• جمعه 28 ارديبهشت 1403
  • الجمعة 10 ذو القعدة 1445
  • Friday 17 May 2024
اجتماعی

یادداشتی بر ارتباطات اجتماعی ایرانی؛

زندگی در پوسته ای از تملق!

   19 فروردين 1394  410

شیرین هوشنگی: تابحال دقت فرمودید همیشه در هر مکان و زمانی که شما دست به کار می شوید تا جایگاه بهتری برای خود و آینده کاریتان فراهم کنید، یک دوست یا همکار گرامی با زبان چرب و نرم خود این موقعیت را همچون گویی در میدان رقابت از شما می رباید؟!

 

متأسفانه این داستان مربوط به امروز نیست. بلکه دیروز هم در دوران پر فراز و نشیب مدرسه و دانشگاه اشخاصی پر تلاش بوده اند، که در مقابل چشمان متعجب و البته راستگوی شما تمام ره صد ساله تان را در یک لحظه تنها با کمی تملق و چاپلوسی پیموده اند! اینجاست که نتیجه می گیرید تاریخچه ی این واژه آشنا در فرهنگ و زبان ما بسیار دیرینه است و باید از خودمان هم بگذریم و باز هم بیشتر به گذشته برگردیم.

زمانی که پادشاهان در اوج جلال و جبروت خود به زیر دستان و مردمانشان زور می گفتند و تشنه ی مدح و ستایش آنها بودند. و تملق و تمجید از این ظالمان، تا حدی می توانست امنیت را برای مردم به ارمغان آورد و به نوعی حاکمان را از تجاوز و تعدی بیشتر باز می داشت. بنابراین مردم بر خلاف میل باطنی شان برای تأمین امنیت مالی و جانی خود به تمجید و چاپلوسی پادشاهان و خوانین می پرداختند.

در کتاب ها و اشعار ادبی هم اگر اندکی جستجو کنید، می بینید شاعران و نویسندگان آثار گرانقدر خود را که بسیاری از آنها در قالب مدح و ثناست تحفه ای ناچیز می دانند که به صاحبان قدرت پیشکش کرده اند!

اگر این حکایت ها را مربوط به گذشته بدانیم بحث اصلی این است که چرا در دوره ی حاضر نیز این تملق گویی ها ادامه دارد و همچنان آن را در لایه لایه های جامعه می بینیم؟! نکند خدای ناکرده این صفت ناپسند که از هر فردی در اطرافمان می پرسیم سری به نشانه ی نفی آن تکان می دهد، در جامعه ی ما نهادینه شده است؟!شاید صعود و ترقی افراد متملق و چاپلوس و پیشرفت امور آنان به نحو بهتر، دلیل نهادینه شدن فرهنگ تملق گویی و چاپلوسی باشد. این صفت در جامعه زمانی شکل می گیرد که منزلت و نقش ها آنگونه که شایسته افراد است، توزیع نشود و راه دستیابی به امکانات تنها در اختیار گروهی خاص قرار بگیرد و در یک کلام شایسته سالاری به معنای واقعی وجود نداشته باشد.

اگر کمی در خرده نظام های جامعه  نگاهی کنید متوجه می شوید معمولا افراد با لیاقت،کاردان و متخصص کارشان را به نحو احسن انجام می دهند، سستی و کاستی را روا نمی دارند و با مدیران و رؤسای خود نیز هیچ گونه تعارف و رو در بایستی ندارند. نه تملق و تمجید کسی را می گویند ونه سخنان نابجا و ناحق رؤسا و مدیران را تحمل می کنند.ولی متأسفانه در همین حال می بینید که جامعه ی ما کمتر افراد شایسته، دقیق و رک گو را تحمل می کند. در خانواده و مدرسه و دانشگاه و محیط کار افراد دورو و تملق گو جایگاه والاتر وشایسته تری را اشغال می کنند و افراد رک گو و منتقد در حاشیه قرار می گیرند و طرد می شوند. بعد هم به راحتی این موضوع را میان خود مطرح می کنیم که در فرهنگ ما به دلیل تعارفات و احترام ایرانی- شرقی جایز نیست رک گو باشیم و باید کمی هم طرف مقابل را مورد الطاف کریمانه ی خود قرار دهیم!

البته این پدیده نکوهیده را می توان از هسته ی خانواده و سرآغاز رشد شخصیتی فرد نیز بررسی کرد. یعنی اینکه تربیت صحیح خانواده و بارور نکردن تخم حسادت در فرزندان و چرب زبانی می تواند روابط اجتماعی سالمی را برای فرد در آینده رقم بزند.

از سوی دیگر اگر مدح شوندگان یا همان هایی که دوستدار تملق و چاپلوسی هستند کمی واقع بین و انتقاد پذیر باشند، می توانند راه را بر اینگونه افراد ببندند و تفکر انتقادی و سازنده را جایگزین آن کنند که لازمه ی پیشرفت و ترقی در هر جامعه ای است. زندگی شهری امروز ایجاب می کند که افراد بطور عقلانی و منطقی با یکدیگر کنش متقابل داشته باشند اما تملق و چاپلوسی این مسیر تعامل را محدود و مسدود می سازد.و مانع پیشرفت سالم و نوآوری در هر مجموعه و گروهی می شود، چرا که افراد شایسته و صاحب صلاحیت جایی برای ارائه خدمات خویش پیدا نمی کنند و انگیزه ی لازم برای ادامه ی فعالیت را نیز از دست می دهند.

نگارنده در پایان امیدوار است با تدوین برنامه های فرهنگی و اجرای صحیح آن از سوی مسئولین مربوطه، بتوان فرهنگ مهرورزی، دوستی، راستی، خدمت صادقانه و ... را جایگزین برخی ناهنجاری ها و رفتارهای ناپسند در جامعه نمود.  

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

آخرین مطالب

  • یادداشت
  • گفتگو

پربازدیدترین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس