• پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
  • الخميس 24 شوال 1445
  • Thursday 02 May 2024
سیاسی

دولـت بی تحـرک

   16 تیر 1397  495

کیاست – شهباز شریف - استاندار اصفهان در آخرین نشست خبری خود سعی کرد تا تلاش هایی که دولت و سرمایه گذار بخش خصوصی در شرق اصفهان، برای مقابله با بیکاری و مشکلات اقلیمی آغاز کرده را برجسته کند، تلاش هایی که یکی از آنها نصب هزار واحد نیرگاه خورشیدی کوچک 5 کیلوواتی در هزار خانه روستایی است. او البته صحبتی از هزینه این طرح نکرد اما پیش بینی کرد با فروش برق هر واحد به دولت، ماهانه مبلغی نزدیک به 600 هزار تومان درآمد هر خانوار روستایی از این طرح باشد، ضمن اینکه، هزینه ای متوجه روستاییان از جهت نصب و تجهیز نخواهد بود.

در ظاهر یک چرخه ساده از طرحی خلاقانه توسط استاندار اصفهان رونمایی شد، سرمایه گذار محل خوبی برای احداث نیروگاه خود پیدا کرده، روستایی خود را موظف به حفظ و نگهداری تجهیزات می داند و در برابر فضا و خدماتی که ارایه می دهد برق رایگان و اجاره مناسبی از محل درآمد نیروگاه پیدا می کند و در ضمن پایین بردن احتمال مهاجرت ساکنان، مشاغل زیادی هم از محل تولید، تجهیز، نصب و نگهداری از این نیروگاه ها ایجاد یا حفظ می شود.

می شود این سوال را پرسید که چرا اینقدر دیر و چرا وقتی خزانه پر بود یا خطر اضمحلال معیشتی شرق اصفهان آنجا را تهدید نمی کرد، دست به این اقدامات عقلانی و مدبرانه نزدید؟ بله این سووالات به جای خود درست است و علاوه بر مسوولان که نخبگان و برنامه ریزان هم باید پاسخ آن را بدهند و بگویند چگونه می توان این مدل از مشارکت و سرمایه گذاری را ادامه داد.

ولی نباید فکر کرد در شرایط فعلی کشور و سبک مدیریت سنتی و فشل دولتی، شروع چنین اقداماتی ساده است از کنار آن بی تفاوت گذشت، کسانی که با بروکراسی پیچیده اداری در ایران  آشنا هستند می دانند سرمایه گذاری وتولید چه کار سختی است و در بسیاری موارد بدون دخالت مستقیم یک مقام بالا، نمی توان چنین طرح هایی را به ثمر رساند آن هم وقتی که نیازمند هماهنگی های گوناگون میان فرمانداری، شورای شهر و روستا، معتمدان محلی و البته ذینفعان وضع موجود باشد.

چنین چرخه های سرمایه گذاری و درآمدزایی خلاقانه ای در بعضی نقاط کشور، شهرهای کوچک یا جوامع محلی شکل گرفته است هرچند همیشه موفق نبوده اند اما با توجه به گزارش هایی که سازمان های بین المللی و نهادهای غیردولتی فعال در زمینه های اشتغال پایدار یا توانمندسازی جوامع کمتر توسعه یافته، هر ساله از تلاش خود در سراسر جهان منتشر می کنند، اتخاذ روش های خلاقانه در مقیاس های کوچک و متوسط که نیازمند دخالت و مشارکت مستقیم جوامع محلی و منتفع شدن همه آنها می شود را نسبت به تلاش های دولت های مرکزی یا سیستم های اداری متمرکز موفق تر ارزیابی کرده اند.

اما چگونه می شود این تلاش ها، چرخه های اقتصادی متناسب با اقلیم و سازگار با وضعیت معیشتی جوامع محلی در مناطق غیرصنعتی کشور افزایش پیدا کند و به جای ساختن پتروشیمی ها یا کارخانجات آلاینده و آب بر که نیازمند سرمایه گذاری با حجم بالا هستند، از مزیت های محلی و منطقه ای اقلیم و استعدادهای مردم همان مناطق بهره گرفت و با توانمندسازی آنان از نظر فنی و مدیریتی، جاده توسعه پایدار و محلی را هموارتر کرد؟

برای مثال نگاهی شود به سیستان و بلوچستان، امروز وضعیت معیشتی مردمان این منطقه، به دلیل تهدیدات اقلیمی بیشتر از همیشه در خطر قرار گرفته، وابستگی بیش از حد جمعیت های محلی به منابع ناپایدار هامون و آب هیرمند، در کنار ناپختگی طرح هایی مانند احداث گلخانه ها که نتوانست مشارکت موثر جامعه محلی را جلب کند و همچنین سرنوشت الاکلنگی توسعه مکران و بندر چابهار که هنوز نتوانسته حمایت فعالان محیط زیست را به دست بیاورد و حداقل راه حل هایی برای رفع آن نگرانی ها ارایه نشده است.

این ها در حالی است که تولید انرژی از منابع تجدیدپذیر در این منطقه مزیت های بسیاری دارد که در صورت شناسایی راه کاری خلاقانه می تواند با مشارکت مردم بومی، بخش زیادی از انرژی مورد نیاز استان و مناطق همجوار آن را تامین کند، ضمن آنکه اشتغال مورد نیاز آن هم از میان نیروهای جوان همان منطقه جذب خواهد شد.

بادهای 120 روزه سیستان و تعداد روزهای آفتابی بالا زمینه عالی برای تولید برق و از سوی دیگر، مجاورت با دریای عمان، بهترین نقطه در کشور را برای احداث آب شیرین کن ها پدید آورده است، حال سووال اینجاست که مزیت از این بالاتر؟ در جایی که نیروی متخصص و نیروی کار ارزان و ماهر حضور دارند، اقلیم شرایط لازم را پدید آورده و بازار مصرف برای کالای تولیدی چه انرژی باشد یا آب تصفیه شده هم فراهم است.

اما مشکل ساده نبودن فرآیندهای سرمایه گذاری و شفاف نبودن سیستم اداری در بیشتر استان هاست، اطلاع رسانی قطره چکانی از مزیت ها، قابلیت ها و محدودیت ها به همراه بی اعتمادی مزمن مردمان محلی به ساز و کارهای رسمی بر اثر بدقولی های فراوان و همچنین نداشتن طرح های عملیاتی برای ذینفع کردن مردمان محلی در طول و ادامه طرح های پیشنهادی است که علی رغم همه مزیت ها تا کنون این منطقه شاهد تحرک قابل ملاحظه ای برای خارج شدن از بن بست اقتصادی نداشته است.

شاید یکی از دلایل این عدم توسعه یافتگی که بسیاری از نقاط کشور را در بر گرفته، تکیه بر منابع دولتی و معطل کردن آن به تصدی گری دولت است، مَثَل معروفی وجود دارد که اگر مدیریت بیابان در اختیار دولت باشد، بعد از مدتی با کمبود شن و ماسه مواجه می شود. دولت در ایران از زمانی که دلارهای نفتی به خزانه اش سرازیر شد، در مقام پدر پولداری ظاهر شد که کارش خرج کردن و خریدن بود، یک روز کارخانجات و صنایع پرآب بر و دیگر روز سدسازی بدون توقف! اما این پدر پولدار به فکر آینده نبود و از پرداختن به وظایف اصلی خود به هر دلیل ناتوان بود، وظیفه تسهیل فضای سرمایه گذاری، سامان دادن به محیط کسب و کار در کنار رفع زمینه های رانت و تبعیض مابین دولت و جامعه و آحاد جامعه نسبت به یکدیگر که دولت نتوانسته این وظایف را به خوبی انجام دهد.

حاصل آن هم مشخص است، همین بروکراسی اداری خانه خراب کن، فرار سرمایه گذاران، رانت جویی گسترده در میان فعالان اقتصادی و تبدیل مسایل ساده و قابل حل به بحران های اجتماعی و اقتصادی مانند آنچه امروز در شرق اصفهان می گذرد یا در مورد کوله بران استان های غربی صدق می کند. دولت به دلیل ساختار بروکراتیک، کند و مقاوم در برابر تغییر، نتوانسته محیطی فراهم آورد که سرمایه گذار ترجیح می دهد وارد بازار سفته بازی شود و بخت خود را در بازار مکاره سکه و دلار آزمایش کنند.

برای خارج شدن از این بن بست امروز البته نه به دلخواه و از سر حوصله، که به فوریت و به حکم ضرورت، دولت باید دست و پای خود را از تصدی گری اقتصاد کشور جمع کند، قوانین سرمایه گذاری را اصلاح کرده و فضای کسب وکار را  بهبود ببخشد.

نباید این نکته را نادیده گرفت که دولت یک مجموعه کوچک یا متمرکز در اندازه فلان اداره یا شرکت نیست، به دلیل حجیم و فربه شدن ساختار دولتی و تسری آن به درون استان ها و شهرستان ها، همه انتظارات در مورد چابک سازی، تصمیم گیری های غیر متمرکز معمولا برآورده نمی شوند و با وجود روشن شدن ضرورت حیاتی تحرک، جذب سرمایه گذار و از بین بردن رانت، هر دولتی خود را در ته چاه ویل رکود واقعی می بیند، آن هم در چاهی که خود کنده اما حالا توانایی پر کردن آن را ندارد.

دولت در شرایط امروز که منابع مالی کمتری در اختیار دارد و چشم اندازی هم برای بهبود درآمدهای نفتی موجود نیست، باید خیال دولت پولدار، متصدی همه چیز را برای همیشه کنار گذارد، کمربندها را سفت ببندد و اختیارات مقامات محلی را افزایش داده و تنها به نظارت اکتفا کنند.

 

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس