آمار و اطلاعات یعنی برنامه ریزی، داده های آماری بنیادی ترین اصل برای برنامه ریزی است، و برنامه ریزی اساسی ترین شاخص برای مدیریت قلمداد میشود. سه حلقه آمار و اطلاعات، برنامه ریزی و مدیریت از حلقه های توسعه به شمار میرود. بطوریکه عصر ارتباطات و اطلاعات وقتی معنا می یابد که جمع آوری اطلاعات و داده ها به روز باشد و یکی از نکاتی که در برنامه ریزی هر سازمانی میتوان بدان بعنوان شاخص ترین اصل از آن باد نمود این است که توسعه بدون برنامه ریزی و برنامه ریزی بدون آمار و اطلاعات قابل تحقق نیست. و این سه ملزوم و لازمه یکدیگرند. و این مهم وقتی قابل تحقق است که نگاه ما به آمار و اطلاعات نگاه جامعی باشد به اصل آمار.
تجسم اینکه آمار و اطلاعات یکسری اعداد و ارقام بی شماری هستند که تنها برای پرکردن صفحات آنها را گردآوری میکنند تجسمم غلطی است. که در نگاه بخش کوچکی از مدیران ما به شدت مشهود است.
امروزه دانایی بشر منوط به داده ها و اطلاعاتی است که ماهیت سمت و سوی حرکت بشر را بطور کامل تغییر میدهند و جهانی فراروی ما که همانا عصر اطلاعات گفته می شود. اصلا بدون کوچکترین تردیدی میتوان اذعان کرد در دنیای امروزی یکی از شاخصهای ارزیابی توسعه کشورها داشتن نظام و فرایند کمی و کیفی فعالیت های آماری است.
تفسیر، پردازش، و تحلیل دادهها بعنوان پایه های آمار و اطلاعات از طریق تکنیک های آماری صورت میگیرد. در هر سازمانی برای نمایش کمی و کیفی عملیاتهای صورت گرفته از داده ها با عنوان اطلاعات خام استفاده میکنند. ولی در بعضی از سازمان های کشور پایگاه دادهها رشد چندانی ندارند و حجم اینگونه پایگاها که گاها میلیاردها فیلد را بخود اختصاص میدهد آنطوریکه که میبایست از آنها بهره برداری نمی شود. این ثروت هنگفت و نفیس به دلیل حجم بالای آن از یکسو و از سویی دسته بندی و ذخیره سازیهای سنتی امکان استخراج اطلاعات را با مشکل روبرو میکند. این مهم در برنامهریزیها اثرات سوء دارد و چه بسا در بحث مدیریت های کلان و تصمیم سازیها و تصمیم گیریها میتواند نقش تعیین کنندهای داشته باشد و نباید فراموش کرد اطلاعات طلاست و قدرت نهفته شده در اطلاعات در هیچ یک از شاخصهای توسعه یافت نمیشود.
مقوله آمار در زندگی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و... با اهمیت است. نخستین تلاشها برای تهیه آمار به شکل جدید در ایران را به دوران صدارت میرزاحسینخان سپهسالار در دوران حکومت ناصرالدینشاه نسبت میدهند. کما اینکه تاریخنگاران ایران باستان بر تهیه آمار توسط حکام هخامنشی برای رتق و فتق امورشان تاکید میکردند. نتایج بهدست آمده از خواندن الواح تختجمشید حکایت از آمارهایی دارد که پادشاهان برای اداره امور حکومتی به آن نیاز داشتند؛ مقولهای که ارزش آن روز به روز بیشتر میشود، به طوری که دنیای جدید را جهان آمار و احتمالات نام نهادهاند.
بدون آمار و اطلاعات دقیق، برنامهریزی نوعی انشای اقتصادی یا توسعهای است که نمود عینی و عملی نخواهد داشت. مبنا و زیر بنای هر نظام فعال فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و... آمارهای دقیق و قابل اتکاست.
آمارها بر اساس مدلها به دست میآیند و مدلها ساخته ذهنگونه است. اختلاف در آمار نشانه ضعف برنامه و گویای ناکارآمدی آماری است. لذا ضروری است آمارها از یک مرکزیت فکری، برای طراحی، اجرایی و یکدستی برخوردار باشند. نمیشود به برنامهریزی فکر کرد اما به آمار نیندیشید و نمیشود در مورد همه چیز برنامه داشت، ولی در مورد «آمار» برنامه نداشت. آمار هم برنامه است و هم «با» برنامه. در این راستا آنکه با آمار سخن میگوید و به آمار میاندیشد از دقت و وضوح بیشتری بهرهمند است.
ازاين رو، آمار به منزله ابزاري براي بهپويي تصميم گيري و تصميم سازي مديريت و ارزيابي عملکرد مديريت کارا (در چارچوب فعاليتي او) نسبت به اثربخشي تصميم ها بر نتايج و ميزان پيشرفت در راستاي اهداف عاليه سازماني است و بيش تر مؤلفه هاي کيفي با تبديل شدن به مؤلفه هاي کمي قابليت بررسي، ارزيابي و اصلاح قابل قبول تري مي يابند. برنامه ريزي يکي از مهم ترين نقش ها و وظايف مديريتي است. برنامه راهي براي رسيدن به آرمان ها، اهداف و مقاصد است و اثر بخشي يک برنامه از طريق ميزان مشارکت آن در رسيدن به آرمان ها سنجيده مي شود. برنامه اثربخش مديريت را قادر مي سازد تا از عدم اطمينان جلوگيري کند و خطر هاي کار را کاهش دهد. هم چنين با تغيير و دگرگوني هاي محيط و آثار آن بر برنامه مقابله کند. برنامه ريزي با تعيين آرمان و اهداف آغاز مي شود و با گزينش منطقي ترين روش عمل، پايان مي پذيرد. سازمان داراي شبکه اي از آرمان ها و اهداف و مقاصد است. ايجاد مجموعه نظام يافته اي از برنامه ها مطابق با اين شبکه ضرورت دارد و اين فرايند به تحقق برنامه کلان/ استراتژيک، برنامه کارکردي/ عملياتي، برنامه هاي اداري و غيره منجر مي شود. برنامه ريزي شهري رشته اي است که با هدف دستيابي به توسعه متوازن و حفظ پايداري يک محيط شهري از طريق تدوين برنامه و طرح کاربري زمين، حمل و نقل، روابط اجتماعي شهري، زيست محيطي و... مي پردازد. مديريت يعني کارکردن با افراد و گروه ها براي رسيدن به مقاصد سازمان. وظايف مديريت عبارتند از: برنامه ريزي، سازماندهي، نظارت و انگيزش. اين وظايف براي مديريت شهري نيز متصور است. مديريت شهري بايد براي شهر برنامه ريزي کند، فعاليت هاي شهر را سازمان دهد، بر فعاليت هاي انجام شده نظارت کند و حتي براي انجام بهينه امور، انگيزش لازم را در سازمان مديريت شهري و ساير سازمان ها و شهروندان ايجاد کند. به عقيده ي پاول هرسي و کنت بلانچارد، معمولا مديريت شهري به عنوان زيرمجموعه اي از حکومت محلي تعريف شده و شهرداري خوانده مي شود. هم چنين، مديريت شهري به مثابه نظامي است که ورودي ها و خروجي هاي مشخصي دارد. نظام مديريت شهري با هدف اداره مطلوب امور شهر، تلاش مي کند روابط ميان عناصر شهري را هماهنگ کند. به دليل گستردگي و ميان رشته اي بودن سيستم مديريت شهري به مثابه يک سيستم باز، عوامل مختلفي در آن دخالت دارد و بدون شناخت اين سيستم، نمي توان عناصر و روابط را در راستاي تحقق اهداف مورد نظر تغيير داد. زيرا هنر برنامه ريزي، شناخت عناصر سيستم و ايجاد روابط بين آن عناصر است به گونه اي که مجموعه عناصر در جهت هدف سيستم عمل کنند. بي توجهي به اجزاء و عدم کشف روابط و ميزان تاثير هر يک از عناصر در نظام تصميم گيري هرگز به يک نظام تصميم گيري منسجم، موثر و معطوف به اهداف مطلوب منجر نخواهد شد. سيستم مديريت شهري بنابه تعريف و از لحاظ وظايف عملي خود موظف است نسبت به برنامه ريزي توسعه و عمران شهري و اجراي برنامه ها، طرح ها و پروژه هاي مربوطه اقدام کند.