هرچند فهرست خطاها به این موارد ختم نشده و نخواهد شد. خطای سنجش ناقص، خطای محدودنگری و خطای نگرش تکبعدی سه خطایی است که دست کم در همان لحظه نخست مرور صحبتهای رییس جمهور میتوان آنها را تشخیص داد. شایان ذکر است این نامگذاری، عناوین استاندارد نیست و نگارنده برای توصیف مطلب مورد نظر خود از آن استفاده کرده است.
خطای سنجش ناقص: روحانی درصحبتهای خود معیار سنجش دو اقتصاد ایران و آلمان را رشد اقتصادی این دو کشور قرار میدهد. هرچند پیشبینیهای متعددی از رشد اقتصادی کشورها در سال 2020 انجام شده است اما یکی از مورد استنادترین آنها، گزارش صندوق بینالمللی پول است.
در گزارش اکتبر این نهاد رشد منفی 6 درصدی برای آلمان و منفی 5 درصدی برای ایران پیشبینی شده است اما همین گزارش در ادامه تورم (رشد شاخص قیمت مصرفکننده) 0.5 درصدی، مازاد تجاری 5.8 درصد GDP و نرخ بیکاری 4.3 درصدی را برای آلمان برآورد کرده است؛ این در حالی است که پیشبینی این نهاد از تورم ایران 30.5 درصد، از تراز تجاری منفی 0.5 درصد GDP و از بیکاری 12.2 درصد است. هرچند اعداد و ارقام به تنهایی نمیتوانند معیاری کامل برای مقایسه وضعیت اقتصادی دو کشور باشد اما همین ارقام نیز به وضوح تفاوت دو اقتصاد ایران و آلمان را در این سال بحرانی نشان میدهد.
خطای محدود نگری: در تحلیل رکود اقتصادی ناشی از کرونا عموما دو الگوی رکود V شکل و U شکل به کار میرود. در رکود V شکل تحلیل میشود با برطرف شدن عامل بحران، اقتصاد خیلی سریع در مسیر بهبود قرار میگیرد اما در الگوی U شکل مدت زمان طولانیتری برای بازگشت اقتصاد به مسیر اصلی نیاز است.
استناد به پیشبینیهای جهانی نشان میدهد در حال حاضر کارشناسان الگوی V شکل را برای توصیف رکود ناشی از کرونا مناسب میدانند به طوری که برای اقتصاد آلمان در سال 2021 و 2022 رشد مثبت پیشبینی شده و برآورده میشود تقریبا بعد از 2 سال اقتصاد به وضعیت قبل از کرونا باز میگردد اما در اقتصاد ایران وضعیت به طور کامل متفاوت است.
در 9 سال گذشته اقتصاد ایران 6 سال رشد منفی را تجربه کرده و روند کلی اقتصاد در یک دهه گذشته نزولی با رشدهای مقطعی بوده است. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس اگر از سال 1399 به مدت 6 سال هر سال رشد اقتصادی 8 درصد اتفاق بیفتد درآمد سرانه کشور به سطح سال 1390 بازمیگردد. در چنین شرایطی بدیهی است نمیتوان رکود حاکم بر اقتصاد ایران را با کشورهای دیگر حتی در منطقه نیز مقایسه کرد؛ در این میان مقایسه ایران با آلمان به عنوان چهارمین اقتصاد جهان جای تعجبی بسیار عمیقتر دارد.
خطای نگرش تکبعدی: بی شک در مقایسه وضعیت اقتصادی کشورها به ویژه دربرابر یک بحران همهگیر یکی از مهمترین معیارهای قضاوت نحوه مقابله با پیامدهای بحران است. دولت آلمان طی این مدت بستههای مختلف اقتصادی را برای مقابله با بحران درنظر گرفته که بر اساس برآوردهای مختلف نزدیک به 9درصد GDP این کشور میشود.
سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه برای تولید واکسن، یارانه کوتاهمدت برای حفظ مشاغل، گسترش مزایای مراقبت از کودکان برای والدین کم درآمد و دسترسی سهلتر به درآمد پایه برای خوداشتغالها، کمک مالی به صاحبان مشاغل کوچک و افراد خود اشتغالی که وضعیت شغلی آنها تاثیر شدیدی از ویروس داشته است، تعویق مالیات بدون بهره تا پایان سال، طولانیتر کردن مدت زمان بیمه بیکاری و مزایای مرخصی والدین بخشی از سیاستهای دولت آلمان در مواجه با بحران است.
در کنار این سیاستها بسته تحرک مالی 757 میلیون یورویی (معادل 24 درصد GDP) نیز برای کاهش خسارات شیوع ویروس مصوب شده است. مقایسه این سیاستها با آنچه در اقتصاد ایران اتفاق افتاده است وجهه دیگری از تفاوتها را در مدیریت شرایط جدید بین دو کشور مشخص میسازد.
اگرچه میتوان این فهرست را ادامه داد اما توجه به همین اصول پایهای نیز نشان میدهد چطور در سطوح بالای سیاستگذاری کشور، در خوشبینانهترین حالت «خطا»ی تحلیل وجود دارد. باید دید مشاوران با چه رویکردی چنین اطلاعاتی را به رییس جمهوری انتقال میدهند؛ اطلاعاتی که باور به آنها میتواند فاجعهبار باشد.