مقدمه :
يكي از پديده هاي خطرناك كه جزء آسيبها، انحرافات و كجرويهاي اجتماعي محسوب ميشود، خودكشي است. يكي از سرمايه هاي بي بديل هر جامعه جوانان هستند و آسيب پذيري آنان از ناحية خودكشي خسارتهاي جبران ناپذير مادي و معنوي براي جامعه به دنبال دارد. بررسيهاي انجام شده در سالهاي اخير بيانگر رشد خودكشي در ميان اقشار مختلف و به ويژه در ميان جوانان است. بنابراين اهميت پرداختن به پديدة خودكشي ضرورتي انكار ناپذير به ويژه در حوزة جوانان دارد تا سرمايه هاي انسان و اجتماعي از تاريخ اين پديدة شوم وناميمون در امان باشد.
تعريف خودكشي:
اين واژه براي اولين بار در سال 1737ميلادي توسط دو فونتن مورد استفاده قرار گرفت .
ارسطو فيلسوف شهير يونان باستان در تعريف خودكشي ميگويد: آن عملي است كه توسط شخصي براي معدوم ساختن خودش صورت ميگيرد و منظور از آن فداكاري نميباشد.
اميل دوركيم جامعه شناس فرانسوي در تعريف خودكشي آورده است: عبارت است از هر نوع حركتي كه به طور ، مستقيم يا غير مستقيم از عمل مثبت يا منفي فرد خودكش كه از نتايج علم خويش آگاه است. وي معتقد است كه خودكشي داراي حالات گوناگون است: مانند تظاهر به خودكشي، خودكشي ناموفق، قصدخودكشي، ادعاي خودكشي و خودكشي اضطراري. ميان خودكشي که در اقدام به آن تفاوت اساسي وجود دارد. در اقدام به خودكشي به ويژه اگر با اعلام و هشدار قبلي به اطرافيان همراه باشد نشاني از جلب محبت و هشدار است و هدف نهايي در اقدام به خودكشي فقط مرگ و مردن . نميباشد بلكه شيوهاي در موضعگيري در رابطه با گروه نيز تلقي ميشود .
طبقه بندي خودكشي:
خودكشي مانند هر كنش انساني به نتيجه عوامل و متغيرهاي درونزا و برونزا است. اميل دوركيم در مطالعات نسبتًا عميق خويش خودكشي ها را به چهار گروه كلان دسته بندي ميكند.
اول: خودكشي خودخواهانه
دوم: خودكشي دگرخواهانه
سوم: خودكشي ناشي از ناهنجاري
چهارم: خودكشي جبرگرايانه
خودكشي خودخواهانه در جوامعي پديدار ميشود كه نسبت فردگرايي و استقلال طلبي فردي بسيار قوي است كشورهاي توسعه نيافته و صنعتي غرب مصداق عيني اين جوامع هستند.
خودكشي دگرخواهانه ويژه اجتماعاتي است كه وفاق و همبستگي اجتماعي در آنها قوي بوده و اين جوامع تحت كنترل و فشار شديد گروهي قرار دارند. اين نوع خودكشي عملي قهرمانانه و رايج در ميان نظاميان است.
خودكشي ناهنجارانه، در جوامعي روي ميدهد كه دچار تغييرات عميق در نظام اجتماعي گرديده و تقسيم كارزمينه اين دگرگوني ساختاري است .
خودكشي جبرگرايانه در شرايط وجود اجبار و تحليل و رفتارهاي تحكم آميز بروز پيدا ميكند
انريكو فري ، جرم شناس شهير ايتاليايي انواع خودكشي را به پنج دسته تقسيم بندي ميكند:
اول: خودكشي بر اثر گرايش
دوم: خودكشي بر اثر ضعف غريزه صيانت
سوم: خودكشي بر اثر جنون
چهارم: خودكشي بر اثر عشق
پنجم: خودكشي اتفاقي
تاريخچه خودکشي :
بررسيها نشان ميدهد كه پديدة خودكشي در ادوار مختلف تاريخي و در فرهنگهاي مختلف ملل مرسوم بوده است و اغلب خودكشي عملي ناپسند و مذموم تلقي ميشده است. در هند باستان در جشنهاي مذهبي عده اي براي كسب افتخار اقدام به خودكشي ميكردند. در ژاپن مراسم هاراگيري به عنوان مرگ شرافتمندانه رواج داشته و در مصر باستان خودكشي به قصد رهايي و آزاد شدن از محدوديت انجام ميشد. اديان توحيدي پديدة خودكشي را مورد ذم شديد قرار داده و آن را حرام اعلام نموده اند و در جهان بيني اسلامي نيز خودكشي حرام و قتل نفس تلقي ميشود .
علل خودکشي :
پيرامون علل خودكشي دو رهيافت و رويكرد كلان 1-رويكرد روانشناسانه 2-رويكرد جامعه شناسانه وجود دارد.
بر مبناي رهيافتهاي روانشناسان و جامعه شناسان به طور كلان متغييرهاي روانشناختي، فردي، شخصيتي و متغييرهاي جامعه شناسانه مانند عوامل خانوادگي و محيطي ... در بروز پديدة خودكشي مؤثر هستند.
تحقيقات و پژوهشهاي علوم اجتماعي دربارة علل خودكشي را ميتوان در پنج عنوان تبيين كلان به شرح زير طبقه بندي نمود:
1-شخصيت و تجربه هاي مراحل اوليه كودكي: مانند از دست دادن يكي از والدين، طرد عاطفي دراز مدت و ويژگيهاي شخصيتي مانند افسردگي، بدبيني و درون گرايي
2-عوامل فرهنگي: تبيين هاي فرهنگي خودكشي بيشتر تأكيد بر ارزشها، انتظارات نقش فرهنگي و تأثير رسانه هاي گروهي دارد.
3-يگانگي اجتماعي: پديدة مهاجرت تا حدودي با خودكشي متناسب است و مهاجران به لحاظ انقطاع از دوستان، خانواده و همكاران خود در معرض خودكشي قرار دارند.
4-شرايط اقتصادي: معمو لا محرومان اقتصادي و بيكاران داراي نرخ خودكشي بالايي هستند.
5-تجدد طلبي و نوگرايي : اميل دوركيم افزايش خودكشي در قرن نوزدهم ميلادي را به مدرنيسم و پديدههاي چون ظهور فردگرايي، شهرنشيني و صنعتي شدن نسبت ميدهد، بزرگترين موج خودكشي بعد از جنگ، در جوامع صنعتي ميان جوانان 15تا 24سال بوده است. برخي از دلايل اين پديده عبارتند از: بيكاري دسته جمعي و ناكاميهاي ناشي از آن، كاهش اعتقادات مذهبي، مدارا با خرده فرهنگهاي انحرافي جوانان و اثرات طلاق بر كودكان
براساس نتايج حاصله از يك پژوهش علمي مهمترين علل خودكشي در ايران عبارتند از:
1-عوامل اقتصادي-اجتماعي مانند بيكاري، ورشكستگي، تنهايي بر اثر فوت همسر
2-شهرنشيني و اضطرابهاي ناشي از آن
3-شكستهاي تحصيلي
4-اختلالات رواني
5-گرفتاريهاي خانوادگي
6-شكست در عشق درميان جوانان
7-مرگ نزديكان
8-برخورد ناشايست اجتماعي
انگيزه هاي خودكشي در ايران بر هشت محور عمده زيرطبقه بندي است :
1.عوامل ناموسي
2.اختلافات خانوادگي
3.تحصيل
4.ازدواج
5.شكست و نا اميدي
6.فقر و تنگدستي
7.اختلال حواس
8.ساير موارد
پيامدهاي خودكشي :
خودكشي به عنوان يك پديدة مزموم و آسيب اجتماعي داراي پيامدهاي منفي اجتماعي- اقتصادي و فرهنگي است. اقدام كننده به خودكشي علاوه بر اينكه خود را در معرض هلاكت و نيستي قرار ميدهد، خانواده، نزديكان، دوستان و آشنايان و جامعه را تحت تأثير منفي قرار ميدهد و از آنجايي كه جوانان سرمايه هاي بي نظير اجتماعي و آينده سازان كشور هستند خودكشي اين سرماية عظيم اجتماعي را در معرض نابودي قرار ميدهد و خسارت جبران ناپذير اقتصادي نيز از پيامدهاي اين پديدة ناميمون است چه اينكه براي رشد و تعالي يك نيروي انساني شاداب- پويا و فعال در صحنه اجتماع خانواده ها، دولت و جامعه سرمايه گذاري شايان توجهي را در فرآيند رشد و تعالي آنان مي نمايند لذا در معرض نيستي و مرگ قرار گرفتن چنين سرمايه عظيم و ارزشمندي ضايعه اقتصادي بزرگي براي كشور و جامعه ميباشد. در آموزه هاي اسلامي و قرآني قتل نفس در موارد غير قصاص و از روي فساد به مثابه آن است كه همه مردم كشته شوند و اين موضوع حاكي از ارزش و اهميت والاي انسان وكرامت وي است
از سوي ديگر خودكشي پيامدهاي منفي فرهنگي نيز دارد چه اينكه شيوع و رواج آن در جامعه زمينه ساز شكسته شدن قبح آن و پيدايش نوعي هنجار شكني است و احتمال دارد در اثر تكرار و افزايش آن رفته رفته تبديل به يك خرده فرهنگ نابهنجار در سطح اجتماعي شود.
جمع بندي و نتيجه گيري :
بيشترين حجم و فراواني در رابطه با خودکشي در حوزه جوانان قرار دارد. چه اينکه تصميم گيري شتاب زده، عجولانه و غير منطقي مبتني بر احساسات در دوره جواني بيشتر بروز و نمود پيدا مي کند و ويژگيهاي شخصيتي نظير افسردگي، بدبيني، ياس و درون گرايي و انزوا طلبي و ويژگيهاي فرهنگي و همچنين متغير هاي اقتصادي و شکست هاي تحصيلي و عشقي زمينه ساز پيدايش و تکوين پديده خودکشي به ويژه در ميان جوانان است و درهمين رابطه اقداماتي نظير توانمند سازي جوانان از سنين کودکي و نوجواني و ارتقاء اعتماد به نفسدر ميان آنان و اقدامات تربيتي و آموزشي مناسب در فرآيند توانمند سازي مي تواند از آنان شخصيت هايي قوي، با ثبات و منطقي به بار آورد و زمينه هاي شخصيتي و فردي و رواني خودکشي را در ميان آنان کاهشدهد.
راهها و روشهاي پيشگيري:
از آنجايي كه خودكشي پديدهاي پيچيده و داراي زمينه ها و عوامل روانشناختي و جامعه شناختي گوناگوني است. ارائه راهها و روشهاي پيشگيرانه بايستي مبتني بر شناخت عميق و بنيادين زمينه ها و عوامل دخيل باشد. در همين رابطه اگر از شناخت متغيرها و عوامل درونزا و روانشناختي آغاز نمائيم راهها و روشها زير براي پيشگيري بسيار مفيد و كارآمد خواهد بود:
1- تقويت شخصيت و اعتماد به نفس جوان
2-شناسايي و درمان به موقع افسردگي در ميان جوانان
3-تلاش براي برطرف نمودن روحيه زود رنجي، اصلاح پوچي و نگاه منفي به حيات در ميان جوانان
4-پرداختن به ورزش و سرگرميهاي هدفمند در ميان جوانان
مهمترين نكاتي كه خانواده ها به عنوان عاليترين كانون مراقبتي از فرزندان و جوانان ميتوانند در فرآيند پيشگيري از خودكشي جوانان ايفا نمايند عبارتند از:
5-آموزشهاي ديني و مذهبي، روحيه توكل، توسل و خودباوري در ميان جوانان با روشهاي منطقي و به دور از افراط و تفريط
6-ترويج روحيه قناعت در ميان فرزندان
7-آشنا نمودن جوانان با تأثيرات منفي خودكشي و حرام بودن آن
8-دوست و همراه بودن والدين با فرزندان در محيط خانواده براي درك متقابل و آشنا بودن با خلاءهاي عاطفي و مشكلات آنان
9-كمك به فرزندان براي يافتن دوستان مفيد و منطقي
10-برنامه ريزي منطقي براي گذران اوقات فراغت غايتمدار
11-عدم اجبار و اكراه آنان در انتخاب به ويژه در ازدواج
12-عدم تصميم گيري به جاي آنان و ارائه مشاوره به آنان
13-تربيت قوي و مستقل فرزندان
از آنجايي كه محيطهاي آموزشي به ويژه مدارس آموزش و پرورش نقش بسزايي را در تربيت و تكوين شخصيت جوانان ايفا ميكنند ضرورت دارد موارد زير مورد امعان نظر مسؤولان آموزش و پرورش و آموزگاران و اساتيد محترم قرار گيرد:
14-مزمت خودكشي در قالب يك درس به ويژه در مقطع متوسطه
15-استفاده از روانشناسان و روانپزشكان براي ارائه مشاوره دانش آموزان
16-ارتباط مستمر ميان اولياء و مربيان و شناسايي مشكلات فرزندان
17-شناسايي دانش آموزان داراي انحراف فكري يا اخلاقي و يا افسردگي و تلاش براي درمان آنان با استفاده از روشهاي علمي .
سرهنگ جهانگير كريمي - معاون اجتماعي فرماندهي انتظامي استان اصفهان