قرار بود آنچنان رونق اقتصادی در کشور رخ بدهد که مردم خودشان از گرفتن یارانه نقدی انصراف بدهند و بیخیال این مصیبت عظمایی بشوند که دولت میلیاردرها و نجومی بگیرها همواره داغ آن را در اواخر هرماه باید تحمل کند، اما رونق اقتصادی که به وجود نیامد شاهد هستیم مردم به علت نیاز شدید به همین یارانه ناچیز که چند برابر آن را دولت از گرانی حاملهای انرژی کسب میکند، در تلاش هستند تا هرطور شده است مانع از حذف نابهنگام آن شوند و ظاهرا ملت هم پی برده است که دولت جز مذاکره و چشم امید به دست خارجیها چیزی در آستین برای عرصه اقتصاد و رونق اقتصادی ندارد.
خاطر همه ما هست که دولت یازدهم با شعار مبارزه با رکود برسر کار آمد، کسی ولی آخر نفهمید باید باور کنیم که بنابر فرمایش رییس جمهور از رکود عبور کردیم و یا اینکه بنابر اذعان رییس قوه مجریه باید باور کنیم که مشکل اصلی کشور رکود است؟! هنوز هم جای سوال است که چه کسی با سواری گرفتن از چه کسانی بر تن رکود تاخت و یکه و تنها در حالی که مردم تا عمق وجود کارد به استخوان رسیده رکود اقتصادی را تحمل میکنند، توانسته است از رکود عبور کند؟
رشد اقتصادی هم که به تازگی بنابر فرمایشات مدیران و وزیران دولت یازدهم به چیزی نزدیک به 9 درصد رسیده است معلوم نیست در کدام سرزمین از قلمرو ایران اسلامی رخ داده است تا بلکه ملت بتوانند به آنجا سفر کرده و قدری رشد اقتصادی را تماشا کنند، چون چند سالی هست همه در رکود به سر بردهایم و شاید اینکه میگویند انقلاب اسلامی مرزهای ایران را پشت سر گذاشته است باید اصلاح شود و بگویند دولت مرزها را پشت سر گذاشته است و موجب رشد اقتصادی در چین و آمریکا و فرانسه گشته است و چندین کارخانه تولید دسته بیل و سنگ پا و هواپیما را از خطر سقوط نجات داده است.
لازم است یادآوری کنیم نام سال 95 اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل بود. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی با تاکید بر اهمیت اقتصاد مقاومتی برای نجات اقتصاد کشور بارها و بارها ضمن ابراز نارضایتی از اقدامات دولت در حوزه اقتصادی بر لزوم به کارگیری سیاستهای اقتصاد مقاومتی تاکید کردند اما آش دولت برای اقتصاد همان آش بود و کاسه همان کاسه، اساسا دولت برنامهای برای اقتصاد نداشت و به قول حسام الدین آشنا مغز منفک دولت یازدهم، افتخار ما این است که خریدار و وارد کننده حرفهای شدهایم، آن هم از طریق خرید هواپیمای مرجوعی و دست دومی.
دولتی که قرار بود با اقتصاد مقاومتی از تولید ملی و صنعت کشور حمایت کنند حتی تهیه غذای قطارهایمان را هم به اتریشیها واگذار کرد تا مردم طعم غذای ایرانی با آشپز خارجی را هم درک کنند، هر روز هم غولهای تولید کشور نظیر کارخانه ارج تعطیل میشدند و البته اینها همه تقصیر دولت قبل است، حتی اگر 4 سال از عمر دولت جدید گذشته باشد، یک هندی هم در یزد کارخانهای در حوزه نورد فولاد خرید و حدود 200 نفر را بیکار کرد، این موضوع هم تقصیر دولت قبل است.
اما هرقدر هم انسان خوشبین باشد اقتصاد مقاومتی در کشور و در تفکر مدیران و مسولان کشور هیچ جایگاهی ندارد، گویا حتی به این موضوع و تعاریف آن فکر هم نکردهاند، رسما نه اقدامی در زمینه اقتصاد مقاومتی صورت گرفت و نه کسی برای عملیاتی شدن آن عملی انجام داد، گاهی برای کلاس گذاشتن و جذب آرای مردمی یک اسمی هم از اقتصاد مقاومتی میبردند و خیال میکردند کسی صحبتهای رهبری را که همواره نسبت به بی توجهی به اقتصاد مقاومتی نگران هستند، نمیشوند.
آنقدر که دولت برای کلش آف کلنز و تلگرام جلسه گذاشت اگر برای اقتصاد مقاومتی جلسه گذاشته بود بالاخره یک خروجی در این حوزه شاهد بودیم، اما دولت کارهای مهمتری دارد، نظیر شکایت از رسانههای روشنگر و بصیرت افزا و کسانی که دغدغه بیداری و هشیاری داشتند، کرسنت و حسین فریدون هم همچنان خط قرمز دولت است و قطعا دولتی که اینهمه دغدغههای مهم دارد فرصتی ندارد تا سری به میان مردم و بازارهای کساد و نیمه تعطیل بزند و ببیند که واردات بی رویه، نبود برنامه اقتصادی، عدم ارایه تسهیلات و بودجه برای صنایع و واحدهای تولیدی و بنگاهها زودبازده، تبلیغ اشرافیگری و تجمل گرایی در جامعه و ارایه رویاهای پوچ به جوانان، عدم توجه به اقتصاد روستا و دهها موضوع از این دست چندین هزار نفر را به دام هزار و یک مشکل کشیده است و مایه شرمساری چه بزرگ مردانی در این کشور شده است.
یک حکایت مفصلی هم داشتهایم در باب برجام یا همان برنامه جامع اقدام مشترک، که ادبیات جدیدی را به عرصه سیاست جهان ارایه کرد، اقدام مشترکی که همه اشتراکاتش معطوف به ایران و تعطیلی صنعت هستهای و هوافضا شد و کسی دیگری در این برنامه جامعه حضور نداشت، ما بتن ریختیم و آنها به روی مبارکشان هم نیاوردند که پولی از ما دزدیدهاند و قول و قراری در میان بوده است، یک عده هم در این میان چنان مسرور گشتند که اکنون از خجالت مفقود شدهاند. آنقدر برجام تلخ بوده است که تنها یک نکته را باید گوشزد کرد باشد که ملت ما بنابر توصیه قرآن کریم از گذشتگان و از گذشته خود عبرت بگیرد، امام خامنهای که از همان ابتدا به مذاکره با آمریکا و غرب خوشبین نبودند برجام را با دو کلمه به خوبی توصیف کردند که تنها ذکر آنها کافی است برای خروارها تفکر سازندهای که هر دقیقه آن بهتر از هفتاد سال عبادت است.
رهبر معظم انقلاب برجام را «مایه عبرت و خسارت محض» دانستهاند.
سال 95 که از مزایای آن همین است که تمام شد، داستانها و خاطرات عجیب و تلخ بسیار دیگری هم با خود داشت، از سری جدید توهینها به ملت تا هشتک بیشعور نباشیم در پی بیشعور خطاب شدن فرمانداری که یادش رفته بود نمایده دولت است نه ملت، از حادثه دردناک قطار که خدا را شاکریم کسانی که در حریق بی تدبیری و سهل انگاری مقصرین آن سوختند بیمه داشتند تا وزیری که برای توضیح به مجلس نرفت و هنگام استیضاح انگار که از قبل نتیجه را پیش بینی کرده بود توانست رای اعتماد مجددی بیشتر از آرای زمانی که از سوی دولت معرفی شد کسب کند.
یک جلسه سخنرانی بدون مجوز از شخصی که به زمین و زمان به اسم آزادی بیان توهین میکند هم توسط نمایندگان دولت و مردان قانون در شهر محل سخنرانی، لغو گردید که دولتی که از وضعیت اسف بار معیشت مردم و رشد تصاعدی بیکاری در نسل جوان و تحصیلکرده شرمسار نیست، آن را مایه شرمساری دانست و لیست امیدی که همه را ناامید کردند برای آن تشکیل جلسه فوری دادند و خلاصه همه دست به دست هم دادند تا این معضل را برطرف کنند، نکته اینجاست که منتقدین دولت و کسانی که در راستای بصیرت افزایی و بیداری و هشیاری مردم صحبت میکنند اغلب در سخنرانی کردن در اماکن نظیر دانشگاه ناموفق بودند و مجوز سخنرانی آنها لغو شد و کسی هم احساسی شبیه به شرمساری نداشت.
حال در این اوضاع که کشور باید بسیج شوند تا مقصرین لغو سخنرانی یک بنده خدایی را بیابند در چند استان مردم دیگر توان نفس کشیدن نداشتند، یا سیل آنها را خفه میکرد و یا اینکه در برخی استانها گرد و غبار آب و برق و گاز و اکسیژن مردم را منقطع کرده بود، که البته موضوع چندان خاصی نبود و همه تلاش میکردند مقصر حادثه دردناک پلاسکو را شناسایی کرده تا خدای ناکرده برای انتخابات پیش رو رقیب کسی نشود و مانع روی کار آمدن دولتی به با برکتی دولت یازدهم نگردد، لازم است خاطرنشان کنیم آتش نشانهای فداکار نیز نظیر حادثه قطار بیمه بودند و جای نگرانی نیست.
خوبی کار اینجا است که اعتبار به پاسپورت ما بازگشت و توانستیم در زمینه اعتبار پاسپورت همچنان از افغانستان و جیبوتی و موریتانی رتبه بالاتری داشته باشیم، حال آمریکا ما را راه نمیدهد به درک، بروند به جهنم ترسوها، آمریکاییها ارزش لبخندهای دیپلماتهای ما را درک نکردهاند، وگرنه مثل عراق که نباید حتما قهر کرد و اتباع آمریکا را راه نداد تا آنها عراق را از لیست تحریم خارج کنند، همیشه بخندید تا دنیا به روی شما بخندد، مهم نیست که حالا دنیا چندان هم نمیخندد و خنده ما را دلیل بر ترس دانسته و به توطئهای جدید دست میزند.
آری سال 95 شاهنامهای است که لحظه لحظه آن مایه عبرت است و پایان خوشی هم ندارد، اقتصاد مقاومتی هم به اقدام و عمل کسی منجر نشد، اما هرچه بود گذشت، کاش که عبرت بگیریم، از جلسههای اضطراری نمایندههای لیست امید برای لغو یک سخنرانی و اعتصاب غذای جاسوسی که گرای قتل عام مرزبانان را به دشمن داده بود، از برجامی که خون به دل خانواده شهدا به ویژه شهدای هستهای کرد، از موشکهای ماهواره بری که از ترس آمریکا به انبارها فرستاده شدند و مدارهای کشور به دست بیگانگان افتاد، کاش عبرتی برای ما حاصل شود تا دیگر انتخابی نکنیم که حاصل آن اقدامی باشد برای عملی که جز خسارت محض هیچ نبود.
باید به خاطرمان بسپاریم که هرکجا کسی حرفی زد و یا قلمی به دست گرفت تا خفتگانی را بیدار کند و ملتی را به راه هشیاری و بیداری ببرد در بهترین حالت بدترین ناسزاها و تهمتها را از سوی بالاترین مقامات قوه مجریه به جان خرید، حتی اگر آن کس رییس دستگاه قضا بود و تلاش میکرد تا دانه درشتهای خون مردم در شیشه کن را به دام قانون مبتلا سازد برای او چه توطئههای که نچیدند و چه برچسبهایی که نصیبش نشد.
سال اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل در حالی به پایان رسید که تنها یک حاصل برای ما خواهد داشت «عبرت» و این که ما از ماحصل این سال برداشتی داشتهایم یا نه در اواخر دومین ماه از اولین فصل سال مشخص خواهد شد.