بهتر است برای شناخت بهداشت روانی ابتدا به سراغ تعریف سازمان جهانی بهداشت از بهداشت روانی برویم، بنابر تعریف سازمان جهانی بهداشت، بهداشت روانی عبارت است از «توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی، روانی و جسمی» یعنی نداشتن عقب ماندگی ذهنی و بیماری روانی تنها سلامت روانی محسوب نمیشود بلکه توانایی برقراری ارتباط صحیح و موثر و نداشتن ناراحتی و دغدغه میتواند مبنای سلامت روانی باشد.
در حقیقت میتوان گفت بهداشت روانی برخورداری از سلامت ذهن و اندیشه و تفکر است، موضوعی که وابستگی زیادی به شرایط پیرامونی زندگی انسان دارد و مسایل خرد و کلان مختلفی میتوانند بر این بخش از پروسه سلامت انسان اثرگذار باشند، چرا که ارتباطی عمیق و نزدیک میان بهداشت روان و شرایط جامعه وجود دارد و میتوان گفت آسیبهای روانی و نبود بهداشت روانی توانایی سرایت از افراد به یکدیگر و در نتیجه ابتلای جامعه به آسیب روانی را خواهد داشت و به عبارتی اگر افراد مراقب بهداشت روانی خود نباشند ممکن است جامعهای را دچار مشکل سازند.
با این تعبیر خوب است که هر کدام از ما وضعیت خود در حوزه سلامت روان را مورد بررسی قرار دهیم و همواره در تلاش باشیم تا سلامت روحی و روانی خود را بهبود بخشیده و از این طریق خدمتی بزرگ به خود و جامعهای که در آن زندگی میکنیم نماییم.
با احترام گذاشتن به دیگران شخصیت خود را حفظ کنیم
یکی از مسایل مهم در حوزه سلامت روان برخورداری از شخصیتی قابل احترام و مورد وثوق دیگران است، انسان اگر مورد قبول جامعه خود و افراد سالم اطراف خود نباشد قطعا رفته رفته منزوی و افسرده خواهد شد، از این رو پیش از هر چیز لازم است که شخص به دیگران احترام گذاشته و نظرات و تفکرات آنها را هرچند باب میل نیست بپذیرد.
از طرفی باید انتقادگر بودن و انتقاد پذیر بودن هم به صورت یک تمرین گروهی در جامعه شکل بگیرد تا در کنار پذیرش تفاوت سلایق و علایق برای بهبود و رشد جامعه با استفاده از انتقاد دلسوزانه و سازنده افراد بتوانند نظرات خود را به درستی به دیگران منتقل کنند.
خود شناسی
یکی از عوامل شکل گیری مشکلات روحی و روانی در افراد پرداختن به فعالیتهای مختلف بدون در نظر داشتن توانمندیهای شخصی، شرایط محیط پیرامونی و بدتر از همه نداشتن هدفی معین در انتهای آن فعالیت است، موضوعی که در حوزه بهداشت روانی بسیار موثر و تعیین کننده است.
برخی اشخاص همواره تلاش میکنند بدون در نظر گرفتن شرایط و توانمندیهای خود و بدون سنجیدن جامعه و محیط پیرامون دست به کارهایی بزرگ و سخت بزنند، این عدم شناخت صحیح از خود و آنچه قرار است رخ دهد و نداشتن هدفی دقیق و مشخص میتواند افراد را سرخورده، افسرده، منزوی و حتی خطرناک برای جامعه کند، ریشه بسیاری از بزهکاریها و ناهنجاریها در همین موضوع نهفته است.
کشمکشها و درگیریهای بیش از حد توان روحی و جسمی انسان را به سمت و سوی ناکجا آباد، یاس و ناامیدی خواهد برد که اغلب این موضوع ریشه در عدم درک صحیح از واقعیتهای زندگی و کنار نیامدن با آنها دارد، بهتر است انسان در هر عملی و در هر فعالیتی به رابطه علت و معلولی وقایع زندگی به درستی فکر کند و بپذیرد که هرکاری را باید با در نظر گرفتن جوانب شخصی و اجتماعی و هدفی معین و از پیش تعیین شده انجام داد.
به جای ایدهآلیست بودن باید از داشتههایمان لذت ببریم
انسان اگر واقعیتهای زندگی را به درستی درک نماید خواهد پذیرفت که همه چیز دقیقا مطابق میل او پیش نخواهد رفت، کسی نباید از خود بیش از توانمندیها و امکاناتی که در اختیار دارد انتظار داشته باشد، در تعالیم اسلامی نیز در قرآن در آیه 286 از سوره بقره به صراحت بیان شده است که خداوند تکلیفی را برای انسان قرار نمیدهد مگر به اندازه توانایی او.
این موضوع که هرکس به اندازه توانمندیها و امکاناتش نتایج مطلوب را میتواند به دست بیاورد حقیقتی است در کنار لزوم تلاش برای بهتر شدن شرایط و رشد و تعالی که البته در کنار این موضوع نکته دیگری هم مطرح است و اینکه همیشه هم تلاشهای انسان به نتیجه مطلوب و دلخواهش نخواهد رسید، با پذیرفتن این مسایل انسان دست از ایدهآلیست بودن باید بردارد و بپذیرد در کنار تلاش برای بهتر شدن آنچه امروز در اختیار دارد را پاس داشته و از آنها نهایت استفاده و لذت را ببرد.
به اصول اخلاقی پایبند باشیم
یکی از مسایل مهم در بهداشت روانی فردی و اجتماعی مساله اخلاق است، موضوعی که در تمام ادیان توحیدی به ویژه اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته است، انسان اگر مبتلا به امراض اخلاقی شود پیش از هر چیز روح و روان خود را درگیر مشکلات و آسیبهای گسترده خواهد کرده و پس از آن به اطرافیان خود و جامعه صدمات بسیاری وارد خواهد نمود.
طمع، بداخلاقی، بدبینی، حسادت، بی بند و باری، عدم تعهد، نداشتن صبر و برد باری، بی احترامی به حقوق دیگران، دروغ گویی و رذایل اخلاقی از این دست اگر چه ممکن است در نگاه اول ناچیز محسوب شوند اما قطعا میتوانند خطرناک و آسیب زننده باشند، کما اینکه بسیاری از مشکلاتی که شرایط بهداشت روانی جامعه ایرانی را در معرض خطر قرار داده است، طمع ورزی ریشه بسیاری از مفاسد اقتصادی است که آسیبهای جدی و جبران ناپذیری را بر پیکره جامعه وارد نموده است و همین نکته حدیث مفصلی است از اهمیت اخلاق در بهداشت روانی فردی و اجتماعی.
آنچه که مطرح شد تنها بخشی خرد از راهکارهای دست یابی به سلامت روح و روان است، مسایلی از قبیل پیوند داشتن با معنویات، ارتباط با خانواده و دوستان سالم، حضور در فعالیتهای اجتماعی و مواردی از این دست نیز از دیگر موضوعاتی است که باید در این حوزه مورد توجه قرار بگیرد.
اما در پایان لازم است نشانههایی از افراد دارای وضعیت مطلوب بهداشت روانی به اختصار معرفی شود.
توانایی ایجاد رضایت و خشنودی در دیگران، وفادار به عهد و قول و قرار، احساس رضایت از یاری رساندن به دیگران، لذت بردن از اوقات فراغت بدون پرداختن به مشکلات و دغدغهها در زمان تفریح، توانایی در یادگیری، هرچه استرس و ترسها کمتر باشد وضعیت روحی روانی مطلوبتر است، عدم ترس از مقابله و غلبه بر مشکلات، هدفمند زندگی کردن، پند پذیری و درس گرفتن از اشتباهات، اینها بخشی مهم از نشانههای یک فرد سالم در حوزه بهداشت روانی است که هرکس با سنجش خود میتواند این ملاکها و در حقیقت سلامت روحی روانی خود را بررسی نماید.