• شنبه 29 ارديبهشت 1403
  • السبت 11 ذو القعدة 1445
  • Saturday 18 May 2024
سیاسی

به پایان سلام کن؛

چگونه اسرائیل به تاریخ می پیوندد!

   02 آبان 1402  1412

کیاست - مهدی محمدی - هولوکاست که شد دیگر تردیدی در ساختن خانه ای برای یهودیان در افکار نخبگان غرب باقی نماند، حتی بعضی از همان نخبگانی که روزگاری از دست جوامع یهودی در سرزمین های اروپایی به تنگ آمده بودند، همفکران هایدگر که نقشی تاریخی در شکل گرفتن تفکرات ضد یهودی حزب سوسیال ناسیونال نازی داشتند حالا اینجا و آنجا افکار هرتزل و وایزمن را اشاعه می دادند: سرزمینی بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین!

حالا امروز نه فقط نخبگان که بخش عظیمی از افکار عمومی منطقه خاورمیانه با داستان تشکیل آنچه دولت یهود خوانده می شود آشنا هستند، از روز نکبت تا جنگ 1967 تا اشغال سینا، جولان و حمله اسرائیل به جنوب لبنان را حفظ هستند، می دانند صبرا و شتیلا به تحریک آریل شارونی رخ داد که چهره کاریزماتیک لیکود بود، آنها سرنوشت جنگ های اعراب و صهیونیست ها را دیده اند و حاصل شاخه زیتون عرفات را هم با پوست و جانشان حس کرده اند.

اما چرا اسرائیل هنوز با همه مخالفت های صلح طلبان عالم و همینطور مبارزان مقاومت در منطقه، به حیات خود ادامه می دهد؟ چگونه است که از پس آن همه فیلسوف، دانشمند و تئوریسین برجسته یهودی که از اتفاق بسیاری شان، به سکولار بودن مشهور بودند، دولت و جامعه ای پدید آمده که از منتهی الیه چپ تا انتهای راست افراطی آن، بر هویت یهودی تاکید دارند و هر عمل و عکس العمل دولتشان یا قراردادی با اعراب و فلسطینیان را منوط به رسمیت شناخته شدن تسلط قومی با مذهب خاص(یهودیت) می دانند.

از جامعه ای که خود را وارث اخلاق صهیونیستی در معنای برابری، آزادی و امتناع از ظلم به نوع بشر(البته اخلاقی ادعایی) می دانست، چگونه در قرن بیست و یکم، ملغمه ای از نژادپرستی، خشونت و خودمحورپنداری زاده شده که تاریخ زمین زیر پای خود را هم انکار می کنند، همان ها که درباره پیش از 1948 می گویند: گور پدر تاریخ!

چرا دیگر یهودیان، کسانی مثل مارکس را تحویل جهان نمی دهند یا انیشتنی از میان آنها سربر نمی آورد و پرسشی دیگر این که صهیون که نام کوهی تاریخی در بیت المقدس بود و بسیاری کارگران تحت لوای آن جنبش کارگران صهیونیست را با ایده ها و آروزهایی برای برابری زحمتکشان و جلوگیری استثمار پرولتاریا راه انداختند در یک بازه زمانی کوتاه به کلمه ای تبدیل شد که یادآور آپارتاید، آدم کشی، تمامیت خواهی و به طور کلی نماد شر مطلق در خاورمیانه و اذهان آزادی خواهان دنیا شد؟

چرا دیگر از کسانی که بی توجه به مبانی متناقض و درهم حزاب ناسیونالیست چپ و افکار مرتجعانه تجدیدنظرطلبان اسرائیلی مانند ژابوتینسکی و وایزمن، حکومت مستقر در سرزمین های اشغالی را تنها دمکراسی خاورمیانه و ویلایی در جنگل می خواندند خبری نیست؟ امروز که شما این جملات را می خوانید همه صهیونیست ها از طرفداران راست حروت تا سوسیال دمکرات های حزب کارگر، بازماندگان میرتص و ائتلاف احدوت هعفودا و حتی لیبرال های طرفدار صلح، به این جمله بن گورین اعتقاد دارند که اهمیتی ندارد کافران چه بگویند، مهم آن کاری است که یهودیان می کنند!

در دنیایی که رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی نتوانست به حکومت مملو از رنج و درد اکثریت رنگین پوستش ادامه دهد، چه کسی می تواند در عالم واقع زندگی کند و ایده های ایگل آلون برای کنترل مناطق اشغالی را عین تفکرات اشغال گران نازی در لهستان نداند. آیا می توان به بقای جامعه ای امیدوار بود که در اطراف مرزهایش اردوگاه هایی به مراتب بزرکتر از گتوهای ورشو، مملو از پناهدگان فلسطینی برپا شده است!

اگر در درون همان تنها دمکراسی خاورمیانه(ادعایی شکننده) تماشاگران فوتبال یک بازیکن تیمشان را تنها به خاطر مسلمان بودن با بدترین حملات لفظی از خود می رانند، مدیر باشگاه را در ملا عام تهدید به تجاوز و قتل می کنند، باز هم کسی پیدا خواهد شد نگوید این جامعه بیمار نیست، آن هم وقتی بزرگان احزاب راستگرا از لیکود گرفته تا شاس، حیروت و اسرائیل خانه ما، همگی سبد آرای خود را از میان همین جماعت جستجو می کنند و در برابر شعارهای وحشتناک آنها نه تنها خم به ابرو نمی آورند که مانند لیبرمن آنها را تهییج و تایید هم می کنند.

وقتی به اقضای ژست دمکراتیک، چند نماینده از اعراب ساکن سرزمین های اشغالی در پارلمان رژیم اسرائیل موسوم به کنست حضور دارند، ممکن است کسانی فکر کنند که می توان به شعارهای صلح این رژیم امیدوار بود اما وقتی به درون این جامعه نگاه دقیق تری بیفکنند خواهند دید همان معدود نمایندگان فقط زینت المجالسی هستند که با شعارهای مرگ مرگ احزاب تندرو مواجه می شوند، احزاب تندرویی که از قضا، پایگاه محکمی میان شهرک نشینان مسلح و افراطی دارند و رهبران کاهان گرای آنها به چیزی جز نفی وجود تاریخی فلسطین راضی نیستند.

چنانچه ادبیات روزمره دو نسل اخیر صهیونیست ها در فضای مجازی یا نوشته های آنها را بررسی کنید خواهید دید که آنها از خجالت تاریخی برخی پدران خود در کشتار مردم بومی و آواره کردن صدها هزار فلسطینی به مرحله ای از نادیده گرفتن رسیده اند که اگر کسی تاریخ تشکیل دولت یهود را نداند، گمان خواهد برد، این دولت از عهد موسی نبی تا کنون تداوم داشته و مسجد الاقصی، بیت الحم و قبه الصخره و حتی کلیسای محل تولد حضرت مسیح را یهودیان معتقد و مومن ساخته اند و هرگز ارض یهود، چند هزار سال سابقه تمدنی با حضور اعراب فلسطینی را در سینه خود ندارد.

کافی است یک ناظر بی طرف برای مدتی دور از برج های تل آویو و تفرج گاه های حیفا و کیوبیتص های یافا، چند روزی را در دل جامعه اسرائیلی زندگی کند و بعد از آن سری به محلات بومی نشین بیت المقدس شرقی بزند، اوقاتی چند را در میان یهودیان اتیوپیایی یا بازماندگان اندک یهودیان عرب تبار بگذراند، با نگاه به تفاوت طبقاتی شدید و تبعیض روزافزونی پی خواهد برد که انسان های ساکن در این محدوده جغرافیایی را گرفتار بدبینی، نفرت و کژخواهی کرده است.

وقتی یک جامعه از کشته شدن و سوزانده شدن نوزادی در خانه اش توسط چند افراطی صهیونیست یا به رگبار بستن نمازگزاران مسجد الخلیل در کنار گذشتن بولدوزر از روی راشل صلح طلب، احساس گناه نکند و فریادی سر بر نیاورد آیا می تواند اطمینان داد که بندهای آن جامعه از هم نخواهد گسست؟

ده ها سال است به مدد تبلیغات و تسهیلات فراوان در کنار پروراندن هر روزه خاطره مبهم و غیر مستند ارض موعود، جمعیت کثیری از شهروندان کشورهای مختلف با نژادها، زبان ها و فرهنگ های مختلف حول یک خوانش خاص از یهودیت گردهم آمده اند و به مدد اغراق و بزرگنمایی از دشمنی اعراب، به ظاهر متحد باقی مانده اند، همان دشمنی که در خانه او زندگی می کنند، زیتون های نیاکان آنها را می خورند و در خیابان های ساخته دست تمدن اسلامی شان قدم می زنند.

این جامعه چگونه می تواند به حرکت خود ادامه بدهد، تا چه زمانی خواهد توانست در برابر فرسایش های ذهنی، جسمی و اقتصادی که ناشی از کینه، عداوت و ظلم روا داشتن های بی انتهای خودش است، مقاومت کند و از هم نپاشد، از هم پاشیدنی که مانند گفته جما عبدالناصر؛ نیازی به ریختن یهودیان در دریا ندارد.

این گفته رهبر معظم انقلاب که اسرائیل 25 سال دیگر را نخواهد دید، شاید در نظر اول شعار یا اعلان جنگ به نظر برسد اما اگر عمیق و بدون حب و بغض های رایج در میان کوته نگران عالم سیاست به آن نگاه شود، ناظر به فعال شدن گسل های جامعه مصنوعی صهیونیست هاست، همان جامعه ای که گلوله باران مردم زندانی در بزرگترین زندان جهان یعنی حمله ارتش اسرائیل به غزه را از پشت بام های شهرک های غصبی خود به تماشا می نشیند و مانند دیدن یک فیلم جنگی در شامگاه روز تعطیل، تنقلات می خورد و از انتشار عکس های سرخوشی اش نسبت به کشتار زن و کودک بی دفاع، هیچ شرم و خجالتی ندارد.

آری این رژیم 25 سال آینده را به چشم نخواهد دید، چنین سیستم حکومتی با همه دسیسه ها، اختلاف افکنی ها و کشتارهای عریانی که در روز روشن و جلوی چشم جهانیان انجام می دهد، نخواهد توانست مانند گذشته بحران های خود را به کشورهای همسایه صادر کند، داعش از میان رفت، تکفیری ها سرانجام ساکت خواهند شد و فلسطینیان با ناامید شدن از مذاکرات بی سرانجام، به اختلافات خود پایان خواهند داد.

روزی می رسد که فرزندان کشتگان مرز غزه، دوباره مانند پدران و مادران خود، آهنگ بازگشت به سرزمین اجدادی خود را خواهند کرد، در آن روز هیچ سیم خاردار، دیوار آهنین و سلاح آتشینی نمی تواند در برابر خیزش کسانی مقاومت کند که چیزی جز حق طبیعی یعنی زیستن در زمین خود را ندارند، خاکی که به حکم تاریخ و قانون صاحب آن هستند.

نه اروپا و نه دیگر حامیان مغبون و متضرر این سیستم متناقض و نامتجانس با آرمان های بلند صلح طلبان عالم، لازم نیست از امروز نگران فردای فروپاشی درونی جامعه اسرائیل باشند، دیگر قرار نیست ملتی آواره شود، دیر یا سینا در خون غرق شود، این بار همچون فروپاشیدن حکومت ناعادلانه آپارتاید در آفریقای جنوبی، با شکست اخلاقی و فرو ریختن دیوارهای متزلزل تعصب و دروغ، رژیم برآمده از زیاده خواهی، تنفر نژادی و قومی مثل برف آب خواهد شد، کسی به دریا ریخته نخواهد شد و یا زیر باران گلوله ها مثل کودکان فلسطینی سوراخ سوراخ نمی شود، این بار قاعده روی زمین و با استفاده صندوق رای در فرآیندی دمکراتیک تعیین خواهد شد و اسرائیل دیگر 2040 را نخواهد دید.

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

آخرین مطالب

  • یادداشت
  • گفتگو

خبر خوان

پربازدیدترین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس