• سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
  • الثلاثاء 22 شوال 1445
  • Tuesday 30 April 2024
سیاسی

فاصله حرف و عمل در سپهر سیاست

   23 آبان 1400  2124

احتساب - کیاست – وحید ریحانی - در عالم سیاست، بسیار پیش می‌آید که فردی شعاری می‌دهد اما به محض دستیابی به منصب مورد نظرش، عکس شعار خود، عمل می‌کند. چنین وضعیتی در کشورهای رو به ‌توسعه بیشتر به چشم می‌خورد. برای نمونه، در سال 2006 و در بحبوحه انتخابات ریاست‌جمهوری در مکزیک، بین طرفداران فیلیپه کالدرون و آندرس مانوئل لوپز اوبرادور، کشمکش‌ شدیدی به وجود آمد که پیرامون موضوع فساد و وعده‌های هر یک از این نامزدها برای مقابله با فساد بود. به تدریج که تنشهای سیاسی شدت می‌یافت، هر یک از طرفین می‌کوشیدند که نامزد دیگر را به عنوان عامل فساد معرفی کنند اما در عین حال، خود را به عنوان بهترین منجی جامعه از فساد، نشان دهند. اتهامات لوپز اوبرادور به ویژه برای کالدرون دردناک بود چون کمپینی تحت عنوان آقای «دست پاک» به راه انداخته بود که متعهد به رفع بلای فساد از مکزیک بود. اما در واقعیت، برد کالدرون بر مبنای رای دادگاه نیز باعث نشد تا او بر اساس شعارش عمل کند! 

  چرا حرف و عمل افراد، همواره یکسان نیست؟ وقتی پای سیاست به میان می‌آید، این پرسش‌، پررنگ‌تر و جدی‌تر می‌شود چون فاصله بین حرف و عمل یک سیاست‌مدار یا سیاست‌گذار، دسترسی قطعات مختلف جمعیت به فرصت‌ها و منابع را به گونه‌ای متفاوت از انتظار آنها، تغییر می‌دهد. در سپهر سیاست ایران نیز نمونه‌های پرشماری از تفاوت ادعا و عمل یا سیاست اعلامی و اعمالی، مشاهده می‌شود و این پرسش را برجسته می‌سازد که چرا این تفاوت وجود دارد؟ آیا اراده فرد، قربانی ساختار می‌شود یا دلایل دیگری را می‌توان بر شمرد؟     

 غلبه اراده فاعل یا ساختار، بحثی ریشه‌ای، قدیمی و ادامه‌دار در جامعه‌شناسی است. در نتیجه این بحث‌ها، طیفی از دیدگاه‌ها شکل گرفته‌اند که در یک طرف آن، باور به تسلیم اراده فرد یا فاعل در چنبره ساختار، وجود دارد و در طرف دیگر، باورمند به غلبه اراده فاعل بر ساختار هستند.  

  از لنز فردگرایانه به کنش، فاصله بین شعار و عمل یا حتی نظریه و عمل، معلول فاصله بین خود واقعی و خود وانمودیِ اشخاصی است که صاحب منصب می‌شوند. فاصله بین خود وانمودی و خود واقعی، تا حد زیادی از بحران هویت، سرچشمه می‌گیرد؛ چون تعریف روشن و ثابتی از خود وجود ندارد و فرد در بسترهای متفاوت، تعاریف و به تبع آن، نقش‌های متفاوت برای خود قایل می‌شود. از همین روی است که در هنگام شعار یا نظریه‌پردازی، مواضعی را اتخاذ می‌کند که امکان دارد در هنگام عمل به آنها، نقض شوند؛ به بیان ساده‌تر، فرد اسیر «جو» پیرامون خود می‌شود. سیطره ایدئولوژی و سودآوری دودوزگی و ریاکاری نیز از عوامل تقویت چنین چرخش‌هایی هستند. گربه‌ای که عبید زاکانی داستانش را شرح می‌دهد در می‌یابد که نمایش پرهیزگاری (خود وانمودی) می‌تواند اعتماد موشان را به او جلب کند و پس از اعتمادسازی، نقاب از چهره برداشته و آن روی دیگر یا خود واقعی را به نمایش می‌گذارد. آنچه موجب تکرار این شرایط می‌شود، بستر نامساعد برای پاسخگوکردن افراد در قبال افعالشان در دوره تصدی است؛ نبود شفافیت نیز مزید بر علت می‌شود. 

 اما از لنز ساختارگرایانه، فرد تابع محض ساختار است و اراده‌ای در میان نیست. از این منظر، افراد مشابه مهره هستند و ساختار آنها را به بازی می‌گیرد؛ یک روز لازم است تا مدافع نظریه یا موضع الف باشند و روزی دیگر مدافع نظریه یا موضع ب!

  می‌توان رویکردی میانی را نیز در پیش گرفت و پرسش‌های پیش‌گفته را بر اساس رویکرد کنش-واکنش و روابط متقابل، مانند نظریه بازی‌ها، تحلیل کرد. بر اساس این رویکرد، تفاوت در نظر و عمل یا سیاست اعلامی و اعمالی، به معنای قربانی‌شدن فرد یا اراده او به عنوان تنها عامل نیست بلکه این معضل در بازی‌های تودرتویی ریشه دارد که افراد درگیر آن می‌شوند و در رابطه خود با گروه همسودشان، بهینه‌سازی را انجام می‌دهند. به دیگر سخن، شهروندان در بازی با گروه همسود مقامات، حضور دارند که در صورت عدم همسویی منافع آنها با گروه همسود، انتخاب نابهینه در رابطه خود با کارگزارشان (مقامات) را تجربه خواهند کرد. برای نمونه، چنین روابطی، خود را در حذف لایحه تعارض منافع که عضویت مقامات دولتی در هیات مدیره شرکت‌ها ممنوع می‌کند، به صورت برجسته‌ای نشان می‌دهد. جمعیت متضرر در این بازی تودرتو، شهروندانی هستند که با گروه همسود، منافع همسو و ارتباطات سیاسی-اقتصادی-اجتماعی ندارند. بنابراین، چاره اصلی در اصلاح بازی تودرتویی است که منافعی ناهمسو با شهروندان را به سیستم حکمرانی کشور، تحمیل می‌کند. فاصله گرفتن از اصول دمکراتیک و بی‌توجهی به خواسته‌های جمهور، از پیامدهای بازی‌های اختصاصی‌سازی منابع و فرصت‌هاست که در لایه‌های تودرتوی حکمرانی، پنهان شده‌اند و در عوض منافع ملی، منافع گروهی را محور قرار داده‌اند.  

 سابقه تفاوت در نظر و عمل حتی به ریاست سازمان برنامه و بودجه و وزارت اقتصاد هم می‌رسد و مهمترین پیامد آن لطمه به سیمرغ توسعه از جهت تضعیف اطمینان و اعتماد است که دو کلید از سه کلید اصلی توسعه به شمار می‌روند. لطمه به اطمینان از این بابت که فرد موضع فردی و نظریه خود را با منفعت معامله با قدرت، مبادله می‌کند و تن به اعمال سیاست‌هایی می‌دهد که به اعتماد عمومی به سیاست‌گذاران و توجه آنها به منافع ملی، آسیب می‌رساند و این سوال را پررنگ می‌کند که به راستی، صاحب منصبان، کارگزار شهرونداند یا گروه‌های پشت پرده، همسود و صاحب نفوذ و پرقدرت!؟

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس