• جمعه 28 ارديبهشت 1403
  • الجمعة 10 ذو القعدة 1445
  • Friday 17 May 2024
اجتماعی

همسریابی اینترنتی مظهر « نماد » و « نمود »

   24 فروردين 1394  304

محمد رضا سلیمی - سقراط، این پیامبر و اندیشه ور بینظیر و بی همتا با صدق، بدلیل آنچه که بود یعنی«واقعیت» بی دغدغه جام شوکران را لاجرعه نوشید.

 

پس با وابستگی به زندگی و احیانا ترس از مرگ نتوانست به واقعیت حقیقی خود پشت کند. دیوانه نبود! جنون های غیرواقعی را می دید، « هیچ حقیقتی بدون واقعیت بقاء نمی یابد» اگر هنگام دروغ و جعل خود پشت اینترنت به واقعیت دروغ های خود واقف شویم « عین این می ماند که هرگز کذب نگفته ایم» و سرآغاز رهایی و گشودن گره های کور عقده و عقیده است. و ختم منِ باید و نباید... است!

قدرت تابش آگاهی از طریق درک واقعیت های درون و بیرون، به حدی است که هیچ قدرتی متصور نیست. کیمیا، اکسیر، اثیری... اسم های اعظم و پنهان همین است. بی غرض به امراض خود بی هیچ توجیهی نگاه کنیم...

به خصوص پشت ماشین اینترنت که هیچ تقابلی ندارد، بلکه انعکاس افکار ما برماست! آئینه مدرنی که از طریق خطوط تصویر، خویش را که تصور در پسِ آن باقی می ماند برملا می کند و بر ما باز می تاباند.

در هر لحظه و هر کجا که می خواهیم و هر جا که بخواهیم قرار داشته باشیم. به خود می توانیم کمک کنیم انرژی های سیال دنیا به کمک ما خواهند شتافت. فقط به این دلیل به ظاهر ساده که از چیزی که هستیم نقطه صفر- صفر ماست و تشعشعات کل هستی در این صفر می ریزد و بر می آید.

مثال ایرانی می زنیم:« کورش بزرگ در زمانی که می خواست با ارتش رُم درگیر شود خبر آمد که ارتش مقابل نفرات و تجهیزاتش چند برابر ایرانیان است، کورش اندیشه کرد و عاقبت کسی را فرستاد که در کوچه و بازار رُم بگردد و از نحوه داد و ستد مردم و برخوردشان با هم خبر بیاورد. وی به محض اخبار درستی که از نمام شنید بلافاصله دستور حمله داد و زود بر رُم پیروز شد.

حکمت عمل مذکور را که از او پرسیدند؛ کوروش گفت: وقایع در بازار و میان مردمان رُم دروغ «نمادی» و راست «نمودی» را تشخیص داده است و در آنچه از خود ساخته اند اسرار می ورزند و این، آنها را بی ریشه و سست گردانیده بود.»

و حال امروز:

 در قرن 21 سایت های اینترنتی و همسریابی مظهر این دو گردیده است«نماد و نمود» این گونه است. که خیلی از ما از طریق این وسیله مهم و مدرن فقط دروغ نمی گوئیم، دروغ مقابل چیزی که راست است، در صورتی که اصولا چیزی بعنوان راست نمی باشد. کلا قابل لمس وجود ندارد که حال متقابل باشد، همان « نمود» انگاری است و « نماد» هم قابل رویت نیست. اسم، رسم ، روح ، جسم که از طریق هوا و اصوات که خودِ جاعل را به مرکز قدرت برسانند، مثل این حرف که اینترنت و همسریابی نیز کپی از غرب است و دوستی دختر و پسر را اشاعه می دهد. و از آب گل آلود می خواهند « همان خوش رقصی خودمان » هشت پای سیاست را به چنگ آورند- یا بعضی دیگرشان «خان باجی های قدیم» را ترجیح می دهند. این ها عاشق کارچاق کنی هستند...

راه درست، و آوردن آب به جوی، تنها از طریق مدیران لایق، صادق و اینترناسیونال، پاک و دارای شعور ذاتی و درک اکتسابی قوانینی است که: در این راستا و در دنیای مدرن حک و اصلاح شده است.

انگار دچار نفرین ابدی شده ایم، که مدیران نالایق یک پایه شوربختی همیشگی و تاریخی ما مردمان باشند. کلا پاشنه آشیل مدیر و مدبر در این راستا و راستاهای دیگر است.

و اخلاق است که مردم باید در فضای آزاد خویش بدست آورند، نه ارشادی، قالبی و زورکی... مردم فرانسه براحتی با این سایت ها و اماکن ارتباط می گیرند و احیانا ازدواج درخور خود را می یابند. و نیازهای قاعده مند دیگر را احیانا... – پدرجان بچه ها باید دست و پا بزنند تا تکامل یابند- وگرنه این کار ظاهرا بیهوده را در سن 40 سالگی باید انجام دهند یا در 90 سالگی که می خواهند بروند آن سوی آب حیات، « به قول افلاطون» اگر به تکامل نرسیده باشند و دست و پا نزده باشند، با پس گردنی به این دنیا برمی گردند تا دست و پا بزنند. – پدرجان قوانین و قواعد طبیعی خدا جایی گم نمی شود، و لایی نمی توان کشید- بعضی ها به این اسم، قواعد را انکار می کنند، تکامل طولانی در پیش دارند و تا عقلشان پخته نشود، حالاحالاها باید بار و بندیل سفر از گردن بیاویزند.

یکی می گفت؛ هر چند ما ملتی بچه نیستیم،لذا فراموش تاریخی از دست و پازدن، صد پله بدتر است. ظلمات مطلق است؛ مثل اینکه در تاریکی اتاقی بخواهیم با صدها جن و شیطان بجنگیم...

آقا تا اصل گزارش یادمان نرفته ... چه کنیم دست خودمان نیست، حاشیه و سایه نویسی را دوست داریم. خلاصه؛ این قضایا معجونی شده، جنگل انسان های اولیه، « بدون نسبت» شتر، گاو، خر در پلنگ...

احیانا کسی در این راستا صداقتی ببیند، و در این سایت ها راستی بشنود انگار توانسته از ارتش سرخ سان ببیند، و مدال کارکشتگی از برادر بزرگ دریافت بدارد. و تا آخر عمر پُز مانیفیستی بدهد.

بی پناه کسانی که در این سایت ها بدنبال « جان پناه» می گردند... مثل آن می ماند که آدمی از روی فقر و فاقه بخواهد سفره هفت سین بچیند... ، یا اینکه با لجبازی و دهن کجی به دنیا و پیرامون ، آخرین ریال خود را با تشریفات به متکدی بدهد.

و این بی رحمی و بی ملاحظه گی به خود، حقیقتا داستانی دارد: و آن انتخاب یکی از چهار ستون دنیای حاظر است که آدم توسط نیروی جنسی، ناگزیر می گردد. به زبان ساده هر گونه دخالت منجر به سیل می گردد، مردمان خرد، هم از سیل و سد دوری می جویند.

دروغ پشت اینترنت ولاغیر (اگر خودآگاه ، کلاه بردار نباشد) ؛؛ دروغ نیست، بلکه نوعی تناقض با خود است؛ که توسط تخیل، به انرژی خود سامان می دهد و رنگ بنفش انسان ها به جولان و گردش و ولگردی می گردد.

که شاید ناخودآگاه با نیروی درونی خود کمی به « معرفت خاموش» که چراغ خاموش، طول و عرض آدمیان را طی می کند، ارتباطی برقرار کنند. سیروسفر جادویی است، جادوی بی حدومرز است. مگر بر آن بتوانیم مسلط شویم. و فائق آمدن بر هر گونه تخیل، نوعی تمرین و فائق آمدن بر آنی که هستیم، می باشد.

این گزارش دقیقا بنابر حقایق استوار گردیده است. باری، نیروی باه موتور متحرکه و تداوم و توصیف دنیای روزمره امروز است. بعضی ها بیشتر ناخودآگاه در این راستای غیرمعمول به کار می گیرند، مثل تخیلاتی که شکل واقعی می شوند، مثل همان اثر «سروانتِس» مردی که با آسیاب بادی می جنگید... احمق نبود. برعکس فوران انرژی تخیل و توان جنسی اش بود، کلا مردمانی که دنیاهای عجیب و غریب می بینند یا تدارک می چینند. از فیلسوف ها تا نویسنده ها و بخصوص شعرا... و اما خیلی ها، در راستای خاک وغریزه بکار برده، که همه اوقات، با کلک و فن شکار و کمین، نیروی جنسی خود را بکار می برند. حال اگر راه بدلایل سنتی،  تابو، اقتصادی و هر چیز دیگر مانع شوند این شکارها پیچیده تر می گردند. کلاهبردارها از این امر جدا نیستند فقط از این طریق به چیزی دیگر متمرکز می شوند.

ما نمی دانیم حالت گذار نیاز حیاتی به ازدواج جوانان باید مرتفع گردد؟ یا دخالت صد در صد خانواده ها باید به اجبار لحاظ گردد!...

قیاس کردن این مسائل با غرب، بی ربط ترین حرفی است که می توان زد؛ این افراد تا ابد می توانند، بروز مسائل جنسی را کتمان کنند، دنیا هم کار خود را می کند...

دکتر افروز که چاره ای برای زیرزمین نمی بیند، چیزی مثل گود زوخانه را پیشنهاد می کند. عده ای دختر و پسر جمع شوند و ... .

پدرجان موضوع؛ اینترنت است که با این حرف ها پایان نمی پذیرد، کشک خاله است، راهی نیست. باید جوابگوی اینترنت و بنگاه های همسریابی و لاغیر باشیم.

افکار چنین آدم هایی تخت خواب دیکتاتورهاست. سروپا را می زنند تا قربانی اندازه شود. این اَحراف چون تمایل تقابلی دارد به نتیجه نمی رسد.

آیت الله مکارم خوب می گوید؛ « مخالفت با اینترنت بدتر از سنت های مخرب است.» سازمان جوانان : « بنگاه جواب می دهد به شرط اینکه...» - هیچ شرطی به جز واقعیت جوابگو نیست.

گزارش مستقیم با افرادی که با اینترنت دَم خور هستند. خانم خاطره شیرزاد دانشجوی کامپیوتر فی البداهه شعری به این مضمون سرود:

عشق سرکوب شده در دیار امروز

عشق علاقه شدید قلبی بود تا دیروز

از سایت های همسریابی چه فسادی جاری است

لجن زاری است که از احساسات ، پوچ و خالی است

خانم فرحناز لیسانس  ادبیات فارسی، خانه دار: موجودیت اینترنت را می پذیرد اما منفی، مثبت آن را نحوۀ استفاده از آن ترسیم می کند.

خانم تهمینه لیسانس زبان خارجه، مسیر منتهی به تاهل را طی می کند، برای ازدواج صحیح برترین راه ممکن را بنگاه و اینترنت می داند.

خانم پریسا دانشجوی حسابداری: قابل اعتماد نمی داند و وسیله خوبی در این راستا نمی باشد...

این نمودارهای چند، حقیقتا غیر از اینکه گستره واقعیت امروز است، و حکایت گر محور مختصاتِ متقابلیِ مدرنیته است و اصولا لااقل در این راستا، ما حتی در اوایل و استارت « تعامل » این دو هم نیستیم.

عادات و افکار سنتی غلط واقعا مسئله تکان دهنده ای است، مثل این که آدم در یک قالب بتونی گرفتار آمده باشد. و این را طبیعی ترین چیز دنیا بداند و این را کسی احساس می کند که واقعا قصد ازدواج داشته باشد، در پاگرد بنگاه همسریابی احساس حماقت و ضعف می کند. انگار تمام دنیا جمع شده اند و برای تحقیرش هورا می کشند...

همانطور که مدرنیته وارداتی و بسته بندی زمان شاه، کشنده بود... ، یک خود زنی تمام عیار.

باید ملتی، رنج آگاهانه ببرند و سیر تکاملی طی گردد، تا یک زندگی اندیشمندانه و مدنی فراگیر شود.
خانمی که از بردن نامش امتناع کرد گفت: فرد غربی، وقتی به خدماتی دست می یابد، اول فکر می کند چگونه به بهترین وجه استفاده کند، نقدی هم بکند، منظورش تحقیر قواعد بازی یا سوء استفاده نیست. اما اینجا بلافاصله به فکرمان می رسد، چگونه خود بزرگ بینی مان را ارضاء کنیم و به چه نحوی قواعد را دور بزنیم.

مثل دو خط موازی، نه قوانین دولتی و مدنی به ما می رسد و نه خط ما با چیزی منطبق می گردد. کلا امنیتی احساس نمی شود.

.....

عجیب است، مونث ها ذاتا شکارچی هستند و مذکرها در طلب این گونه چالش ها... چیزی که قواعد ذاتی هستی و اینجا هم اثر گذار است. اگر موانع سنتی و مدرن لحظه ای دست از سر آدمی بردارند یکدفعه، اتفاقی، انسان احساس می کند، هستی، حولناک تکان دهنده است، ابدی، منظم و مقتدر؛ آگاه و آزاد...

 

چه کسی صدا زد سهراب...

کفش هایم کو...

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

آخرین مطالب

  • یادداشت
  • گفتگو

پربازدیدترین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس