• پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
  • الخميس 24 شوال 1445
  • Thursday 02 May 2024
اجتماعی

سر در برف؛

انکار، ظلم به قربانی است!

   04 تیر 1397  467

کیاست - مهدی برزین - نوشتن بعضی کلمات جسارت می‌خواهد و چیدن پشت سر هم آن‌ها برای ساختن جملاتی که مفهوم، خبر یا رویدادی را برای خواننده‌اش قابل‌فهم کند، هنر می‌طلبد، اما گاهی هم لحظاتی در عالم امکان رخ می‌دهد که برای نوشتن از آن نه جسارت و نه شجاعت هیچ‌کدام اثری ندارد، رخدادهایی که هیچ نسبتی باشعور، انسانیت یا حرمت و شرم و حیای او ندارد، شاید کسانی درجایی پیدا شوند که گفتن و نوشتن از بعضی امور را تابوشکنی بدانند و یا درصدد باشند با فشردن نقطه درد، مخاطبشان را از وجود زخمی مهلک که به‌صورت مزمن بر پیکره جان، تن و روان او نشسته آگاه کنند، اما زبان و قلم برنده آن‌ها نیز گاه به‌جایی می‌رسد که درنگ می‌کند، در خود فرو می‌رود و شرم از گفتن و شنیدن آن را فرامی‌گیرد.

اشتباه نکنید، کسی قصد ندارد تا تعارضی برانگیزد یا فضایی غبارآلود برای ساختن فتنه‌ای دیگر بسازد، آنچه خواهید خواند جملاتی از سرِدرد و تکرار وقایع ننگ‌آوری است که اگرچه چهره اجتماع را ملکوک کرده اما در عالم واقع رخ‌داده است. اتفاقاتی که نوشتن از آن‌ها، دست را می‌لرزاند و گفتن از آن لکنت طولانی به بار می‌آورد.

تجاوز و تعرض از آن مگوهایی هستند که سال‌ها، بسیاری گمان می‌کردند با نگفتن‌ از آن، می‌توان جلوی اشاعه چنین اعمال وحشت‌آوری را گرفت، زمان‌های طولانی همین تفکر باعث شد تا مگوها جای گفتنی را بگیرند، راستی را به حاشیه براند و در امنیتی مثال‌زدنی قربانی بگیرد.

جامعه درد بسیار دارد، گرفتاری‌های زیادی هست که بدان‌ها مبتلاست، اما هیچ‌چیز مانند خبر تعرض و دست‌درازی روح او را جریحه‌دار نکرده و نمی‌کند، در لحظاتی که گرگ درون یک آدم پس از دریدن وجودش، رو به‌سوی بیرون می‌گذارد، طعمه‌ای را شکار می‌کند، گویا جان تک‌تک افراد آن شهر، دیار و جامعه انسانی دچار ازهم‌گسیختگی می‌شود و اگر مرهمی بر آن نهاده نشود، مانند خوره روح آدمیان را خواهد خورد حتی اگر خود را به نشنیدن و ندیدن بزنند.

با همین استدلال شاید بتوان آن نماینده محترم مردم شهری که چندی پیش کودکی در آن طعمه جدید متجاوزان شد را درک کرد، وقتی خبر این رخداد به گوش همگان رسید، آن‌قدر سخت و دهشتناک بود که نماینده مذکور به انکار آن پرداخت و خواستار برکناری رییس بهزیستی شهر خود شد.

خداوند انسان را از سنگینی قضاوت کردن رها کند، اما اولین واکنش‌های عجولانه نسبت به نامه و اظهارنظر این نماینده نیز در جای خود، آنچنان شتاب‌زده و هیجانی بود که اصل موضوع را به حاشیه برد، کسانی که او را به بستن چشم و گوشش متهم می‌کردند، دردمند از پی بردن به واقعیت مورد تجاوز قرار گرفتن دختربچه‌ای، نماینده مذبور را ملامت کردند که چرا پنهان‌کاری و بالاتر از آن گفتند که همین لاپوشانی و بستن چشم و گوش‌هاست که جامعه را در برابر چنین کژی‌هایی آسیب‌پذیر می‌کند.

اما دیگر سوی این رفت‌وبرگشت گفته‌ها و شنیده‌ها، قصه‌ای دارد که باید با دانستن آن به درکی متقابل از کنش‌ها و واکنش‌ها رسید، دور از ذهن است که نماینده برگزیده مردمان آن شهر، از صحت‌وسقم چنین مطلبی بی‌اطلاع باشد، یا العیاذ بالله قربانی شدن دخترکی معصوم برای او محلی از اعراب نداشته باشد، اما آنچه واضح است سنگینی آواری که بر سر روحش از شنیدن خبر و شاید نزدیک‌تر بودن او به متن وقایع به‌واسطه اطلاعات دقیق‌تر، چنان بود که او را به تکذیب واداشت.

انگار که همان روح جریحه‌دار شده چنان بی‌طاقت شد که ترسان از شیوع جراحت جان‌های بیدار جامعه، راهی جز پوشاندن و سربه‌مهر گذاشتن قصه برای خود متصور نمی‌دید، آری نماینده مجلس، رییس بهزیستی، همسایه خانه به خانه آن مادر افغان و یا پدری که صدها کیلومتر آن‌سوتر با خواندن و شنیدن این خبر، انگشت‌به‌دهان ماندند، هرکدام شاید آرزو کردند که ‌ای کاش دروغ باشد و تنها کابوسی شبانه بوده که رفته و گذشته است.

اما سخنی که با نماینده محترم و دیگر پوشانندگان این‌گونه اتفاقات وحشتناک می‌توان داشت این است که آیا با سرپوش نهادن و نهان کردن تاکنون مشکلی یا دردی حل‌شده است؟ شما چگونه می‌خواهید پاسخ آسیب دیدگان بعدی را بدهید اگر بدانند می‌شد بااطلاع داشتن از احتمال چنین وقایعی و راهکارهای مقابله با آن، قربانی‌های بالقوه متجاوزان نباشند؟

نه نماینده محترم و نه هیچ وجدان بیدار یا حتی نیمه بیدار دیگری راضی به تکرار ددمنشی برخاسته از روح بیمار متجاوزان نیست، آنان بیم دارند با شایعه‌سازی و اضافه شدن شاخ و برگ‌های فراوان به اصل موضوع، امنیت روانی جامعه تحت‌الشعاع قرار بگیرد و بحران‌های عدم امنیت گریبان همگان را بگیرد و مردمان  را از پرداختن به زندگی عادی بازدارد.

ولی باید گفت، در دنیای به‌هم‌پیوسته امروز دیگر پنهان کردن چیزی میسر نیست و جوامع بزرگ‌ترین ضربه‌ها را از انکار و نادیده گرفتن واقعیت‌ها متحمل می‌شوند، این انکار و حس گناهی که پس آن به سراغ قربانیان و کسانی که از وقایع مطلع هستند می‌آید، صدها بار کشنده‌تر و دارای اثرات روانی بلندمدت بر روح و روان جامعه است که آن‌ها را سرخورده، نگران و حتی گاه به‌سوی حرکت‌های انتحار گونه، خودکشی یا خودآزاری مزمن سوق می‌دهد. این را بگذارید در کنار تصور غلطی که در این‌گونه موارد قربانی نیز خود به‌واسطه پوشش یا قرار گرفتن در زمان و مکان نامناسب مورد شماتت و سرزنش قرار می‌گیرد.

خطر در گم کردن مقصر و پاک کردن صورت مساله است، باید به این مسولان محترم یادآور شد، وظیفه شما جلوگیری از پیشامد چنین حوادثی است و نه نادیده گرفتن اصل موضوع و فرار از واقعیت! شما اگر به جای فرافکنی یا نشاندن حاشیه به‌جای متن، تلاش خود را مصروف حمایت از آسیب دیدگان و تعقیب متجاوزان و زدودن غبار بی‌اطلاعی از اذهان شهروندان کنید، به‌مراتب حاصل بیشتری خواهید برد تا خاکروبه‌ها را در زیر فرش پنهان کنید.

نگاه کنید به آنچه دریکی شهرهای سیستان و بلوچستان به‌تازگی اتفاق افتاده است، اگرچه هنوز ابعاد ماجرا به‌درستی روشن نشده اما عکس‌العمل‌های اولیه و گزارش‌هایی که جسته‌وگریخته از مواجهه جامعه محلی با این اتفاق مشاهده‌شده، نشان می‌دهد در آنجا نیز انکار واقعه و سرزنش قربانیان به همراه آدرس‌های غلط، در حال پوشاندن اصل ماجراست و دیر نیست تا با توجه جو موجود، پیگیری عوامل حادث شدن این اتفاق به محاق برود و با مجازات یک یا چند نفر درملأعام(که البته در جای لازم ولی کافی نیست) همه مساله را تمام‌شده فرض کنند.

اما دینی که بر گردن عالمان و نخبگان جامعه برای ریشه‌یابی چنین مسایلی از باب آگاهی آن‌ها وجود دارد، نه قابل نادیده گرفته شدن است و نه به نفع آینده جامعه خواهد بود، بهتر است تا دیر نشده سرها را از زیر برف انکار بیرون بیاورید، با مردم سخن بگویید و به آنان راه درست پیشگیری از تکرار چنین وقایعی را آموزش دهید، این تابو باید بشکند، نه به صورتی که عفت و عواطف جامعه جریحه‌دار شود اما به‌نحوی‌که خود ایمن‌سازی روانی افراد در دستگاه‌های آموزشی و تربیتی رواج یابد و از سوی دیگر هیچ فضای امنی برای متجاوزان و بیماران جنسی در جامعه وجود نداشته باشد.

اینجاست که دیگر قربانیان نباید ساکت بمانند، به آن‌ها مجال گفتن داده شود و موردحمایت جامعه و سیستم بهداشت سلامت روان آن قرار بگیرند، جامعه از اعمال تعصب‌های خارج از قانون بپرهیزد و در برابر خطاکاران چون پیکره‌ای واحد از فرزندان خود دفاع کنند تا آن نماینده محترم نیز به‌جای پاک کردن صورت مساله به حل آن کمک کند. 

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس