چاپ کردن این صفحه
اقتصادی

کشاورزی ما به کجا می رود...!؟

   18 آبان 1395  230

کیاست – گروه گزارش - بالاخره پس از چنین سال دوباره کشورمان در تولید گندم خودکفا شد، تا اینجا خبر خوبی است.

گندم قوت اصلی مردم ایران است و یکی از مولفه های امنیت غذایی آنان!

در مورد امنیت غذایی باید گفت وقتی یک ملت احساس می کند کشورش در مقابل فراز و فرودها امن است، با شتاب و فراغ بال بیشتری به امورات دیگر می رسد.

علم می آموزد، تجربه می کند و با نگرانی کمتری از آینده خود و نسل های آینده به کار و تلاش می پردازد.

از این نظر کار زحمات وزارت جهاد و کشاورزی و دیگر دستگاه های متولی این وظیفه، قابل تقدیر است.

اما قصه فردا و جمعیت 80 میلیونی ایران چیز دیگریست که با یک سال خودکفایی در تولید گندم و اصولا تعریف خودکفایی و امنیت غذایی قابل حل نیست.

امنیت غذایی یعنی اینکه هر فردی در این کشور توانایی داشته باشد با یک حداقل درآمد، سهم مناسبی از مواد غذایی را تهیه کند، این سهم نیازهای وی را رفع کند و با مصرف آن بتواند یک زندگی سالم از نظر غذایی داشته باشد و نه فقط گرسنه نماند.

قرار نیست دولت همه را سیر کند اما باید بستری را فراهم کند تا همه دهک های درآمدی بتوانند حداقل نیاز خورد و خوراک خود را تامین کنند و اگر کسی به هر دلیلی ایرانی بود و نتوانست هزینه غذایش را بدهد، نیز سر گرسنه به بالین نگذارد.

ولی در مورد کشاورزی ایران که وظیفه اصلی آن ساماندهی وضعیت کشاورزی و تولیدات آن است چه به صورت مستقیم و چه محصولاتی که از دام و طیور به عمل می آید و برای رشد آنها به خوراک، علوفه و دانه نیاز است.

اینجاست که وارد بحث امنیت پایدار غذایی می شویم، یعنی اگر امسال در تولید گندم خودکفا شدیم، سال دیگر هم این اتفاق می افتد؟

یا با توجه به توان آبی و خاکی کشور، ظرفیت تولید گندم کشور چقدر است؟ با نسبت افزایش جمعیت و چشم انداز کاهش بارندگی ها تا کجا خودکفایی ادامه خواهد یافت؟

و باید پرسید برداشت از آب های زیرزمینی که به وضعیت هشدار رسیده است تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد که در بطن این سووال وضعیت نصب کنتور های هوشمند بر چاه های تامین آب کشاورزان و چاه های غیرمجاز هم نهفته است.

وقتی قوم یا ملتی، از امنیت غذایی نسل بعد خود مطمئن باشد قطعا از ازدیاد نسل و رشد جمعیت ترسی ندارد و اینجاست که نقش کشاورزی کشور در جلوگیری پیرسالی کشور هم پررنگ می شود.

از گندم بگذریم، انسان تنها گندم نمی خورد، و اقلام اصلی دیگری نیز هست. برای مثال دانه های روغنی که علی رغم تلاش های صورت گرفته در چند سال گذشته با کاهش روبرو بوده است.

تکیه بر سیاست واردات روغن و دانه های روغنی باعث شده تا کارآفرینی و امنیت شغلی تولید کنندگان این دانه ها به خطر بیفتد.

دو بحث در این میان مطرح است، اول صرفه اقتصادی و کیفیت روغن، دانه اعم از سویا، کلزا، آفتاب گردان، و کنجاله وارداتی و دوم نقش فن آوری در ارتقای کمی و کیفی کشت دانه روغنی در کشور با توجه هزینه ای صرف واردات آن می شود و سووالاتی هم که در مورد کیفیت آن می شود مثل روغن پالم.

روغن سویا و دانه آن 23 درصد تولید روغن دنیا را در بر می گیرد و البته تفاوت قیمتی حداقل 110 دلاری در هر تن نسبت به روغن پالم دارد، در این زمینه ایالات متحده و برزیل از اواخر قرن بیستم تا حالا توانسته اند با پرورش اقلام مقاوم به خشکی و گرما، بیشترین تولید را در دنیا داشته باشند.

روغن سویا و البته کنجاله آن از نظر ارزش غذایی و قیمتی، نسبت به روغن پالم در مقام بالاتری است.

 اما در حالی که تاثیرات مخرب آن بر سلامتی شهروندان محسوس بوده و واکنش وزارت بهداشت را هم در پی داشته، تاکید مسولان و واردکنندگان بر ورود و استفاده از روغن پالم، سووال برانگیز و متناقض با مبحث امنیت پایدار غذایی است.

وزارت جهاد و کشاورزی که متولی تحقیقات و سیاست گذاری در کشت محصولات، و دارای امکانات علمی و مالی مورد نیاز است، باید پاسخ دهد آیا کشور می تواند در زمینه دانه روغنی و به خصوص کلزا و سویا به صورتی که به صرفه و متناسب با آب و هوای کشور باشد، اقدام کند؟ و تا کنون چه کرده، بالاتر از آن چه کاری را انجام نداده تا کشور ما جولانگاه روغن خارجی با همه اما و اگرهای آن من جمله تهدید تولید داخلی و سلامت شهروندان، نباشد.

در بخش دیگر تولید برنج و ذائقه ایرانی در مصرف آن است. با توجه به نیاز آبی بالا برای کاشت آن و موقعیت فعلی، تا حدی که سخنگوی دولت می گوید "کشاورز باور کند برنج خارجی برای ما ارزان تر تمام می شود" چند سوال مطرح است.

ابتدا دولت برای ممنوعیت کشت برنج به جز در نوار شمالی کشور تا کنون چه کرده است. آیا بسته تشویقی و حمایتی برای کشاورزانی که سال ها در دیگر مناطق کشور برنج های خوش نامی مثل لنجان یا چمپا تولید می کردند در نظر گرفته شده است؟

آنها که برنج می کاشتند، حالا نباید بکارند چه کنند؟

واردات برنج از چه منبعی و یا هزینه و قیمتی انجام می شود؟ افزایش گاه و بیگاه قیمت برنج در حالی که قیمت جهانی آن ثابت بوده یا کاهش یافته به چه دلیل است؟

قرار نیست اینجا بین وزارت کشاورزی و دیگر نهادها پاسکاری؛ وظیفه ما نیست، صورت بگیرد.

وزارت جهاد باید تولید داخلی را به صورتی تنظیم کند که چه در قیمت و کیفیت و چه در ارقام پرمحصول با مصرف آب کمتر، کشور دارای مزیت باشد تا میزان واردات مدیریت شده و نیاز برنج کشور به صورتی پایدار با قیمت معقول برای دهک های متوسط و پایین جامعه قابل تامین باشد.

تا چه زمان باید مردم مدام دل نگران قیمت برنج یا وضعیت روغن در مورد سلامتی و هزینه آن باشد. گزارشات روزانه در مورد کیفیت برنج  یا روغن های وارداتی بیشتر از اینکه به مصرف کننده  حس امنیت را القا کند باعث می شود تا نگرانی از حال و آینده او بیشتر شود.

نکته دیگر و مهمتر از همه مساله آب و میزان سطح زیر کشت آن و به خطر افتادن نزدیک به 17 درصد اشتغال مستقیم در بخش است.

در حالی که 18 درصد تولید ناخالص داخلی کشور را محصولات کشاورزی تشکیل می دهد و 85 درصد غذای مردم مستقیما از این طریق تامین می شود چه تدابیری برای پایداری و رشد صیانتی کشاورزی با توجه به وضع نگران کننده منابع آبی کشور، اندیشیده شده است؟

بنا بر آمار رسمی میزان بهره وری آب در کشور ما 35 درصد است و 70 درصد از آب مصرفی در بخش کشاورزی هدر می رود.

یعنی تنها 35 درصد بهره وری ناشی از مصرف 30 درصدی آب در بخش کشاورزی است.

دو نکته در این زمینه اهمیت دارد. یکی بالا بردن بهره وری از آب مصرفی در کاشت و دیگر کاهش هدر روی منابع آبی پیش از مصرف در بخش کشاورزی!

بیشترین میزان هدر روی آب در بخش انتقال و نوع آبیاری است و بعد تبخیر آن!

می توان با صرف 23 میلیارد دلار وضعیت کشت و آبیاری را به سامان کرد و از هدر روی سالانه 60 میلیارد متر مکعب آب در سال که با احتساب هر متر مکعب سه دلار، مبلغی بالغ بر 180 میلیارد دلار به کشور زیان می رساند، جلوگیری کرد.

آیا در نظر برنامه ریزان این وزارت خانه و دولت محترم، هزینه این مقدار سرمایه در مقابل آن حجم ضرر، به صرفه نیست؟

آیا اکنون که روابط کشور پس از یک دوره چند ساله تلاطم وارد ثبات تقریبی شده وقت آن نرسیده تا با حضور سرمایه گذاران و استفاده از توان علمی داخلی و ارتباط با دانشمندان سراسر دنیا، فکری به حال وضعیت آبی در بخش کشاورزی کرد؟

واضح است که تلاش جهادی و عزم ملی برای فراهم کردن امنیت غذایی کشور که مکمل و پشتیبان امنیت ملی ایران عزیز است، از نظر شرعی و عقلی یک واجب عینی و ذهنی محسوب می شود.

این روزها، هشدار و زنهار در مورد به خطر افتادن امنیت غذایی کم نیست و البته قرار هم نیست بی دلیل بر شدت نگرانی ها افزوده شود یا به قول رییس جمهور محترم، یاس و ناامیدی به جامعه تزریق شود، اما سوی دیگر این صحبت با مسوولان امر است که وظایف خود را در قبال امانت الهی که مردم نجیب و انقلابی به آنها سپرده اند و رسالتی که تاریخ چندهزارساله این کشور بر دوش آنها قرار داده را به صورتی کامل و با آینده نگری انجام دهند.