روي زندانيان مي بندند تا به بيرون فرار نكنند و مزاحم جامعه نشوند و در قلعه را مي بندند تا دشمن و مهاجم از بيرون به داخل دژ و قلعه رخنه نكند. زندانيان اگر بگريزند، فساد و جرايم و تبهكاريشان به افراد جامعه مي رسد، ولي مهاجمان اگر به درون قلعه آيند، بي گناهان را مي كشند و اموال آنها را به غارت مي برند.
پس براي حفظ اموال و جان هاي خود، درون قلعه مي روند. اين مراقبت و محدوديت، طبيعي، پذيرفتني و قابل قبول است. حال يك سوال مطرح مي شود كه ايا حجاب و پوشش براي بانوان مانند قلعه است يا زندان؟!
در پاسخ بايد گفت، بي شك حجاب و پوشش براي بانوان مانند قلعه اي است كه آنان براي صيانت خود از نگاه هاي افراد هوس ران، با اختيار خود انتخاب مي كنند كه فوائد و آثار مثبت فراواني برايشان دارد .
حجاب، بيانگر وقار و افتخار يک زن است، حجاب؛ بند محمکي بر پاي پليد شهوت است، حجاب، منشور والاي آگاهي است.
حجاب، گام هاي بلند انسان در کوچه هاي معاني است، حجاب، سند اطاعت از فرمانده هستي است، حجاب، تجلي اراده زن مصمم مسلمان است، حجاب، بوي خوش گل عفاف است.حجاب، تضمين تداوم زيبايي و شرافت است. حجاب، آزادي از پليدي ها و شهوات است.حجاب، سنگي بر پوزه بلهوسان و دشمنان شرف و حيثيت زن است.
مَثَل زن بي حجاب
زن بي حجاب همچون ميوه شاخه اي است که از ديوار باغ به بيرون آويزان است و هر رهگذري به سوي آن دست دراز مي کند، يا مانند گلي است که هر کس به چيدن آن تمايل دارد و حجاب بهترين حافظ و حصاري است که زن را از خطر بيگانه حفظ مي کند و بهترين کلاس تمرين و آموزش درس حجاب، براي بانوان خواندن نماز است. چه زن موظف است در هر شبانه روز پنج بار با حجاب کامل رو به درگاه پروردگار يکتا بايستد و با او رازو نياز کند.
سخني با افراد بد پوشش
خواهرام ! روي سخنم با توست! تو که از پوشش اسلامي خود غفلت کرده اي! تو که فرمان خدا را ناديده گرفته اي! تو که چادرت را کنار گذاشته اي، روسري ات را بالا برده اي و موهايت را نمايان کرده اي؟ جوراب نازک پوشيده اي! و يا کفش صدا دار به پا کرده اي! و يا ...
آيا مي داني که فطرت خدادادي خود را سرکوب کرده اي؟! آيا مي داني که فرمان آفريدگارت را زير پا گذاشته اي؟! آيا مي داني که به تمدن ملي خود پشت کرده اي؟! آيات مي داني که پرچم اسلام را به زمين گذاشته و به شکل بيگانگان در آمده اي؟! آيا ميداني که زمينه سلطه فرهنگي بيگانه و به يغما رفتن منابع کشورت را فراهم نموده اي؟! آيا مي داني که لطافت و زيبايي و جذابيت خويش را بدين وسيله از بين خواهي برد؟!
آيا مي داني که بنيان خانواده را سست و بيماري هاي جسمي و رواني بي شماري را براي خود و ديگران خريده اي؟! آيا مي داني که اسير مد لباس و نمايش تن گشته و آزادي ات را فروخته اي؟! آيا ميداني که شخصيت خود را با چشم هاي هوس آلود هرزه به مسخره گرفته اي؟! آيا مي داني که به رسالت تاريخي زن در طول تاريخ خيانت کرده اي؟! آيا مي داني که بيماري رواني خود را به اين وسيله به نمايش گذاشته اي؟!
و بالاخره، آيا مي داني به شهيدان گلگون چهره اين مرز و بوم اسلامي خيانت کرده اي؟! پس، بيدار شو و به خويشتن بازگرد و پوشش خود را کامل نما و از فوايد حجاب، خود و جامعه ات را بهره مند گردان.
خواهرم! تو پاک همچو نسيمي. تو موج تند زماني، تو نبض سرخ زميني، تو از قبيله صبحي، تو بازمانده فجري، کام تو را از کودکي با تربت ايمان برداشته اند و از فرات عشق در کامت چکيده اند. اينک، فضاي حنجره ات از بانگ تکبير گرم و پر صلابت باد.
سرهنگ جهانگير كريمي – معاون اجتماعي فرماندهي انتظامي استان اصفهان