• پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
  • الخميس 24 شوال 1445
  • Thursday 02 May 2024
فرهنگی

رسانه ها پالایش خواهند شد!؟

   30 آذر 1395  337

 

مهدی برزین- مطبوعات رکن چهارم دمکراسی است، مردم سالاری ترجمان دمکراسی و در کشور ما با روح اسلام درآمیخته و تبدیل به تجربه ای والاتر شده است، مردم سالاری دینی که انسان را به عنوان خلیفه الله بر روی زمین، حاکم بر سرنوشت خود می داند.

قانون اساسی در فصل حقوق ملت آن را به رسمیت شناخته است، و حالا این مطبوعات و رسانه ها هستند که علاوه بر بار اطلاع رسانی از آنچه رخ می دهد و چرایی و چگونگی آن، وظیفه آگاه سازی آحاد ملت را در حوزه های مختلف به دوش می کشند.

تحلیل شرایط و آگاهی بخشی نسبت خود و پیرامون، بازشناسی جریان ها و تبیین فکری مسایلی که جامعه به آن مبتلا است در کنار تذکر و دیده بانی از حقوق، خواسته ها از رسالت های مطبوعات محسوب می شود.

در جای دیگر این مطبوعات هستند که مانند یک فانوس دریایی ساحل امن را نشان می دهند و هشداری برای افتادن به دام صخره های کشنده در تاریکی و طوفان هستند.

چشم های تیزبین روزنامه ها و رسانه ها مراقب هستند تا مخاطبان در روزهای حادثه، مسیر راه گم نکنند و اگر جایی انحراف و خطا یا روندی بر خلاف مصالح عمومی جامعه یا به خطر افتادن آرمان های ناب الهی و انسانی آن را مشاهده کنند، دستشان بر قلم و زبانشان در خدمت اصلاح  باشد.

روح جمعی رسانه بنایش بر خیر عمومی است و قرار نیست مثلا، نفرت یا یک سیئه اخلاقی را رواج دهد.

قصه هر کسی روزنامه و مجله می خواند یا با یک رسانه (تلویزیون، سایت خبری، وبلاگ و ...) ارتباط برقرار می کند، وقتی تمام می شود باید چیزی اضافه کرده باشد، آگاهی جدید یا کم کند مثل زدودن یک ضعف در دانسته ها!

در دنیای واقعی اما اوضاع کمی پیچیده تر است، قبل ترها می گفتند روی کاغذ خوب نوشته شده اما باید دید در عمل چه می شود.

اینجا هم همان داستان است منتها اجرایش هم  بیشتر روی کاغذ است! تراوشات ذهن و قلم روزنامه نگار یا منویات یک دبیر یا مدیر مسوول وقتی در نوشته و صدا و تصویر، نشر می شود پر است از قضاوت های شخصی، برداشت های جهت داده شده یا مصلحت های زودگذر.

رسالت در هجوم هزینه ها گم می شود، منافع زوگذر سقف آرمان های بلند را پایین می آورد و بی بصیرتی، برداشتی مغلوط و آشفته از حقیقت را به نیروی انسانی تحمیل می کند.

خبرنگار خود را به خواب می زند، مسوول گوشش را بدهکار نمی کند و در نتیجه جامعه در رخوت فرو می رود.

این جاست که میدان برای جولان فکر غلط، انحراف و نفرت پراکنی باز می شود، و راه میان بیراهه ها گم می شود.

قطب نمای فکری جامعه دچار اختلال می شود و قطب کاذب را نشان می دهد تا حق مهجور شود.

تعصب ورزی جای عقلانیت را می گیرد، احساسات و هیجانات زودگذر اختیار را در دست می گیرد.

غرض این نیست که ما گرفتار چنین بلایی شده ایم بلکه تذکری از سر احساس وظیفه!

به تغییرات چند سال در عرصه اطلاع رسانی و ارتباطات نگاه کنید! به نقش رسانه در شکل دادن به فضای فکری عمیقتر فکر کنید. ببینید هر شهروند یک رسانه چه بر اذهان مردم آورده است.

از یک سو قرار گرفتن ابزار اظهار نظر یا بیان کردن خویشتن برای رشد جامعه و شفاف شدن آن مفید است اما گرفتاری جایی است که صاحب قلم یا ایده یا کسی که می خواهد جهت رسانه ای یا روزنامه ای را تعیین کند خودش از ابتدا اسیر فضای غیرحرفه ای و غیرکارشناسانه این رسانه های زاییده فضای مجازی باشد.

عامل بسیاری از آسیب ها و تغییر محاسبات نه فضای مجازی و شبکه های اجتماعی است و نه رسانه مغرض در آن سوی مرزها!

فقدان سواد رسانه کافی در مخاطب و اصرار بر نپذیرفتن تغییر در سطح نخبگان، به مدد بخش تاریک فضای مجازی آمده تا در غیاب تحلیل مناسب و مصلحت سنجی به تخریب ناخواسته بنیان های فکری و دامن زدن به نقاط ضعف جامعه بپردازد.

در واقع فضای مجازی تبدیل به کاتالیزوری برای عیان شدن عیوب نهفته ما شد.

انتشار شایعات، برملا کردن مسایل شخصی افراد، تهمت و دروغ و لجن مال کردن مخالف پیش تر هم بوده اما ابزار مدرن انجام آن را تسهیل کرده است.

در این جا مطبوعات و رسانه های ما چه می کنند؟!

بیش از 90 روزنامه و 3000 هزار نشریه هفتگی، ماهانه و گاه نامه، تیراژ روزنامه ها چقدر است؟ بین 800 هزار تا 1 میلیون و دویست هزارتا! شانس بیاوریم همین تعداد یا دو برابر آن هم نسخه الکترونیکی آن را می خوانند.

این یعنی فاجعه، وقتی فقط یک روزنامه در ژاپن بیش از 10 میلیون نسخه در روز چاپ می کند و تازه نسخه الکترونیک آن هم مشترکان بسیاری دارد که آبونمان پرداخت می کنند، این وضع را قیاس کنید با ما و این همه عنوان!

به قول قدیمی ها: آفتابه لگن هفت دست و ظاهرا شام و نهار در حد هیچ.

وقتی زیست نشریه تنها وابسته به آگهی و رپرتاژ باشد و نه ترکیبی از آن و حق اشتراک خوانندگان، چه انتظاری برای استقلال او می ماند؟!

زمانی که یک روزنامه یا مطبوعه ایجاد شده تا با استفاده رانت یا رابطه و آشنایی به درو کردن تبلیغات و آگهی های دولتی یا خصوصی مشغول شود، آیا می توان انتظار داشت دستگاه آگهی دهنده را نقد کند؟

البته کم نیستند همتایان ما در جاهای دیگر دنیا که نقد خود را می کنند و آگهی را نیز می گیرند، یعنی کسانی مسوول بخش های خصوصی یا عمومی و دولتی هستند که به ضرورت نقد پی برده اند و حاضرند حتی هزینه آن را بپردازند اما نقاط ضعفی که دور از چشم شان مانده را بفهمند!

وقتی شرایط حرفه ای برای دریافت مجوز نه بر اساس استعلام های صنفی و تایید نسبی توانایی شخص در کار  رسانه، که داشتن مدرک است چه امیدی به شکل گیری کار حرفه ای است؟!

نبود اتحادیه های صنفی قدرتمند در سطح کشور و تقلیل آن به سطح محلی اگر چه در بدو امر چیزی شبیه تفویض اختیارات یا کم کردن بروکراسی اداری به نظر می رسد ولی چون قوانین رسانه و مطبوعات در همه جای کشور یکی است، پس قدرت اتحادیه های صنفی محلی با توجه به حجم مطبوعات هر استان یا جمعیت و قدرت اقتصادی آن دستخوش تغییر می شود.

نوسان قدرت اتحادیه های صنفی در دو سطح قابل بررسی است، ابتدا سطح دورنی آن است که خبرنگاران و روزنامه نگاران شاغل با توجه به نبود یک سامانه جامع صنفی برای ترقی یا پیگیری مسایل صنفی خود مثل حقوق، پاداش و شرایط بازنشستگی باید در سطح محلی چانه زنی کنند و چشم انداز ارتقا در سطح ملی کم رنگ می شود که همین کم رنگ شدن هم باعث به هم خوردن توازن بین کارفرماها و شاغلان این صنف می شود.

برای مثال اصفهان را در نظر بگیرید، خانه مطبوعات دارد و هم انجمن صنفی روزنامه نگاران، انجمن ورزشی نویسان و انجمن عکاسان که بماند. صحیح است در استان این همه تشکل مربوط با مطبوعات و رسانه ها! مسوولان در برابر این چند دستگی تکلیفشان چیست؟ در بهترین حالت اولیای امر دچار سردرگمی خواهند شد و این حتی می تواند به بازی گرفته شدن این اتحادیه ها بیانجامد. آسیب دیگر هم شکل گیری اجتماع پیرامون چیزی جز منافع و خواسته های صنفی است که باعث می شود جهت گیری های خارج از مطبوعات اعضا، به تصمیم گیری یا اظهارنظر آنها راه پیدا کند.

در سطح بیرونی نیز قدرت کلی اتحادیه با توجه به اختیارات سیستم محلی رو به کاهش گذاشته و حضور لابی های محلی و منطقه ای که از حضور صنایع یا فعالیت های اقتصادی منطقه ای ناشی شده، باعث می شود صنفی مثل مطبوعات به دلیل همان وابستگی های اقتصادی و ارتزاق محلی خود نتواند به صورت موثر در برابر آنها ظاهر شود یا به استیفای حقوق روزنامه نگاران بپردازد.

بدترین حالت هم همراستایی کارفرمایان با همین لابی های محلی است که دیگر جای نفس کشیدن برای مطبوعات نمی گذارد.

 برای تطبیق رسانه ها و مطبوعات با شرایط جدید، باید از مرحله واکنش به کنش رسید، در برابر هجوم اطلاعات، کم شدن فاصله تولید و مصرف خبر، کاهش زمان انتقال خبر به درلحظه و به طور خاص در اینجا، کمبود سواد رسانه برای تشخیص سره از ناسره، باید به تولید محتوای قوی و در عین حال عادت دادن مخاطب به خواندن یا شنیدن تحلیل مبتنی بر اصول پرداخت.

مطبوعات و رسانه ها باید ضرورت های قرن بیست و یکم را درک کنند، کمربندها را محکم ببندند و خود را برای دوره ای که نسخه چاپی حذف می شود، آماده کنند.

اگر آینده پژوهی را از همین نقطه شروع کنند و سپس آن را به حوزه های ختلف تسری دهند، هم خود را نجات داده اند و هم در انجام رسالت خود موفق تر خواهند بود.

رسانه ها پالایش خواهند شد، دیر یا زودش معلوم نیست اما در دنیای امروز اگر حرکتی یا کنشی از محتوای خود تهی شود و به جای پرداختن به وظایفش از به خاطر حس بقا دست و پا بزند، قطعا حذف خواهد شد.

در این بین هم نباید از نقش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی غافل شد، وزارت خانه ای که مسوول است و پاسخگو در برابر اهالی فرهنگ و رسانه کشور، این نهاد قانونی یا باید شرایطی را فراهم کند که خود اتحادیه ها به صورتی که ایجاد انحصار شود، خود را پالایش یا به روز رسانی کنند و یا معیارهای سخت تری از لحاظ حرفه ای بودن را لحاظ کند.

البته آسیب نقش پررنگ دولت چه در حمایت و چه اعطای مجوزهای فعالیت، اگر چه ممکن است گروهی را برآورد یا بنشاند اما در غیاب ساز و کار قدرتمند صنفی، در صورت حسن نیت مجریان، در حال حاضر روش کم هزینه ای برای نظم بخشیدن به فضای رسانه و مطبوعات کشور است.

نکته پایانی هم پایان عصر مونولوگ در رسانه های تصویری مثل صدا و سیما است که باید بالاخره برای آن فکری کرد، در حالی که ارتباط دو سویه میان خطیب و مخاطب هر روز بیشتر می شود و تمایل به شخصی سازی در دریافت داده رو به افزایش است، بهتر است تا دیر نشده از موضع کنش در برابر این مساله ظاهر شود.

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس