تمام احزاب که اغلب ذیل جناح بندیهای سیاسی تعریف میشوند مدعی هستند بنا نهاده شدهاند برای حمایت از مردم و نظارت بر نهادهای حکومتی و دولتی و یاری رسانی به نظامی که در چارچوب آن و با پذیرش قوانین آن تشکیل شدهاند و قرار است مدافع منافع ملی و حامی مردم از طریق فعالیت در عرصه سیاست و حضور در صحنههای آینده ساز نظیر انتخابات باشند و تلاش میکنند تا با معرفی خود و اهدافی که دارند حمایت های مردمی جهت برخورداری از ظرفیتهای جامعه را جلب کنند.
در کشور ما نیز احزاب در قالب قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران تشکیل میشوند و وظایف و شرایط و مقرراتی را در قالب سیاستهای نظام مقدس اسلامی میپذیرند که مهمترین بخش آن گام برداشتن در راستای منافع ملی و حمایت از انقلاب اسلامی و نظام مقدس اسلامی است،به این معنا که باید احزاب منافع خود را در راستای منافع مردم قرار دهند و تلاش کنند تا با برنامه ریزی دقیق و عملکردی صحیح در راستای حل معضلات و مشکلات یاری رسان جامعه و کشور باشند بدون اینکه منافع فردی یا حزبی را در اولویت قرار بدهند.
یکی از وظایف در نظر گرفته شده احزاب سیاسی انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جهت اجرای اصل هشتم قانون اساسی در چهار چوب قوانین و مقررات کشور است، به این معنا که اساسا باید احزاب منتقد باشند و به روی مشکلات و خطاها چشم پوشی نکرده و بدوندر نظر گرفتن مصالح خودشان به این فریضه مهم دینی و ملی بپردازند، موضوعی که میتواند به رشد و تعالی کشور و قرار گرفتن دولتها در مسیر اصلی کمک بزرگی نماید، به ویژه اینکه یکی از فعالیتهای احزاب معرفی نامزدهای انتخاباتی است و چه بسیار خوب بود که هر حزب به نامزدی که معرفی میکند این نکته که با او عهد اخوت نبستهاند و اولویت با منافع ملی است را گوشزد میکرد.
در طول سالیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه از دهه شصت و پس از اتمام جنگ تحمیلی شاهد فعالیت جدیتر و گستردهتر احزاب در کشور هستیم، در سال 76 و با پیروزی محمد خاتمی و تشکیل دولت اصلاحات عملا دو جناح کلی در کشور تحت عنوان اصلاح طلبی و اصولگرایی شکل گرفتن و تمام احزاب ذیل این دو جناح تعریف میشوند، اما نکته اینجاست که پس از شکل گیری این دو جبهه ظاهرا حضرات سیاسیون فراموش کردند رسالت آنها از داشتن حزب و تبدیل شدن به چهره سیاسی چیست، به همین دلیل طی دهههای اخیر عملا شاهد جبهه گیری و تقابل این دو جناح در برابر هم هستیم، در حالی که کمترین توجهی به مردم و خواستههای آنان شده است و هر دو جناح با ترفندها و شگردهای مختلف تلاش کردهاند مردم را در عرصه انتخابات با خود همراه کنند و این دوستی با مردم پس از انتخابات تمام میشود!
حقیقت این است که مردم امروزه در کشور ما شاید به گونه ای ابزاری هستند برای تامین منافع احزاب و گروهها و جناحهای سیاسی و هر شخصیتی که خارج از این جناح بندی وارد عرصه سیاست شود به شدت منکوب شده و تبدیل میشود به نقطه اتحادی برای دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب در راستای سرنگونی شخص یا حزب فراجناحی، پس از اینکه رقیب از دور خارج شد باز هم شاهد بداخلاقیهای سیاسی و گرو کشیها و افشاگریهایی هستیم که جز التهاب فضای جامعه اثری برای مردم ندارد و البته برای این دو جناح دعواهای چنین شیشه عمری است که اگر نباشد و فضای سیاست زدگی و متعصبانه سیاسی دیگر شکل نگیرد قطعا شاهد خواهیم بود که مردم از اصولگرایی و اصلاح طلبی رویگردان شده و طی طریق انقلابیگری فراجناحی را مشی خود قرار خواهند داد.
احزاب در کشور ما نه تنها فراموش کردهاند که آمدهاند برای خدمت به کشور و در راستای این خدمت باید برنامه ریزی و اقدام نمایند بلکه منافع، ایدئولوژیها و اهداف خود را به عنوان منافع ملی برای جامعه ترسیم کرده و آن را به عنوان اولویتهای مهم کشور معرفی میکنند، هیچ کدام از حزبهای سیاسی تاکنون حاضر نشده است بپذیرد باید از حزب رقیب به دلیل برنامههای بهتر و صواب فکری، اندیشه مورد را مورد تبعیت قرار دهد، بدتر اینکه هیچکدام از احزاب و جناحها به ویژه جناحی که به غیر از دولت نهم و دهم، دیگر دولتها را از زمان مرحوم هاشمی رفسنجانی تا کنون در اختیار داشته است، حاضر نیستند حتی یک مورد از اشتباهات ولو فاحش و محرض شخص مورد حمایت خود در راس دولت را بپذیرند، اصولگرایان هم زمانی دست به کار انتقاد و هجمه علیه احمدینژاد شدند که وی عملا از اصولگرایی اعلام برائت کرد و این جناح در راه مقابله با رییس دولت نهم و دهم از هیچ تلاشی فروگذاری نکرد و اگر انتقادی هم امروزه به مدیریت کشور و انتخاب رییس دولت یازدهم و دوازدهم دارند باید شکستهای سنگین خود را در همان انتقادهای بیباکانه و بدون درنگ و تامل و فکر ریشهیابی کنند و درک کنند که قرار نیست مردم به جناحی چک سفید امضا بدهند که در هر شرایطی ما تابع شما خواهیم بود.
آنچه در این نوشته به آن اصرار میشود درک این موضوع است که احزاب نباید قیاس نفسی کرده و تنها با تکیه بر تفکرات ایدئولوگهای خود و بزرگان خود برای مردم و کشور تصمیم بگیرند و در نهایت هم زمانی که همراهی مردم را نمیبینند آنها را در دوراهی بد و بدتر قرار دهند، بلکه بهتر است به جای اینکه خود را عقل منصفل مردم بدانند ابتدا نگاهی به شرح وظایف احزاب سیاسی در سپهر سیاسی کشور داشته باشند سپس با درک صحیح از نیازها و مشکلات و دلخوشیها مردم و رویکردی آینده نگرانه با اتکا بر انقلاب اسلامی که ملت ایران در عرصههای مختلف وفاداری خود به آن را اثبات کرده است، برای حضور در عرصه سیاست برنامه ریزی کرده و حضورشان در عرصه انتخابات و برگزیدن اشخاص به عنوان نامزد انتخاباتی به این مسایل دقت کامل داشته باشند.