افزایش جمعیت بهتر است یا زیاد شدن آن؟

دانش آموز: موضوی انشاء: یارانه گرفتن یا نگرفتن؟ مسئله اینست!

معلم: پسر حواست کجاست؟! این که موضوع انشای هفته ی پیشه. موضوع انشای این هفته، افزایش جمعیته.

دانش آموز: آقا اجازه، ببخشید، آقا حواسمان نبود.

موضوی انشاء: افزایش جمعیت بهتر است یا زیاد شدن آن؟

امروزه در کشور ما افزایش جمعیت چیز خیلی خیلی خوبی است، بر عکس چند سال پیش که "فرزند کمتر، زندگی بهتر" چیز خوبی بود، حالا همه به این نتیجه رسیده اند که شعار " فرزند بیشتر، زندگی بهتر" درست است و دیگر نباید روی جعبه ی شیرینی ها آن جمله قبلی را بنویسند. پدر ما نیز با این نظریه موافق است و می گوید اگر آدمیزاد فرزند بیشتری داشته باشد، پشتش قرص تر است و یارانه ی بیشتری عایدش می شود و تصمیم دارد برای ما یک دو جین برادر و خواهر بیاورد، امّا مادرمان می گوید بیشتر از دو تا مایه ی دردسر است و به همین دلیل پدرمان تصمیم گرفته است که یک زن دیگر بگیرد که مادرمان طبق معمول گریه می کند و می گوید اگر یه زن دیگه بگیری، طلاقم را می گیریم.

 البته ما هم فکر می کنیم که داشتن برادر و خواهر زیاد چیز خیلی خیلی خوبی است، چرا که اگر خدای نکرده با بچه ی همسایه دعوایمان شد آنوقت کلی برادر داریم که می توانیم به کمک آنها، بزنیم و بچه ی همسایه را شل و پل کنیم و هیچ کس نمی تواند بگوید که بالای چشمت ابرویی روئیده است.

همینطور هر وقت خرابکاری کردیم یک برادر یا خواهر دم دست داریم که همه چیز را گردن او بیاندازیم. امّا اگر تنها باشیم چه؟ از دیگر محاسن زیاد بودن جمعیت این است که می توانیم لباس های برادر یا خواهرمان را بپوشیم و هر روز یک تیپ تازه بزنیم که خیلی خوب است و به قول مادرمان چشم همه در می آید از بس که فکر می کنند یه عالمه لباس داریم. حتی این که چیزی نیست بهترین مزیت زیاد بودن جمعیت یک خانواده این است که می توانیم تکالیفمان را به خواهر و برادرمان بدهیم تا انجام دهند و هیچ وقت دلهره ی انجام ندادن تکالیف را نخواهیم داشت، تازه اگر همه سعی کنند که زیاد بچه بیاورند کلاس های مدرسه نیز شلوغ شده و آنوقت آقای معلم وقت نمی کند که هر جلسه تکالیف ما را خط بزند و ما هم کمتر خسته می شویم و به همین دلیل تکالیفمان را ده تا یکی انجام می دهیم که واقعاً خیلی خوب است.

زیاد شدن جمعیت تأثیرات مستقیمی نیز بر ورزش کشور دارد، چرا که هیچ وقت تیم گل کوچیک خانواده ناقص نمی ماند و آدم مجبور نمی شود کل روز را با دیوار فوتبال بازی کند و هی توپ را به آن بکوبد.

تازه با زیاد شدن جمعیت، ورزشگاه آزادی هم پر می شود و آنوقت همه می توانند با هم مثلا فریاد بزنند: علـــــی دایی، علـــــی دایی! و این باعث پیشرفت تیم ملی خواهد شد و دیگر آقای کی روش مجبور نمی شود با یازده نفر به اردوی آفریقای جنوبی برود و سرش شلوغ می شود و می تواند به جای یازده نفر، بیست-سی نفر بازیکن را در زمین قرار دهد که لیونل مسی نتواند از جایش تکان بخورد چه برسد به این که گل هم بزند و زبانم لال تیم ما را زنگ تفریح تیم خودشان کند.

اگر جمعیت زیاد شود دیگر نیازی نیست که پدرمان به جای ده نفر کار کند و می توان از ده نفر کار یک نفر را کشید و در این صورت پدرمان وقتی از سر کار به خانه بر می گردد، شباهت کمتری به میت خواهد داشت و آنوقت ما می توانیم با او بازی کنیم و از سر و کولش بالا برویم و استعدادهایمان را شکوفا کنیم.

نتیجه گیری: ما از این انشاء نتیجه می گیریم که اگر کسی زیاد بچه بیاورد کار خیلی خوبی انجام داده است، امّا باید مواظب باشد که زنش گریه نکند و از او طلاق نگیرد. افزایش جمعیت یک خانواده هیچ مشکلی ندارد و ما هر چه آنرا سبک سنگین کردیم به نکته ای منفی نرسیدیم. پس باید تا می توانیم بچه بیاوریم و خیالمان راحت باشد که این کار هیچ مشکلی ندارد.