• دوشنبه 11 تير 1403
  • الإثنين 25 ذو الحجة 1445
  • Monday 01 July 2024
فرهنگی

روح طبيعت در جسم فرهنگ ايراني

   27 اسفند 1394  415

فرزانه توكلي - از زماني كه اقوام آريايي به دنبال يافتن آب و هواي مطلوب و سازگار با زندگي به فلات ايران مهاجرت كردند تا تمدني عظيم و ناب را بنا نهند توجه به عنصر طبيعت و محيط پيرامون گوشه گوشه اين فرهنگ تبلور يافته است. گرچه با نگاهي اجمالي به تاريخ سرزميني كه فراز و نشيب هاي متعددي را پشت سر نهاده است به تفاوت هاي آشكاري برمي خوريم، اما همواره آنچه كه باعث اعتلاي هويت ملي و ميهني مي شود گذشته اي است كه مي تواند تعلق خاطر ايجاد كرده و افراد را از طبل تهي بودن و انباشته شدن از هر نسخه پيچيده شده اي مصون نگه دارد. آن هم گذشته اي كه از سپيده دم تاريخ تا كنون حتي يك دوره بت پرستي را بر پيشاني خود حك نكرده است .

ملتي پويا، مستعد و شاد كه تمامي جشن ها و آداب و رسومش برمبناي گردش زمين و تحول طبيعت است .

اقوام ايراني همواره به آن بخش از ارزش هاي فرهنگي و عناصر تمدني توجه مي كرد كه به كار ساختن و آباد كردن جهان مي آمد. يعني آنچه در ايران مورد توجه دستگاه دولتي در حكومت هخامنشيان و سپس پارتيان بود توسعه اقتصادي و رفاه مردم بودكه مي توانست از راه توسعه كشاورزي و اقدامات عمراني مربوط به آن و نيز توسعه صنايع و تجارت تحقق يابد. به كشاورزي در ايران اهميت خاصي داده مي شد و اين اهميت از تعاليم زرتشت ناشي شده بود كه كشاورزي و درختكاري را در زمره كارهاي نيك شمرده بود كه موجب خشنودي خدا مي شود و انسان را رستگاري مي دهد. گزينفون از قول استادش سقراط خطاب به يكي از يونانيان مي نويسدكه «شاهان ايراني به همان اندازه كه به ارتش براي پاسداري از دولت بها مي دهند به كشاورزي اهميت مي گذارند . از اين رو است كه آنها هم شخصا به مناطق مختلف كشور سركشي مي كنند و هم ماموران ويژه اي را براي تحقيق در امور زمين ها و كشاورزي گسيل مي كنند. آنها به كارگزاراني كه كشت و زرع را در زمين ها ي تحت اختيار خودشان رونق بيشتري داده و درختان زيادي كاشته باشند پاداش در خور مي دهند. ولي اگر متوجه شوند كه يكي از كارگزاران به اين امر كم توجهي كرده و به سبب سهل انگاري هايش سرزمينش داراي زمين هاي باير باشد چنين كارگزاري را بركنار مي كنند وجايش را به ديگري        مي دهند. همچنين شاهان ايران  همان گونه كه به افراد  دلير ارتش بخاطر فداكاري كه مي كنند پاداش مي دهند به كساني كه زمين هاي زيادي را با كشاورزي و باغداري آباد كرده باشند نيز پاداش شايسته مي دهند »

آنچه ايرانيان مي آموختند تعاليمي بود كه براي زندگي اجتماعي و براي اداره جامعه سودمند بود . كشاورزي و آبياري كه البته بخشي از زندگي روز مره مردم سراسر كشور بود و ايرانيان از كودكي با آن سر و كار داشتند و به حكم آنكه ايران يك سرزمين كم آب بود كار آمدترين فنون استفاده از آبهاي زيرزميني كه همانا ايجاد قنات بود را ابداع كردند. هرودوت در مورد فرهنگ ايرانيان در اين باب مي نويسد: «آنها هيچ گاه جسم ناپاك در رودخانه نمي افكندند و در آب رودخانه استحمام نمي كنند و اينها را از آن رو كه سبب آلوده شدن آب رودخانه مي شود گناه مي دانند. »

چون ايران يك سرزمين كم باران و كم آب بود و اساس زندگي اقتصادي مردمش را كشاورزي و دامپروري تشكيل مي داد ناهيد «آناهيتا» در عقيده ديني ايرانيان مقام خاصي داشت . او ايزد باران و آب و باروري بود كه به اراده اهورا مزدا باران به زمين مي فرستاد . آب ها را به جريان مي انداخت، زمين را از دانه ها آبستن مي كرد و گياهان را مي روياند.

مهر نيز كه ايزد روشنايي، نور و حيات بود براي ايراني كه نور اساس عقيده ديني اش را تشكيل مي داد داراي مقام ويژه اي بود و در مناطقي چون آسياي ميانه و آذربايجان كه هوا سرد بود مهر و آذر (ايزدگرمي و نور) از مقام خاصي برخوردار بود. اما هيچ كدام ازاين ايزدان درعقيده ديني ايرانيان نه آفريدگار بودند و نه پروردگار . ايزدان ملكه هاي خداي يگانه بودند كه هر كدام به نوعي در جهان انجام وظيفه مي كردند و از اين رو مقدس به شمار مي رفتند.

در طول تاريخ به اثبات رسيده است كه ايرانيان به قصد سلطه، تجاوز، غارت و يا تحميل فرهنگ و دين خود به كشور و مرزي يورش نبردند. آنان همواره با آغوش باز نكات كارآمد و راهگشاي هر تمدني را اخذ مي كردند درعين اينكه هر گروه  و طبقه اي تحت لواي امپراطوري ايران مي توانست با آزادي كامل عقايد و مناسك خود را به اجرا بگذارد . اين خصلت كه در سنگ نوشته كوروش كبير نيز وجود دارد در استفاده از طبيعت و منابع طبيعي نيز جاري است. نكته اي كه در جامعه امروز كيميا شده است. بشر امروز به جاي آنكه طبيعت را سرشار از رموز و اسرار الهي بداند و آن را تجلي گاه حقايق الهي معني كند در جهت سلطه و فتح بيشتر طبيعت گام برمي دارد . نوع رابطه اي كه انسان با طبيعت برقرار مي كند چه به لحاظ كمي و چه به لحاظ كيفي ارتباط با جهان بيني و فرهنگ انسان ها دارد. اينكه ما از طبيعت تاچه اندازه استفاده و چه نوع ارتباطي برقرار مي كنيم با بحث فرهنگ و جهان بيني ارتباطي متقابل دارد و اين  موضوع به روشني در فرهنگ ايران باستان و مقدس شمردن آب  و خاك و درخت قابل بررسي و نتيجه گيري است .

آيين ها و جشن ها

خاستگاه جشن ها و آيين هاي ايراني با پديده هاي كيهاني و هستي شناسانه و همچنين با ويژگي هاي اقليمي و زيست بومي پيوندي ژرف و شگرف دارد.

دراين جشن ها برخلاف نژاد سامي و تازيان كه مراسم آنها همواره با سوگواري و معمولا در تاريكي برگزار مي شده، نور و روشنايي احترام ويژه اي داشته است. درنگاركنده هاي دخمه هاي هخامنشي اثري از ناله و موي كندن و گريه و زاري ديده نمي شود. در سراسر شاهنامه هيچ آيين سالمرگي گزارش نشده است. زندگي انسان همچون طبيعت مسير خود را طي مي كند و پس از گذراندن بهار عمر زمستان فرا مي رسد. اما اين به معني نابودشدن نيست . همان گونه كه گياهان پس از پايان فصل سرد دوباره زنده مي شوند روح آدمي نيز در عالم ديگر به انتظار دوباره مي نشيند و به همين دليل امروزه هم آيين خاكسپاري مردگاه در برخي نواحي ايران همچون لرستان و بختياري باساز و سرود برگزار مي شود.

ازديگر آيين هاي ايراني كه ريشه در طبيعت دارد مي توان موارد زير را ذكر كرد:

مهرگان:

درفرهنگ اصيل ايران باستان پنج جشن با اهميت وجود دارد كه عبارتنداز: نوروز، مهرگان، تيرگان، يلدا و سده . درتقويم ايران باستان كه كوروش كبيرايجاد كرده بود، هر روز از ماه داراي نامي است. در هر ماه مردم روزي را كه نامش با نام ماه يكي مي شد، جشن مي گرفتند و آن روز را گرامي مي داشتند . روز 16مهر روز جشن مهرگان، جشن برداشت محصول كشاورزان و پاسداري از نعمت زمين نام دارد.

اين جشن نقطه مقابل نوروز قرار دارد و باحلول فصل سرما (پاييزو زمستان) برگزار مي شود. مهر حامي صلح و صفا و ضامن عهد و پيمان و همچنين نگهبان كشتزارها و كاشتها و بخشنده آرامش به سرزمين ايران بود. همچنين يكي از آيين هاي اين جشن مهرورزي و ابراز عشق به نزديكان، بستگان و دوستان است و افراد به آناني كه عشق مي ورزند هديه هاي گوناگون از جمله دسته اي گل بنفشه هديه مي دهند.

  آبريزگان :

آب در مراسم ايرانيان داراي اهميت بسزايي است و در سفره عقد و هفت سين  درجام يا ظرف زيبايي روبروي آينه قرار مي گيرد.

جشن آبريزگان كه در فصل تابستان و هنگام قلت باران برگزار مي گرديد، در حقيقت نوعي طلب باران بوده است. جشن آبريزگان در دوره صفويه دراكثرنقاط ايران اجرا مي شد و از جشن هاي مورد علاقه شاه عباس در فصل تابستان بود تا حدي كه گاه شخصا در كنار زاينده رود دراين مراسم شركت مي كرد. دراين روز همگي لباس آستين كوتاه برتن مي كردند و در كنار رودخانه يا محل ديگري كه آب زياد در دسترس داشتند با ظرف بر سر وروي هم همراه با شادي و مزاح آب مي پاشيدند.

يلدا :

جشن شب يلدا جشني است كه از 7000سال پيش تا كنون در ميان ايرانيان برگزار مي شود  7000سال پيش نياكان ما به دانش گاهشماري دست پيدا كردند و دريافتند كه نخستين شب زمستان بلندترين شب سال است و هنگامي آغاز مي شودكه زمين درمدار گردش خود به دور خورشيد در موقعيت 270 درجه قرار مي گيرد .  

ايرانيان دراز ترين شب را بيدا مي نشينند تا بيرون آمدن خورشيد را نظاره گر باشند. از اين پس دوران كمبود نور و روشنايي پايان يافته و دوران فزوني خورشيد و روشنايي است.

درسراسر ايران زمين خوردن هندوانه جزو آداب اين شب است. علت انتخاب اين ميوه و همچين انار تشابه رنگ آنها با رنگ خورشيد در سپيده دم و غروب است.

جشن سده و سوري (چهارشنبه سوري) :

دليل اصلي برگزاري جشن سده در روز 10 بهمن بشارت پايان يافتن زمستان و حرمت نگه داشتن آتش است. آتش از جمله عناصري است كه كشف و ايجاد آن در تمدن و ترقي حيات بشر تاثيرات عظيم داشته و اهميت آن در تهيه وسايل و رفاه آدمي بسيار زياد است وبه همين دليل نزد ايرانيان از مظاهر طبيعت و مقدس شمرده مي شود.

 مجموعه آيين هاي نوروزي نيز از جشن سوري(چهارشنبه سوري) آغاز مي شود و با آيين سيزده به در (روز طبيعت) به سرانجام خود مي رسد. برخي از آيين هاي چهارشنبه سوري كه سه شنبه شب پايان هر سال برگزار مي شود، بوته افروزي، آب پاشي، آش چهارشنبه سوري و آجيل مشگل گشا است.

جشن اسپندگان :

اين جشن كه در روز 5 اسفند برگزار مي شده از روزگاران كهن به نام گراميداشت زمين بارور و بانوان در فرهنگ ايراني ثبت گرديده است.

ار آنجا كه درباورهاي كهن، زمين را نيز مانند زنان بارور،  زاينده و پرورش دهنده مي دانسته اند و همه موجودات برپهنه او و در آغوش او رشد مي يافته اند جنسيت اورا نيز «مادينه» فرض مي كرده اند. پيشينيان همان گونه كه زمين را مادر مي دانسته اند آسمان را نيز مرد يا پدر به شمار مي آورده اند و تركيب هاي «مادرزمين» و «پدرآسمان» از همين جا برخاسته اند. شبا هت و پيوندهاي ميان زن و مرد از يك سو با زمين و آسمان و بارندگي و رويش گياهان از سوي ديگر باعث به وجود آمدن اين اصطلاح شده است. نامگذاري آخرين فصل زمستان به نام اسفند و برگزاري جشن اسپندگان نيزازهمين ويژگي باروري و زايندگي زمين سرچشمه گرفته است. چرا كه در همين ماه نخستين جوانه ها از خاك سربرمي زند و زايش دوباره زمين را نويد مي دهد.

نوروز:

درمورد اين جشن باستاني، كهن و ماندگار سخن هاي فراواني گفته شده است. اما آنچه كه مهم جلوه مي كند، آغاز سال نو ايرانيان با تحول و زايش زمين وشروع  فصل بهاراست. كه در واقع مي توان اين فرهنگ و سنت را تبلور روح طبيعت در كالبد و جسم ايرانيان تلقي كرد. آنها از ابتداي زمستان با برگزاري مراسم و آيين هاي مختلفي كه چندي از آنها نيزتوضيح داده شد، در انتظار بهارمي مانند تا همگام با پايكوبي و زندگي دوباره  طبيعت جشن بگيرند. جشن ها ي نوروزي با مراسم سيزده به در كه همه ايرانيان به باغ و دشت مي روند و اين روز را در طبيعت سپري مي كنند به پايان مي رسد.  

 منابع:

1- گاهشماري و جشن هاي ايران باستان، نوشته و پژوهش هاشم رضي

2- جستاري چند در فرهنگ ايران، نوشته دكتر مهردادبهار 

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پیشنهاد سردبیر

  • یادداشت
  • گفتگو

خبر خوان

پربازدیدترین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

قیمت ارز

قیمت طلا

قیمت سکه

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس