• يكشنبه 16 ارديبهشت 1403
  • الأحد 27 شوال 1445
  • Sunday 05 May 2024
اجتماعی

بحران در مدیریت

   22 ارديبهشت 1398  1527

کیاست - مهدی محمدی - سیل کلمه ای سه حرفی ست که درکی از انبوهی و بسیاری را به همراه بازه ای کوتاه از زمان به ذهن متبادر می کند، مفهومی که انگار قرار است یکباره از بالا به پایین بیاید، بشورد و برود! یک ماهی شده که این مفهوم در قالب متاع گرانبهای آب، آمده، می آید و انگار نمی خواهد برود، از وقتی که شیب تندش را طی کرده، در دشت های خوزستان و گلستان، روی زمین پهن شده و عالم و آدم را خیس و گل آلود به تکاپوی جانانه ای واداشته است، تکاپویی از جنس تقلای حیات، آن هم در روزگاری که انسان بیش از هر زمان دیگری نسبت به مخاطرات و اداره کردنشان، خود را آگاه می داند.اما چه می شود که مساله و پیشامد، اینجا همزاد بحران و اداره کردنش مانند کلاف سردرگم به نظر می رسد؟

کسی در این میانه که با فرونشستن آب انبوه خسارت ها عیان نمی شود، سووال نمی کند چرا اینقدر زیاد! چرا در این حجم و چرا باید سیل و هر پیشامد و اتفاقی در کشور تا آستانه بحران پیش برود، خانمان ها را بر باد بدهد و زبان ها را بر شماتت دیگران از کم کاری و کارنابلدی شان بگشاید؟ استانداری که رنج چند روز نخوابیدنش یا مدیری که درد گل آلود شدن یا کتک خوردن از مردم را به رخ می کشد، آیا فراموش کرده که تکیه زدن او بر صندلی های بلند ریاست نه از برای خالی بودن عریضه که به خاطر اداره همین روزها بوده و یا گمان برده اند تنها شریک روزهای خوب و آفتابی هستند و می توانند با افکندن ریسمان تقصیر بر گردن آسمان، زمین و تغییر اقلیم از بند مسوولیت بگریزند و به گاه از سر گذشتن بحران، پیرزومندانه در نقش قهرمان ضد بحران به صحنه بازگردند؟

آیا نمی توان از آنها که مجوز ساخت و ساز در مسیر رودخانه ها را داده اند یا از لایروبی مسیل ها غفلت کرده و اجازه تراشیده شدن جنگل ها را داده اند به جایی شکایت برد، چند درصد این اطمینان را می شود به شهروندان داد که اگر این بلا از سر گذشت، دیگر بار در بر همان پاشنه نخواهد چرخید، بی کفایت ها به خانه هایشان برمی گردند و کتاب قصه بحران تا حاثه بعدی بسته و به طاق نسیان سپرده نخواهد شد؟ پاسخ در شرایط فعلی چیزی میان بله و خیر است، انگار که باید گفت: آری شود اما به خون جگر شود.

اگر همین امروز تصمیم گرفته شود که برای مقابله با مخاطرات یا کاهش خسارت ها و به حداقل رساندن تاثیر بحران ها، باید آستین همت را بالا زد، مشکلی دیگر به قدمت همان مخاطرات در برابر مدیران قد علم خواهد کرد، مشکل و مساله ای که حالا از مرحله چالش گذشته و بدون اغماض و تعارف باید نامش را بحران نهاد، بحران مدیریت در تمامی ساختارهای اداره شهرها و نهادهای مرتبط با اقتصاد، معیشت، اقلیم و محیط زیست که موجب تنگ شدن قافیه تا سرحد دست بر سر کوفتن و درگیر شدن کل کشور با بحرانی تازه آن هم در برهه حساس کنونی شده است.

مدیریت سال هاست که در سراسر دنیا با تحولات بسیاری همراه شده و مدل های گوناگونی از آن، مراحل آزمون و خطا را پیموده اند و امروز می توان با کمک الگوریتم ها و شیوه های مناسب آمارگیری، عملکردهای مدیریتی در سازمان های مختلف را تجزیه وتحلیل کرد تا به نقاط ضعف، قوت، کمبودها و نقایص موجود در آن در کنار راه حل های مناسب برای حل مساله ها پی برد، اینجا در ایران هم اگر نه همگام با پیشرفت های جهانی، در برخی از سازمان های خصوصی و غیر رانتیر، می شود طلیعه های اقبال به مدیریت علمی و مبتنی بر دانش روز را مشاهده کرد و کسانی را دید که در اتمسفر نامعین اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور، برای جایگزینی راه های نو با کوره راه های بی سرانجام پیشین تلاش می کنند.

رویش های امیدوار کننده در بخش خصوصی البته هنوز نتوانسته بر هسته های سخت مدیریت دولتی تاثیر خاصی بگذارد، علی رغم شایع شدن گفتمان نوین مدیریتی و جاری شدن کلیدواژه هایی چون توسعه پایدار بر زبان تصمیم گیران و ذینفوذان تصمیم ساز، راه طولانی و پر و پیچ خمی تا رسیدن به نقطه درک نیاز بری تغییر پارادایم های مدیریتی کشور باقی مانده است.

در شرایطی که کشور ایران به جز بحران فربه شدن اقتصاد دولتی و ناکارآمدی بروکراسی اداری ناکارآمد، با بحران های ناشی از بی تجربگی و کارنابلدی در اداره مخاطرات و خسارات ناشی از بلایای طبیعی نیز مواجه شده، یک روی دیگر سکه نیز در حال خودنمایی است، کاهش سرمایه اجتماعی دولت و پاسخگو نبودن راهبردهای کلاسیک برای عبور از گردنه های چالش برانگیز مدیریت بحران، همان روی دیگر بحران مدیریت است که امان را از مردم بریده و خواب را از چشم مدیران ربوده و کشتی تصمیم گیری را در دریای تلاطمات زمانه تا مرز به گل نشستن برده است، اخباری که از دستور معاون وزیر کشور به استاندار یکی از استان های سیلزده مبنی بر گشودن دریچه های برخی سدها در زمستان گذشته و بی اعتنایی مدیر مزبور یا عدم لایروبی گرگان رود و دیگر مسیل های استان گلستان و همچنین ناتوانی برخی استان های جنوبی در جذب اعتبارات مقابله با آفات(همچون هجوم ملخ) منتشر شده، در صورت واقعیت نشان دهنده نوک کوه یخی است که اگرچه در میانه سیلاب رخ نمی نماید اما با فرونشستن آن، روی دیگرش را در زمان بازسازی نشان خواهد داد.

شاید بتوان گفت اگر بازسازی و بهسازی در کنار اصلاح ساختار مدیریتی این مناطق و تسری آن به دیگر نقاط کشور به دستور کار مدیران بالادستی و مطالبه شهروندان و نخبگان جامعه تبدیل شود، آنگاه می توان به پرسش هایی که امروز، عموم جامعه از چرایی و چگونگی مقابله با آثار بحران های طبیعی مطرح می کند و انتظار او برای اصلاح عملکردها و روش ها پاسخ داد.

ممکن است با تغییر دادن فرمان از مسیر مسوولیت ناپذیری، خودبسنده پنداری و بی توجهی به تجربیات بشری در عرصه مدیریت، حرکت به سمت تغییر پاردایم های سنتی اداره جامعه و اقتصاد در چهارچوب مبانی توسعه پایدار و درک اهمیت حفظ منابع انسانی را آغاز کرد، می شود با میدان دادن به نخبگان برای نقد، بازگو کردن نواقص و پذیرش مسوولیت ها در هر سطحی از مدیران، مرحله اول گذار از بحران مدیریت یا به زبان ساده تر مدیریت ناکارآمد دولتی را آغاز کرد و پرسه زدن در حاشیه فردا را به گام برداشتن استوار در مسیر توسعه پایدار تبدیل کرد.

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس