• پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
  • الخميس 24 شوال 1445
  • Thursday 02 May 2024
یادداشت

به ما می گویند رکن چهارم دموکراسی!

   16 آبان 1394  359

هادی زمانی- به ما می گویند رکن چهارم دموکراسی یعنی بعد از دولت، مجلس و قوه قضائیه این ما هستیم که بایستی عناصر حکومت مردم بر خودشان را فراهم کنیم.

دموکراسی شاید برای غرب معنا درستی نداشته باشد اما همانگونه که ارسطو در سیاست بیان نموده است «دموس در اصطلاح آتنی به معنای جمع روستائیان بوده و از این رو هر واحد روستایی را در آتن demoi و ساکنان آن را Demoail می نامیدند. در سال 509 قبل از میلاد بر اثر اصلاحات «کنستانتین» قانونگذار آتنی، اداره جامعه بدست روستائیان افتاد و از آن پس حکومت آتن را دموکراسیا (demokratia) نامیدند. یعنی حکومت روستائیان. هر چند بخش قابل توجهی از جامعه ایران، شهر نشین هستند ولی نباید به ایشان بر بخورد که آنها را دهاتی خطاب کنیم. چرا که اگر خواسته باشیم عنوان شهروند و یا به قول ارسطو poletes را به آنها اطلاق کنیم. بایستی سه وجه دموکراسی یعنی قوه مجریه، مقننه و قضائیه را در کنار توجه به این موضوع که «برای شهر عادی بهترین حکومت آن است که به دست طبقه متوسط اداره شود و هیچ حکومتی نمی تواند از پشتوانه طبقه متوسط که نیرومند ترین طبقات است، بی نیاز باشد» را لحاظ کنیم و چون طبقه متوسط که نماد توسعه شهر نشینی است و در حال حاضر با آپارتما ن مستقل 70 متری با خودرو ال 90، درآمد ماهیانه بیش از یک میلیون و چهارصد هزار تومان، تحصیلات روبه رشد، سرانه مطالعه بیش از یک ساعت در روز و سرانه تفریح یک ماه در سال شناخته می شود، در شهرهای ایران کمیاب است، آنچه می ماند دهاتی هایی هستند که یا به شهر آمده اند و یا در آنجا بدنیا آمده اند. فرقی هم نمی کند چون تقریبا در یک چیز مشترک اند. درآمد کمتر از یک میلیون تومان در ماه، سر و کله زدن با صاحبخانه های تازه به دوران رسیده، صف مرغ و شیر و سایر اقلام حیاتی برای زنده ماندن و تازه آن هم به قیمت خونشان، آن وقت وسط این همه دهاتی با معرفت که برای رای آوردن سیاستمداران خیلی با کفایتشان حتی از جیب هم خرج کرده اند. بنر و پوستر نذر مردی از جنس خودشان!! کرده اند به امید هزار آرزو و آمال!! بدون آنکه نگاهی به گذشته و آنچه که روی داده بیندازند. بدون آنکه حتی یک کلمه تحقیق را بتوانند تلفظ کنند. آن وقت من روزنامه نگار حرف از رکن چهارم دموکراسی می زنم. بله اگر منظور همان حکومت روستائیان است که بالاخره ما هم از جنس همین مردم با کمی خرده شیشه کمتر نسبت به بعضی ها هستیم... .

شهید بهشتی و بزرگان  نظام، واقعا افرادی متعالی و اندیشمند بوده اند، چرا که برطبق قانون اساسی جمهوری اسلامی به برکت خون بهترین جوانان این مرزو بوم، آزادی بیان و آزادی مطبوعات جایگاه ویژه ای دارند. برای مثال تنها دبیر شورای عالی امنیت اجازه دارد نسبت به توقیف یک روزنامه اقدام نماید و ... آنوقت می بینیم در دوره ایی رکن سوم دموکراسی نظام به واسطه یک بابایی که در دولت نهم قصد داشت، مشکل درمان و سلامت مردم را حل کند! به عنوان دادستان ویژه انقلاب اسلامی خودش تیشه بر ریشه قانون جامع و مقدس نظام که به قول امام فصل الخطاب امور است، می زند و به استناد یک ماده واحده روزنامه را در کنار قداره، چاقو و هفت تیر و روزنامه نگار را هم در کنار لات و لوت های میدون کهنه و پایین دروازه قرار می دهد و پشت سر هم آنها را توقیف، در روزنامه را تخته و ارکان چهارم دموکراسی را هم روانه زندان می کند. هیچ کس هم کاری نمی کند. پدر گفتگوی تمدن ها  هم که رییس جمهور یعنی رییس رکن اول دموکراسی  بود، هم ترجیح می دهد، نقش یک پوپولیسم هوشیار را بازی کند! بعد تیشه جناب دادستان به ریشه می رسد اما تن بی جان رکن چهارم دموکراسی با رمقی که در خود دارد تا چهارمین سمینار بررسی مسایل مطبوعات ایران خودش را می رساند. به امید آنکه معاونت مطبوعاتی وزاررت فرهنگ و ارشاد اسلامی که خود یک روزنامه چی است، کاری برای نجاتش انجام دهد. اما امان از دوغ لیلی که ماستش کم بود و آبش خیلی.

از آن طرف این درخت تنومند رکن چهارم دموکراسی که قلمه ای بد فرم از درخت 200 ساله غرب و خصوصا فرانسه و انگلستان است با این که ریشه در خاک ایران زمین دارد هنوز آب معدنی سوربن و تاتنهام به پایش ریخته می شود.

فکر می کنید اشتباه می گویم نگاهی به آثار مرجع روزنامه نگاری بیندازید هنوز ارزش های خبری که در تعاریف آمده است« نیاز ها و خواست های مردم که معیارهایی برای انتخاب رویدادها توسط خبرنگاران هستند». هفت ارزش خبری «دکتر وارد» هستند که نزدیکی به 60 سال پیش طی نظر سنجی ای در آمریکا بدست آمده اند. معنی این جمله خیلی ساده است یعنی آقای دکتر وارد زحمت کشیده اند و نزدیکی به 60 سال پیش با انجام یک نظرسنجی در آن طرف دنیا نیاز و ذائقه مردم ایران را در حوزه روزنامه خوانی، مشخص کرده اند و شاید به همین دلیل است که بیش از 90 درصد اخبار جرایدمان «هرم وارونه» است. سبکی که تنها مختص خبرهای سخت و انعکاس اخبار رویدادهای دستگاههای اجرایی و خشک و رسمی است. خشکی و غیر قابل انعطاف پذیری آن تا مدت ها خبرنگاران با سابقه و توانمند را وادار می کرد تا حتی مسایل اجتماعی، مسایل انسانی و در مجموع نرم خبرها را هم در قالب سبک «هرم وارونه» ماهرانه بچپانند و این واقعا کار بزرگی است.

حالا هم که آمده ایم تا بعنوان روزنامه نگار با فراگیری سبک های مختلف از هرم وارونه و تلفیقی تا داستانی، ساعت شنی، گیلاس و وال استریت ژورنال هر موضوعی را در سبک ویژه خودش جای دهیم و سرمان را هم بالا بگیریم که ما روزنامه نگاریم نه خبرنگار و یادمان برود که آقا همه این سبک ها، غربی و خصوصا آمریکایی اند و اینجا ایران است و من هم ایرانی و قرار است برای مردم ایران بنویسیم که مسلما ذائقه، نیاز و زبان مردم ایران با یانکی های آن طرف دنیا اگر نه کمی که بسیار متفاوت است. هر چند بپنداریم که خاصیت عصر مدرنیته یکسان ساز فرهنگی و جهانی سازی است.

و حالا پس از بحث کلان مطلب و گذر از اینکه وقتی چهار رکن نظامها به جای تعامل در تقابل اند(در دوره ای از زمان) پس به ناچار تنها مردم می مانند که بایستی همه کاسه کوزه ها را بر سرشان شکست و چشم بینا، گوش شنوا و زبان گویای جامعه یعنی روزنامه نگار برای نجات جامعه تنها یک راهکار پیش رو می بیند و از اینکه مردم سواد اطلاعاتی ندارند و توان استفاده از اطلاعاتی که در اختیارشان می گذاریم را ندارند که اگر داشتند تصمیم می گرفتند، انتخاب می کردند و نظارت حاصل از انتخابهایشان را مقدم می شمردند.

چون سواد اطلاعاتی و سواد رسانه ای ندارند و اهل مطالعه نیستند پس هرچه به سرشان بیاید حقشان است چرا که تازمانی که مردم فرهنگ روزنامه خوانی نیابند. از دست من روزنامه نگار کاری بر نمی آید.

و این نگاه سطحی آنقدر ریشه می دواند که حتی تاریخ چند دهه قبل نیز تیره و تار در جلوی چشمانمان هویدا می شود و فراموش می کنیم که همین مردم برای خرید یک نسخه روزنامه کیهان ساعت ها در صف می ایستادند و بعد از مطالعه نیز هرگز با صفحات آن شیشه و سبزی پاک نمی کردند.

انقلاب اسلامی ایران در عرصه روزنامه نگاری واقعا برای مدت کوتاهی انقلاب کرد. برای چندمین بار در تاریخ مطبوعاتی، روزنامه نگاران هفت ارزش خبری دکتر وارد را کنار گذاشتند و چون در بطن جامعه و مردم حضور داشتند براساس شمه تیز خود ذائقه، نیاز و زبان مخاطبانشان را درک کرده و بر آن اساس نوشتند و چون آنچه از زیر چاپ در می آمد، مورد نیاز مخاطب بود و زبانش را هم خوب می فهمیدند پس در صف می ایستادند، می خریدند، می خواندند و چون جان از نسخه های روزنامه های اول انقلابشان مراقبت می کردند چرا که سخن کز دل بر آید لاجرم بر دل نشیند.

سندیت موفقیت روزنامه های سال 57 همچون کیهان و اطلاعات نه به ثبت رویدادهای جاری که توجه به این مقوله است: ذائقه، نیاز و زبان مخاطب، امری که امروزه در سیطره فعالیت های رسانه ای نادیده گرفته شده و لذا مشتری روزنامه و نه مخاطب آن، آن را در کنار گوشت و مرغ و برنج و سبزی می خرد  که یا برای پرستیژ است و یا برای رفع حاجت.

اما در ابعاد پوچی این رکن چهارم دموکراسی پس از بررسی کلان و خرد مسئله یک سطح میانی هم وجود دارد که مرتون آن را سازمان می نامد و نظریه پردازان ارتباطات، سازمان رسانه ای فاقد هنجار اجتماعی یا به زبان ساده تر اداره روزنامه که بیشتر صاحبان آن نه خبر نگاران و نه حتی آگهی چی ها که بیشتر سیاستمداران و سرمایه دارانی هستند که خوب فهمیده اند بوی دنبه از کجا می آید؟

خصلت سیاست معامله است. سیاستمدار معامله گر همه عرصه های اجتماعی است. حال چه مالی باشد، چه فرهنگی و چه خوب معامله می کند! پست و صندلی ریاست را با پول، پول را با فرهنگ و فرهنگ را هم با رای،  واقعا تاجر به این می گویند.

و سیاستمدار صاحب روزنامه چه کسی را سردبیر می کند؟ روزنامه نگار سی سال استخوان شکسته و دود چراغ خورده، مسلما نه. این که گفتیم نه اهل معامله است و نه ارزش معامله کردن دارد. آن کسی هم که اهل معامله باشد ارزش روزنامه نگاری را ندارد و او می شود سر دبیر و تو خود بخوان حدیث مفصل از این بحث. حالا من روزنامه نگار دهه 90 ایران و دهه 40 انقلاب هنوز به رکن چهارم دموکراسی بودنم دلخوش کرده ام و به واهه ای به اسم آموزش و چند تا روزنامه با سابقه، استخوان دار دلبسته ام تا با چشمان باز ببیند و فرهنگ و تاریخ مکتوب خودش را بهتر از قبل بشناسد و مبانی روزنامه نگاری را از غرب بخوبی فرا گیرد و موفق شود ارزشهای خبری بومی اش را بشناسد و تدوین کند. آن وقت شاید به مبانی نظری روزنامه نگاری ایرانی دست یابد و آن وقت ارزش خبرهایش نه مثل نسل ما به  عناوین جشنواره مطبوعات که به تعداد خوانندگان آن خبر باشد .

مأخذ:

-          ارسطو (1387) سایت. ترجمه حمید عنایت. شرکت سهامی کتابهای جیبی ، چاپ پنجم: تهران

دهخدا، علی اکبر (1388) چرند و پرند، انتشارات خلاق، چاپ سوم : تهران

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس