دزدي از خيانتكار

 به گزارش پايگاه خبري پليس، زن جواني كه براي بيان مشكل خود به مركز مشاوره آرامش فرماندهي انتظامي استان اصفهان آمده بود گفت: من از بچگي با مادرم اختلاف داشتم چون زياد حوصله محبت كردن به من را نداشت و در نتيجه من از همان ابتدا به خاله ام وابسته شده بودم و حرف هايم را به او مي گفتم تا اينكه ازدواج کردم.

وضعيت به همين روال ادامه داشت تا اينكه خاله ام فوت كرد و من تنهايي ام را با دوستان زيادي كه اهل قيد و بند نبودند و همگي آنها با اينکه متأهل بودند دوست پسر هم داشتند طي كردم، اكثر مواقع با آنها شب نشيني داشتم، به ميهماني هاي طولاني مدت و حتي سفر به شمال مي رفتم و در همه اين ميهماني ها دوست پسر هاي آنها هم مي آمدند.

 من هم براي اينكه از دوستانم كم نياورم و عقب نمانم در يكي از روزهايي كه به منزل سولماز يكي از دوستان صميمي ام رفته بودم او مرا با پسرجواني آشنا كرد و دوستي من و او از همان روز آغاز شد و هر وقت كه همسرم در خانه نبود بهانه اي جور مي كردم و براي ديدن ساسان به منزل سولماز مي رفتم.

اين ماجرا ادامه داشت تا اينکه دو ماه پيش از منزل ما دزدي شد وحدود 50 ميليون طلا و دسته چک همسرم به سرقت رفت، چند روز بعد يكي از چك هاي دزديده شده همسرم پاس شد و چون شماره چک را همسرم در آن زمان به بانك اعلام کرده بود هويت سارق معلوم شد.

همسرم به منزل آمد و گفت: فردي كه چك دزديده شده را پاس كرده شناسايي شد زني به نام سولماز بوده و پليس هم الآن دنبال اوست تا دستگيرش كند، با شنديدن اين حرف تازه متوجه شدم دزد خانه ما دوست صميمي من بوده بلافاصله به او زنگ زدم و ماجرا را برايش درميان گذاشتم و با حالت طلبكارانه به او گفتم چرا اين كار را كردي؟ اما او با خونسردي در پاسخ من گفت: توهم به شوهرت خيانت كردي !! اگر كار من خيلي بد است كار تو كه قابل قبول نيست! من از يك خيانتكار دزدي كردم ...

او گفت، زماني كه من براي ديدن ساسان به منزل او مي رفتم از فرصت استفاده كرده و از روي کليد منزلم يک کليد ديگر ساخته و وقتي من و همسرم به مسافرت رفته بوديم به راحتي وارد منزلمان شده و سرقت خود را انجام داده است.

سولماز گفت: بايد هرچه زودتر قضيه را رفع و رجوع کني و دزدي را خودت به گردن بگيري و پاي من را از ماجرا بيرون بکشي چون اگر اين كار را نكني و من گير بيفتم فيلم هايي كه از رابطه تو با ساسان گرفته ام را به همسرت نشان مي دهم و آبرويت را پيش او مي برم و بعد گوشي را قطع كرد، با شنيدن اين حرف انگار آب جوش بر سرم ريختند تمام بدن خيس عرق شد .

حالا نميدانم چه كار كنم از طرفي همسرم پيگير دستگير كردن دزد خانه است و از طرف ديگر من مانده ام با دو فرزند چکار کنم. چطور به او بگويم كه دزدي كار من بوده، همسرم خيلي به من اعتماد دارد و اگر متوجه كه سرقت كار من بوده و يا اينكه به او خيانت كرده ام زندگيم ازهم مي پاشد ... .

دوستي هاي نامناسب باعث نابودي زندگي مي شوند

كارشناس مركز مشاوره آرامش فرماندهي انتظامي استان در اين باره به خبرنگار ما گفت: به صورت فطري انسان نياز به روابط اجتماعي و دوستي و ارتباط با ديگران دارد و اين علاقه فطري از همان زمان کودکي خودش را نشان داده و با يادگيري رفتارهاي اجتماعي پيشرفت مي کند لذا نمي توان آن را از زندگي حذف کرد اما از آن جهت که خواه يا ناخواه رفتار ديگران برما تأثير مي گذارد مي بايستي دوستان خود را از بين افرادي انتخاب کنيم که رفتارهايي مثبت و بهنجار دارند!

وي با بيان اينكه نبايد به هركسي اعتماد كرده و اسرار زندگي را برايش برملا كرد اظهار داشت: مثبت انديشي در زندگي نقش مهمي را دارد و به همان اندازه نيز احتياط و موارد منفي روابط را در نظر گرفتن مي تواند گام هاي موثري را در داشتن يک رابطه شاد وعاري از هرگونه سوء استفاده بردارد همانطور که اين جمله معروف را بارها شنيده ايم که احتياط شرط واجب عقل است. در نتيجه نبايد با بد بيني و سوءظن به ديگران نگاه کنيم و نه همه را مطلقاً انسانهاي کاملي بدانيم.

كارشناس ارشد مركز مشاوره پليس استان اصفهان، سردي روابط بين زن و مرد و كم شدن احساسات عاطفي بين آنها را يكي از علت هاي گرايش همسران به دوستي با ديگران و تامين خلاء عاطفي خود عنوان كرده و اظهار داشت: وقتي زن و شوهر به رفتارهاي هم بي توجه باشند مثلاً رفت و آمد، نحوه آرايش، بد پوششي و... اين موضوع كم كم در بي توجهي وبي محبتي خودش را نشان داده و به مرور زن وشوهر را از يکديگر سرد کرده وآنها را از هم دور مي کند.

وي تصريح كرد: دريک خانواده زن ومرد آیينه يکديگرند و مي بايست به هم کمک کرده و عيوب يکديگر را برطرف کنند و در عين حال همديگر را مقدس وعاري از عيب ندانند

اين كارشناس ارشد مشاوره گفت: همانطورکه در اين داستان مي بينيم مرد همسرش را کاملاً بي عيب دانسته و هيچگاه به اين توجه نمي کرده که شايد اوهم به راه خطا برود در نتيجه کنترلي بر روي رفتار او نداشته و حتي اجازه مي داده که با دوستان خود تا نيمه هاي شب بيرون باشد و حتي به شمال و مسافرتهاي دور برود و همسر اين شخص خود نيز به نوع دوستانش توجه نداشته به طوريکه بعد از مدتي خيانت و رفتارهاي اينچنيني برايش عادي شده و قبح آن شکسته شده است.