• چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403
  • الأربعاء 8 ذو القعدة 1445
  • Wednesday 15 May 2024
اجتماعی

پا در هوا؛

کلان‌شهرپندارانِ خودکلنجار

   12 مرداد 1398  1752

احتساب - مهدی برزین - هوا گرم و آفتاب ظهر تابستان، درست فرق کله‌ات را نشانه می‌رود، انگار که هر شعاع این نور عالم‌تاب، تیری است که به‌قصد هلاک تدریجی‌ات فرود می‌آید، کوچه هیچ جان‌پناه، گوشه سایه یا نقطه امنی برای فرار ندارد، نه جوی پردرختی و نه سایه بانی که عابر بیچاره، زیرش بیاساید که تنها عزمش را برای دوباره برگشتن به زیر آفتاب جزم کند. اینجا کمتر در بخش نوسازش، به ساخت حیاط اهمیت داده‌اند و در کنار خیابان‌های خسته‌اش، چهره محروم اصفهان را به تصویر می‌کشند که در ادبیات رسمی، مناطق کمتر برخوردار به‌حساب می‌آیند. این‌ها توصیفاتی از کوچه و خیابان‌های پایین‌شهر، همان‌جا که تراکم جمعیتش بالا، متراژ خانه‌هایش پایین، خانه‌هایش پلاک نقلی و بالای 80 درصد ساخت است، اینجا مانند فلان محله بالا شهر، جوی آب، گل‌وبوته و مراکز تفریحی عجیب‌وغریب ندارد، فرهنگسراهایش بودجه چندانی برای اجرای طرح‌های فرهنگی در اختیارشان نیست، بخش عمده‌ای از بافت فرسوده و ناکارآمد را در دل خود جا داده و پذیرای اتوبوس‌های تعمیری، وارفته و اسقاطی است، توسعه پایدار اینجا شوخی عمومی و جناب شهروند کلیدواژه غم‌انگیزی برای توصیف خیالات شبانه به نظر می‌رسد تا لفظی با محتوای معرفت‌شناسانه و انسان‌محور!

پایین‌شهری که بخش اعظمی از شمال و شرق اصفهان را در برگرفته، هرروز خبرهایی از اجرای طرح‌های محرک توسعه می‌شنود اما کمتر پیش می‌آید که بداند نام شهردار منطقه‌اش و بالاتر از آن شهردار شهرش چیست، همان‌طور که طرح‌های محرک توسعه هم برایش مفهوم خاصی ندارد، چون اصولا تحرکی ایجاد نکرده‌اند، تنها وقتی کمی تحرک هست، که خیابان جدیدی احداث شود و از پی آن قیمت املاک تکان بخورد وگرنه در شاخص مطالعه، دسترسی به مکان‌های تفریحی، رضایت شهروندان از محل زندگی و مشارکت‌جویی آن‌ها در اداره محله و شهر، تکانه خاصی به چشم نمی‌خورد جز آن‌که سر شاخصها به پایین پیچ‌وتاب می‌خورد.

این‌ها همه حاصل مدیریت یک شهردار، تیمش و یا چندنفری از همیشه در راس ماندگانِ به میز چسبیده نیست، هرکسی در این شهر، شهردار شده چه درزمانی که شهردار مامور به خدمت از سوی وزارت کشور بود و چه حالا که منتخب غیرمستقیم شهروندان است، در بخشی از این نابسامانی، عقب‌ماندگی و توسعه نامتوازن شهری سهام‌دارند، هم او که حمام خسرو آقا را تخریب کرد یا کسی که با ساخت جهان‌نما، نمای نقش‌جهان را تا مرز تنزل از جایگاه جهانی‌اش پیش برد در کنار آن محبوبِ مستعجل که وارثان بدهکارش امروز دادشان از بدهی‌های دوره دوساله‌اش به آسمان بلند است، همان‌ها که پس از واگویه گفتمان شهر خلاق و تاکید بر توسعه شهروندمحور، کارشان به‌جایی رسید که تنها نماد دل‌خوشی‌شان مشغولی کارگران است، همه این بزرگواران و ابواب‌جمعی آنان در پازل توسعه‌نیافتگی، نقشی انکارناپذیر دارند، حتی اگر استاد نظریه کتمان باشند!

شهر اصفهان در حالی شب‌ها فصل پایانی خود در ربع اول قرن بیست و یکم را به رویای کلان‌شهری با کاریکاتوری از چهارباغ صبح می‌کند که؛ محور صفوی‌اش را با هر چه در تضاد روح توسعه محور آن دوران بوده، آرایش‌کرده، سنگفرش‌های بی‌جان و پیاده راهی مملو از خوردنی‌های بی‌کیفیت که اجاره صندلی‌هایش هر شب برای هر مغازه (به گفته خودشان) کمتر از 100 هزار تومان نیست، تصویری پر از اعوجاج که هنوز از منتهی‌الیه راست تا چپ تصمیم گیران بر سر جزییاتش مجادله می‌کنند، این شهر در آستانه 1400 و ورود به قرن نوی خورشیدی، آوردگاهی میان سازه سازان سیمان پسند و توسعه خواهان انسان‌محور اما دل نژند گشته که هرروز شهروند محوری آن بیشتر به حصار جلسات هم‌اندیشی رانده می‌شود و تفکر سازه، خود را دوباره عامل و فاعل می‌بیند.

در همین روزهایی که کلیدواژه شفافیت از لسان مدیریت شهری مدام تکرار می‌شود، این مجموعه نخواسته یا نتوانسته به افکار عمومی توضیح دهد، چه رابطه‌ی حرفه‌ای میان مدیر روابط عمومی و امور بین‌الملل شهرداری با تخصص‌های پیشین وی وجود دارد، مدیران بلدیه حتی در میان حامیان پروپاقرصشان، پاسخی به نحوه پایش و رصد عملکرد و البته نتایج حاصل از آن نداده‌اند، چون علی‌الظاهر هیچ چشم‌انداز قابل راستی آزمایی و شاخصی برای اندازه‌گیری در اختیار ندارند. شهردار و مجموعه‌های تحت سرپرستی وی جوابی برای حضور خانوادگی برخی اعضای شورای شهر و هم‌گروه‌هایشان در مناصب مدیریتی و عمومی ذکر نکرده‌اند، چنانکه اظهارات منتشرشده در فضای مجازی از سوی برخی یارانشان، حاوی گله‌مندی و شکایت‌های بسیار از نحوه مدیریت حاکم بر این نهاد عمومی است.

مدیریت فشل حاکم برنهادهای عمومی که البته در نظرسنجی‌های انجام‌شده توسط زیرمجموعه‌های خود، محبوبیت خاصی میان همه شهروندان اصفهانی پیداکرده، پس از مانور پردامنه خود بر روی قصه‌های خواهر شهری و دیپلماسی شهری، حتی نتوانست شرایط موردنظر برای ادامه عضویت در شبکه شهرهای خلاق را محقق کند و با زوال مدیریت خلاقیت و فناوری‌های نوین، این شبکه را در عمل به حال خود رها کرده تا جایی که امروز از خلاقیت تنها نام و از رسمش خیالی بیش باقی نمانده است (مدیریت مذکور کماکان پس از قورچانی، مدیر ندارد) چراغ رابطه خواهر شهرها خاموش و مختصر تلاش‌های یک‌ساله اول برخی اعضای شورای شهر و معدود مدیران خوش‌فکر شهرداری در زیر خرواری از ایده‌های مرده و دستورالعمل‌های ناعملگرایانه دفن شده اند.

اصفهان 98 در حالی خود را کشان‌کشان، مدعی رویدادمحوری می‌خواند که یکی از کم شمار رویدادهای پرمخاطبش که همان جشنواره فیلم کودک و نوجوان باشد، نتوانسته حتی به استانداردهای پیشین خود در دهه هفتاد برگردد و در حالی بازی را به ستارگان فضای مجازی، فیلم‌های خارجی و کمپانی‌های فیلم‌سازی مرکز نشین واگذار کرده که حتی اختیارات رسانه‌ای آن نیز بیشتر از سال گذشته تحت مدیریت مدیر اداره روابط عمومی و امور بین‌الملل، در چنبره رسانه‌های پایتخت قرارگرفته و اصفهان صرفا ظرفی برای مظروف جشنواره دیده می‌شود، ظرفی که حتی از ظرفیت دبیرخانه‌ای خود برای تحقق رویدادهای جانبی در طول سال نتوانست بهره ببرد.

از سوی دیگر شهرداری و مدیران ارشد آن‌چنان در حلقه مشاوران جوان، میان‌سال و گاه نامیرای خود فرورفته‌اند که چشم‌هایشان از پشت عینک‌های غبارگرفته مشاوران جوان، چیزی جز تعریف و هنرمندی جناب عزیزشان نمی‌بیند، گوش‌هایشان صدای لرزش‌های ویرانگر سرمایه‌های اجتماعی طبقه حامی خود را نمی‌شنود و حواسشان چنان به چسباندن بودجه امسال به سال دیگر مشغول است که غفلت از آینده اصفهان را به مدلی فراگیر در عرصه حیات مدیریتی بدل کرده‌اند.

در کنار همه آنچه رفت، هنوز مدیریت نتوانسته مشارکت خواهی شهروندان را به پارادایمی در نظام شهروندی تبدیل کند، چنانکه بیشتر آنان هنوز خواسته‌های خود را بدون دسته‌بندی‌های مشخص یا نتیجه گرایانه مطرح می‌کنند و بدون آنکه از چیزی که می‌خواهند، تصویر روشنی داشته باشند، تنها به شکوه‌های هرازگاهی از بروکراسی اداری بسنده می‌کنند، این وضعیت علاوه بر اینکه نشان‌دهنده موفق نبودن مدیریت شهری در آماده‌سازی بستر مشارکت طلبی شهروندان است، نمادی از نا مشارکت‌پذیری بدنه پرحجم و سنگین‌وزن شهرداری دارد.

بااین‌همه به‌رغم وجود کاستی‌ها، ضعف‌های سلبی و مدیریت به‌روز نشده‌ای که در مجموعه مدیریت شهری حاکم است، نباید از تحولات ذره‌بینی که در سال‌های اخیر رخ‌داده غافل بود؛ کمک به تکمیل چند طرح فرهنگی و هنری مهم، در کنار تلاش برای جا انداختن شهرداری الکترونیک و البته برخی تغییرات در مدیریت مالی و بودجه‌ریزی از همین دست تحولات ذره‌بینی است که شاید اگر با نگاهی جدی‌تر به آن توجه می‌شد، امروز کفه تحولات مثبت بر رخوت‌های پردامنه می‌چربید.

شهرداری اصفهان و دیگر کلان‌شهرهای کشور البته در این میان پاسخ‌ها و توجیهات بسیاری در برابر پرسش از نتیجه و حاصل عملکرد خوددارند که مهم‌ترین آن‌ها، نبود مدیریت یکپارچه شهری با محوریت نهاد عمومی اول شهر است، آن‌ها می‌گویند بسیاری از امور از دست ما خارج است و نمی‌شود با اختیارات فعلی، گام‌های بیشتری در جهت توسعه پایدار پرداخت و باید تا تصویب و اجرای این قانون منتظر ماند، اما آیا این قانون خواهد توانست، قفل‌های توسعه‌نیافتگی، حکمرانی محلی خوب و شفافیت در کنار نتیجه گرایی به‌جای عملکردگرایی را بگشاید؟

تجربه نشان داده قانون خوب به‌تنهایی شرط لازم و نه کافی برای تصحیح عملکردهاست تا همین‌جا، اختیارات فعلی، نتوانسته گره‌گشای مشکلات دیرپای مدیریت شهری باشد، پارادایم‌های تاریخ گذشته‌ای که بر رابطه نهادهای عمومی و تعاریف موجود از رابطه شهروندان و مجموعه‌های مدیریتی حاکم است، هنوز نتوانسته ارتقای محسوسی در نقش شهروند حق مدار مسوولیت پذیر ایجاد کند و به‌رغم در اختیار داشتن ابزارهای مناسب همچون فرهنگسراها، تریبون‌های عمومی و رسانه‌ای و البته روزنامه و پایگاه خبری اختصاصی، خود را در حد پیمانکار پل و زیرگذر و نظافت شهری نگه‌داشته است.

با توجه عدم بلوغ نسبی مدیریت شهری در میانه همین اختیارات و مسوولیت ها، گمان می‌رود تا زمان تغییر عمیق و پارادایمیک در گفتمان‌های حاکم بر ذهن مدیران و تصمیم سازان شهری، صحبت از مدیریت جامع شهری تا حدی زودرس به نظر می‌رسد، زودهنگام بودنی که در کلان‌شهرهای خود خوانده بیشتر نمایان است و بهتر است پیش از اینکه خواب ابر شهری و جهان شهری، از ساحت خوش‌خیالی به منظر کابوس بدل شود، همان توسعه متوازن شهری و ساختار عادلانه خدمات‌دهی در شهرها به همراه انضباط مالی محقق شود تا نوبت مدیریت جامع نیز برسد، آن‌هم وقتی‌که پایین‌شهر و بالا شهر، برخوردار و کمتر برخوردار، محروم و غنی، حداقل در ارایه خدمات شهری، عادلانه باشد و آفتاب عالم‌تاب همان‌قدر که زیر سایه‌های چهارباغ و عباس‌آباد یا مشتاق و آبشار، دل‌انگیز است، برای اهالی دارک، حصه، زینبیه و سودان هم دل‌پذیر باشد.

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

آخرین مطالب

  • یادداشت
  • گفتگو

پربازدیدترین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس