• دوشنبه 10 ارديبهشت 1403
  • الإثنين 21 شوال 1445
  • Monday 29 April 2024
اجتماعی

زنگ انشاء

خودرو بهتر است یا اتومبیل؟

   09 اسفند 1393  539

دانش آموز: موضوع انشاء: استالینیسم، تروتئیسم، و دیگر جریان‌های ضد تجدیدگرایی را نقد نموده و ...

معلم: پسر حواست کجاست؟! این که موضوع انشای هفته ی پیشه. موضوع انشای این هفته، اتومبیله.

دانش آموز: آقا اجازه، ببخشید، آقا حواسمان نبود.

موضوع انشاء: خودرو بهتر است یا اتومبیل؟

محمد عبداللهی: اتومبیل چیز خیلی خیلی خوبی است. بر اساس تحقیقات ما اولین اتومبیل خیلی وقت پیش در عهد پاره پاره سنگی ساخته شده است، خیلی قبل تر از وقتی که پدر بزرگ ما به دنیا بیاید و بتواند چهار دست و پا راه برود. تحقیقات ما نشان می دهد که کُلهم اجمعین اتومیبل اولیه چهارتا چرخ بوده که به یک تخته سنگ وصل می شده و از روی یک تپه به سمت پایین سرازیر می شده است و به دلیل نداشتن ترمز- مُرمز، اولین تصادف تاریخ نیز بوسیله ی همان خودرو به ثبت رسید که چند نفر جریحه دار شدند! ماجرا از این قرار بوده که وقتی آن اتومبیل اولیه که همانند مینی بوس های بین شهری، ده بیست نفر هم سرنشین اضافه داشته به سمت پایینِ تپه سرازیر می شود، در میانه های دامنه با چند ماموت گردن کلفت که بدون توجه به خطِ ماموت پیاده و مشعل قرمز(همان چراغ قرمز خودمان!)، مشغول چریدن بودند برخورد می کند و سه چهارتا ماموت در خلال این تصادف می ترکند و پخش و پلا می شوند. این تصادف باعث می شود که پس از آن انسان های اولیه از این خودرو به عنوان وسیله ی شکار ماموت استفاده کنند و هم با دست پر به خانه برگردند و شرمنده ی زن و بچه نشوند و هم چشمشان به چندر غاز یارانه ی ما قبل تاریخی نباشد. ناگفته نماند که راننده ی اتومبیل اولیه، بوسیله ی مادرش، به این دلیل که در طول رانندگی بیش از سرعت مجاز رانندگی کرده بود، تنبیه شد و بدین شکل اولین جریمه ی رانندگی تاریخ به ثبت رسید. البته آن روزها خبری از نمره ی منفی و اینجور جنگولک بازی ها نبود و بعد از چند روز همه چیز به روال عادی برگشت.

پدرمان نیز معتقد است اتومبیل چیز خوبی است و میتوان روی آن سرمایه گذاری کرد، چرا که به قول پدرمان:«هیچی توی این مملکت ارزون بشو نیست.» تازه پدرمان وقتی از سر کار به طرف خانه باز می گردد، هفت هشت نفر را نیز به عنوان مسافر سوار ماشینش می کند و پول بنزین آن را در می آورد. از اینها گذشته، پدرم می خواهد با خانمی که هفته ی پیش به عنوان مسافر سوار کرده بود ازدواج کند و می گوید این اتومبیل باعث و بانی امر خیر می شود. امّا مادرمان گریه می کند و می گوید که این اتومبیل هدیه ی ازدواجمان بود، حالا شده باعث طلاق و جدائیمان.

البته کاربرد اتومبیل به همین جا ختم نمی شود. مادرمان معتقد است این اتومبیل چشم در و همسایه را نیز در می آورد، از بس که فکر می کنند پدرمان مایه دار است. امّا در واقع پدرمان این اتومبیل را با هزار قرض و قوله و زیر میزی و وام و... خریده است. امّا می گوید: «اگر 64 ساعت در شبانه روز کار کنم، حتماً تا 16 سال دیگر اقساطش تمام می شود.» پدرمان می گوید:«توی کشورهای همسایه، همین اتومبیل ها را به قیمت یک بستنی قیفی به فروش می رسانند.» آنوقت باید حسرت یک ماشین به دل ما بماند و مجبور باشیم با اتوبوس به مدرسه برویم، که اصلاً امنیت جانی ندارد و ممکن است خدای ناکرده راننده ی اتوبوسِ واحد، دندان درد داشته باشد و آنوقت است که برای تسکین دردش اتوبوس را واژگون خواهد کرد و در نتیجه همه ی ما کتلت خواهیم شد.البته صحبت از کشورهای خارجی شد، یادمان آمد که حالا اتومبیل های خارجی،شونصد تا کیسه ی هوا و ترمز ABS وEBD وLED وDVD و VCD وTNT و هزارتا از این امکانات دارند.آنوقت ماشین پدرمان هیج کدام اینها را که ندارد هیچ، تازه ترمز هم نمی گیرد و کیسه ی هوایش سوراخ است و سقفش چکه می کند. البته شاید به این خاطر است که اتومبیل های ایرانی سبک تر باشند تا در مصرف سوخت صرفه جویی شود یا شاید شرکت های سازنده اینجور کارها را تجملات می دانند و می خواهند که مردم، ساده زیست کنند. حالا این ساده زیستیدن تا چه اندازه مشکل دارد خدا می داند. امّا یکی از خصوصیت های منحصر به فرد خودرو های ایرانی این است که علاوه بر خودرو بودن، خود سوز نیز هستند. یعنی اینکه شما با اهل و عیال یک بلیط اتوبوس می خرید تا با آن صحیح و سالم بروید مسافرت، بعد در میان راه در حالیکه از خواب می پرید متوجه می شوید که بوی کباب می آید، سپس کمی که دقت می کنید می بینید تا نزدیکی های کمرتان کبابِ برگ شده است.

ناگفته نماند که پسر عشرت خانم نیز چند وقت پیش به خاطر همین ساده زیستی و نداشتن ترمز، با اتومبیلش تصادف کرد و یک مینی بوس آدم را روانه ی بیمارستان نمود و الان به دلیل بدهی به 1200 سال حبس محکوم شده است. البته جای نگرانی نیست، چونکه به او گفته اند اگر دیه ی همه ی 58 نفری را که کشته ای بپردازی می توانی آزاد شوی و بروی دنبال کار و زندگی ات. امّا او کلاً آدم نا امیدی است و به جای اینکه به فکر آزادی اش باشد هی به خودش سوزن می زند تا شاید امیدوار شود!

نتیجه گیری: ما از این انشاء نتیجه می گیریم، اتومبیل چیز خوبی است به شرط اینکه ترمز- مرمز داشته باشد و مجهز به وسایل تجملاتی از جمله کیسه ی هوا و فرمان و دنده باشد. ما حالا خوب می دانیم نباید با اتومبیلی که به عنوان هدیه ی ازدواج خریده شده مسافر کشی کنیم، زیرا ممکن است همسرمان گریه کند و از ما طلاق بگیرد. ما می دانیم که یکی از خصوصیات مهم در اتومبیل این است که سرش به تنش بیارزد، نه اینکه یک عالمه پول بدهی تا یک تابوت متحرک بخری!

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس